هفت آسمـان در قرآن
مقدمه و
فهرست مطالب
جوّي كه زمين را فرا گرفته و در اصطلاح علمي اتمسفر
(Atmosphere) ناميده ميشود، در سورههاي متعددي از قرآن، به عنوان يكي از آيات
الهي، براي انگيزش انديشه و شناخت گرداننده عالم مطرح شده است. در اشارات ، ۹ بار
به هفتگانه بودن اين چتر محافظتي، صلابت و لايه لايه (طبقه) بودن آن توجه داده
شدهاست كه متأسفانه مسلمانان در طول قرون گذشته، با غفلت و بيتوجهي تأسف باري،
از كنار آن گذشتهو عمدتاً "خدا" را، به جاي نظاره در طبيعت و آيات تكويني او در
آفاق و انفس، عمدتاً در فقه و فلسفه و كلام ذهني، جستجو كردهاند.
آنچه در اين مختصر ارائه ميشود، اشارهاي است كوتاه به رئوس مطالبي كه در زمينه
"هفت آسمان" در قرآن آمدهاست:
-
طرح كلي موضوع
-
ماهيت "بروج" داشتن آسمان
-
ماهيت تنوع، زيبائي و استحكام
-
سپر سخت
-
اشاره اجمالي به عملكرد
-
انتقاد از عدم توجه
-
تأكيد بر يكپارچگي و پاره نبودن
-
مصداقي مهم از بركت
-
تسبيح هفت آسمان چگونه است؟
-
مرحله زماني تشكيل هفت آسمان
-
هفت آسمان در ارتباط با هفت قشر زمين
طرح كلي موضوع
لحظهاي خودتان را به جاي مسلمانان اوليهاي قرار
دهيد كه گام به گام، از همان نخستين سال نزول وحي، به تدريج با حقايق قرآني آشنا
ميشدند. سير و سفر شيريني ميبود اگر ميتوانستيم ترتيب نزول وحي را دقيقاً منطبق
با حوادث تاريخي تعقيب ميكرديم. در اين صورت بهتر متوجه ميشديم خداوند حكيم
موضوعات و احكام هدايتي خود را مطابق چه نظم و ترتيبي نازل كرده است.
يكي از اين موضوعات، مسئله مبهم و پيچيده "هفت آسمان" است كه قرنها ذهن مفسرين و
دانشمندان اسلامي را به خود مشغول داشته و نظريات گوناگوني، بر حسب ديدگاه علمي –
تجربي خود، اظهار داشتهاند. آيا خداوند عليم مسئلهاي به اين اهميت را بدون آمادگي
و مقدمات اوليه، به طور ناگهاني با همه جزئياتش مطرح ساخته، يا با توجه به ظرفيت و
توانائي درك و فهم مخاطبان، و عادتي كه آدميان براي آموزش در زمينههاي ديگر دارند،
تدريجاً و با تأني و ترتيب خاصّي آموزش داده است؟
خوشبختانه تحقيقانى كه در زمينه ترتيب زماني نزول سورهها و آيات قرآن انجام شده، و
جدولي كه تقدّم و تأخر آيات را نشان ميدهد، ميتواند ما را در بررسي شيوه تدريجي
مطرح ساختن مسئله "هفت آسمان" در قرآن راهنمائي كند. (۱)
اگر ۱۶ آيهاي را كه به مسئله هفت آسمان مطرح ميشود، به جدول ترتيب زماني نزول
سورهها عرضه كنيم، ملاحظه ميكنيم نخستين آيات سوره "بروج"، كه اشارهاي كلي به
اين موضوع است، در اولين سال بعثت نازل شده است.
شگفتا، نام يك سوره در سال نخست به پديدهاي كه همواره از ديد ما پنهان بوده است
اختصاص يافته است؛ بروج!!
وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ
وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ.
سوگند به آسمان داراي (ماهيت) بروج! و به (رستاخيز) روز موعود، و سوگند
به هر شاهدو مشهودي!!
ماهيت "بروج" داشتن آسمان
بروج (جمع برج) به قلعههائي كه در قديم دور شهرها
ميكشيدند و از باروهاي بلند آن دشمن را ديدهباني ميكردند، گفته ميشود.
(۲) اصل اين كلمه آشكار و هويدا بودن را بيان ميكند. قلعههاي
نظامي نيز با ديوارهاي بلندشان در روزگار گذشته از فواصل دور هم ديده ميشدند. قرآن
آشكار كردن زينت و زيبائي زنان را "تبرّج" ناميده و از آن (نسبت به نامحرمان) نهي
كردهاست:
احزاب ۳۳- تظاهر و زيبائي نمائي نكنيد، آن چنان
كه در جاهليت نخستين رسم بود.
اما اينكه چرا قرآن وصف "بروج" را براي آسمان به كار
بردهاست، قابل تأمل و تحقيق است. بيشتر مفسرين بروج را همان ستارهها شمردهاند كه
با چشمك زدنهاي خود در دل آسمان خودنمائي ميكنند. امّا به نظر ميرسد مسئله فراتر
از آن باشد و آيات مربوط به بروج، از پديده ديگري سخن بگويد.
آيه فوق نشان ميدهد كه "بروج" امري ذاتي و دروني مربوط به آسمان دنياست نه
آسمانهاي دور كه جايگاه ستارگان است. اگر ستارهها را به دليل درخشش و ظهورشان بروج
بناميم، ماه و خورشيد را هم كه از آنها نورانيتراند بايد بروج به حساب آوريم، در
حالي كه قرآن تفاوتي ميان بروج و اين اجرام قائل شدهاست:
تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي
السَّمَاء بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا
فرقان ۶۱- چقـدر بركت افزاست خدائي كه در آسمان بروجي قرار داد و (همچنين)
چراغي و ماهي روشن پديد آورد.
با توجه به مفهوم "قلعه و باروي حفاظتي" داشتن كلمه
"بروج"، به نظر ميرسد در اولين اشاره قرآن به اين پديده، نقش حفاظتي هفت آسمان
براي حيات زميني مطرح شده باشد.
ماهيت تنوّع، زيبائي و استحكام
در همان سال نخست بعثت اشاره اجمالي و كوتاه ديگري
نيز به مسئله هفت آسمان شدهاست
(۳) كه پرده ديگري از راز و رمز اين پديده ميگشايد:
وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُكِ
إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ
ذاريات ۷- سوگند به آسماني كه داراي ماهيت مختلف است، كه شما نيز در گفتار
گوناگون هستيد.
آيه فوق، صفت "حُبُك" را به آسمان نسبت داده است.(۴) حبك
چيست كه "ذات" آسمان به شمار ميرود؟ لغتشناسان، حبك را جمع حِباك (يا حبيكه) به
معناي "راهها" (طرائق) ترجمه كردهاند و اصل اين كلمه را "بستن و محكمكردن"
دانستهاند. مفهوم "زينت و زيبائي" را هم در اين كلمه قابل ملاحظه شمردهاند.
از اين اشارات لغوي ميتوان به طور كلي فهميد كه سخن از پديدهاي است كه هم متنوع
(راه راه، لايه لايه، طيف گونه) است و هم استحكام و زيبائي در ذات آن "نهفته"
ميباشد.
سپر سخت
اگر ميوهها و محصولات درختي و زراعتي را پوسته محكمي
محافظت ميكند، زمين را نيز كه پديده پيچيدهاي در پرورشگاه كهكشاني است،
پوستههائي همچون پياز، از شر عوامل مضر و مزاحم حفظ ميكند.
سومين اشاره اجمالي قرآن به اين پديده، در سال دوم بعثت، در سوره "نبأ" آمده است.
پس از توجه دادن مؤمنين به آيات خدا در: زمين، كوهها، زوجيت، خواب آرام بخش، روز
روشني بخش براي كار و تلاش، خورشيد نور و حرارت بخش، ابرهاي انباشته از باران و
... در وسط اين آيات اضافه ميكند:
وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا
شِدَادًا
آيه ۱۲-و بر فراز شما هفتي قرار داديم كه محكم و سخت است؟!
در اينجا تنها صفتي كه براي "هفت" (سبعاً) آورده،
"شِداد" است. شِداد جمع شديد است كه به هر چيز محكم و سخت گفته ميشود. يعني هر يك
از اجزاء آن هفت، محكم و سخت است. ريشه اين كلمه "شدّ" است كه مفهوم "محكم بستن"
دارد. به اين ترتيب ميتوان گفت زمين با پوشش و پرده محافظتي كه هفت لايه دارد،
محكم بسته شدهاست!
اشاره اجمالي به عملكرد
يكسال بعد، در سال سوّم بعثت، گويا وقت آن رسيده بود
كه پيروان اوليه پيامبر، در حد درك و دانش خود و در قالب زبان و كلماتي كه براي
نيازهاي اوليه يك جامعه قبيلهاي قوام يافته يود، با نقش اصلي هفت آسمان آشنا شوند،
كه براي دو هدف اساسي:
آيات ۵ تا ۱۱ سوره صافات و آيات ۱۶ تا ۱۸ سوره حجر
(نازل شده در سال چهارم بعثت) چنين نقشي را عهدهدار گشتند.
درباره نخستين نقش هفت آسمان (زينت بخشي، زيبائي آفريني)، نكته قابل توجهي را كه
مطرح ساخته، و ما امروز با استفاده از اكتشافات علمي در فضا بهتر از گذشتگان
ميتوانيم به آن آگاهي يابيم، منحصر بودن اين زيبائي به لايه پائيني آسمان (نه
تمامي لايههاي هفتگانه) است، كه با دو تعبير مورد تصريح قرار گرفته است:
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء
الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ
صافات ۶- ما آسمان نزديكتر را با زينت ستارگان آراستيم
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا
وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ
حجر (۱۵) ما در آسمان برجهائي (براي مراقبت) قرار داديم و آن را براي
ناظرين (از سطح زمين) آراستيم.
همانطور كه ميدانيد، و در كتابهاي متعدد علمي مربوط
به اين موضوع هم نوشته شدهاست،
(۵) رنگ لاجوردي آسمان، شفق سرخ رنگ، تلألؤ ستارگان و
رژه متنوع ابرها مختص طبقه زيرين جوّ است كه به دليل غلظت هوا، امكان اين زينت و
تجزيه نور را فراهم ميكند و فراتر از اين طبقه، آسمان سياه و ساكت است.
درباره دومين نقش آسمان (مكانيسم حفاظت)، و براي بيان چگونگي اين فرآيند، از كلمه
شيطان كه ظرف لغوي براي معرفي هر موجود (يا پديده) سركش و متمرد است، استفاده كرده
است. گرچه مسلمانان غير عرب، در اين روزگار لفظ شيطان را مساوي ابليس تلقي ميكنند،
ولي معاصرين عرب زبان پيامبر از اين خطاي ترجمهاي مصون بودند.
در آياتي كه اشاره شد، پوسته محافظ زمين را سپري در برابر ذرات و اجرام رانده شده
(شيطان رجيم) و پرتوهاي غير مفيد خورشيد براي حيات زميني (شيطان مارد) معرفي كرده
است. (۶)
در آيات مورد نظر، به طور كنائي، بر كليات اين نقش اشاره كردهاست كه شرح آن را در
بخشهاي ديگر اين نوشته انشاءالله ميآوريم.
انتقاد از عدم توجه
اگر از ديد ظاهري و چشم خِرَد ما، جوّي كه حيات زميني
را در بر گرفته، غايب است و انگيزه و علاقهاي براي شناخت عملكردش در خود احساس
نميكنيم، هم به دليل جهل عمومي نسبت به شگفتيهاي آن است، و هم هيچگاه محروم از آن
نبودهايم، كه در غيبت و غربتش به يادش بيفتيم و قدرش بدانيم!!، و همين غفلت است كه
قرآن بارها به نقد و نگاه عبرتمان كشيده است.
درست است كه دستاوردهاي علمي دريچههاي نويني بر اين پديده شگفت گشوده است، كه
نسلهاي قبل را چنين نگاهي ميسر نبود، ولي كليات و اصل و اساس آن نيازي به علم
ندارد. همچنانكه انديشه كردن در نطفهاي كه از آن آفريده شدهايم، براي هر آدم جاهل
و بيسوادي كه نه از "ژن" خبر دارد و نه در تمامي عمرش سخني از جهان حيرتآور ژنتيك
شنيده است، امكانپذير و عبرتآموز است. براي هر انساني كه زير سقف آسمان زندگي
ميكند، زيبائي و نقش آن از زواياي مختلف تأمل برانگيز ميباشد . از همين روست كه
ملاحظه ميكنيم خداوند از معاصرين نوح(ع) هم انتظار داشته است عنايتي به اين آيه
اعجابآور ميكردند:
أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ
اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا
(۷)
نوح ۱۶- آيا نديديد كه چگونه خدا هفت آسمان را تو در تو (مطبق) آفريد؟
واژة "كيف" در آيه فوق قابل توجه است، گوئي عقلانيت
ايجاب ميكرد در "كيفيت" اين هفت طبقه قدري انديشه ميكردند! كند و كاو در "كيفيت"
چتري كه بر فراز ما قرار گرفته است، براي كسي كه نگاهش به زمين دوخته نشده و گهگاه
نيمه نگاهي هم به آسمان داشتهباشد، همواره طرح شدني است و فراموش كردن اين نگاه از
نظر قرآن مذمتآور است:
أَفَلَمْ يَنظُرُوا إِلَى
السَّمَاء فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن
فُرُوجٍ
(۸)
سوره ق آيه ۶ – آيا (منكران) به سوي آسمان بالاي سرشان ننگريستند كه چگونه (با
چه كيفيتي) آن را بالا آورديم
(۹) و زينت بخشيديم و (به گونهاي كه) هيچ شكافي براي
آن نيست؟
و همين هشدار را با مضموني ديگر در سوره انبياء تكرار
كرده است:
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا...
وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ
(۱۰)
انبياء ۳۲- آيا كساني كه حقايق را ميپوشانند نديديد كه ... و آسمان را سقف
نگاهدارندهاي قرار دادهايم و آنها نسبت به آيات آن بيتوجهاند؟
ميدانيم كه "سقف محفوظ" بودن جوّ زمين، هم بيانگر
حفاظتِ حرارات ناشي از تابش خورشيد در روز و نقش گلخانهاي آن است، هم نگهداري
اكسيژن و ساير عناصر لازم براي ادامه حيات، و هم بيانگر سپر محافظتي زمين در برابر
سنگهاي فضائي و بادهاي خورشيدي (Solar Wind)، اشعه ماوراء بنفش و ذرات هستهاي
مرگبار.
تأكيد بر يكپارچگي و پاره نبودن
اگر گفته ميشود لايه اوزون (Ozone) در قسمت فوقاني
استراتوسفر (Stratosphere) به دليل فرآوردههاي صنعتي مولد فلوروكربن
(Fluorocarbon) آسيبي جدّي ديده است، سقفي كه خدا براي زمين ساخته بود، عيب و نقصي
نداشت و از هر جهت كامل بود. اين حقيقت را نيز حداقل در دو آيه به صراحت بيان
كردهاست:
سوره ق آيه ۶- آيا به آسمان بالاي سرشان
نمينگرند كه چگونه آن را بر افراشتيم و زينت بخشيديم و هيچگونه شكافي بر آن
نيست (مالها من فروج).
(۱۱)
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ
طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ
هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ
إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِيرٌ
سوره ملك آيه ۳- همان (خدائي) كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد. به
گونهاي كه در آفرينش خداي رحمان هيچگونه بينظمي نميبيني. (اگر شك داري) ديده
بگشاي، آيا شكافي ميبيني؟ بار دگر ديده بدوز، (سرانجام) نگاهت خسته و ناكام به
سوي تو بازگردد (فرو افتد).
(۱۲)
معناي كلمه فروج (جمع فرج = پارگي، شكاف) در آيه اول،
براي فارسي زبانها قابل فهم است. در آيه دوم همين معنا را با كلمه فطور (از فَطَرَ
به معناي شكافتن) بيان كرده است:
هل تري من فطور(آيا كوچكترين فطوري در آن ميبيني)؟
امّا براي كلمه تفاوت كه در آيه دوم آمده (ما تري في خلق الرحمن من تفاوت) توضيح
مختصري لازم است:
"تفاوت" از ريشه "فوت" در باب "تفاعل" آمده است تا روابط متقابل دو (يا چند) پديده
را با هم بيان كند. معناي "فوت" از دست رفتن است و عدم تفاوت در پديدهها، از دست
ندادن يكديگر است. يعني همچون حلقههاي زنجير به هم پيوسته و منظماند و ناهماهنگي
و دور شدني در كارشان نيست.
چرا چنين است؟
اگر ما از آيات آسمان بالاي سرمان غافل هستيم، در عوض رب رحيم لحظهاي از آفرينش
غافل نيست:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ
سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ
(۱۳)
مؤمنون ۱۷- همانا بر فراز شما هفت راه آفريديم و ما هرگز از خلق غافل
نبوديم.
در آيه فوق به جاي عنوان "طبقه" و يا صفت "شِداد"
(سخت و محكم)، براي آسمان هاي هفتگانه، عنوان "طرائق" (جمع طريقه = راه) را برگزيده
است. "مدار"هاي ستارگان نيز راههائي (طريقههائي) براي حركت آنهاست و به همين وصف،
هر يك از طبقات هفتگانه در ارتفاعي مشخص از سطح زمين قرار دارند كه محدوده و مسير
جابجائي عناصر آن را معين ميكند.
كلمة "طرائق" علاوه بر آيه فوق، فقط در آيه ۱۱ سوره جن (كنّا طرائق قدداً) تكرار
شده است كه در آن مورد نيز مفيد و غير مفيد بودن پديدههاي پوشيدهاي (جن) در آسمان
مطرح شده است كه ارتباط آن با موضوع مورد بحث، با توجه به آيات قبلي آن، بسيار روشن
است.
مصداقي مهم از بركت
آيا ميدانيد همان خدائي كه با كمال بخشيدن به آفرينش
آدمي، به خود "فتبارك الله احسن الخالقين" (پس چقدر منشأ بركات است خدائي كه بهترين
آفريننده هاست)
(۱۴) گفت، همان خدائي كه نزول فرقان بر بندهاش محمدص را براي آگاهي
بخشيدن بندگان از خطرات راه، بركت ناميدهاست،
(۱۵) همان خدا نيز قرار دادن هفت آسمان
را مصداق و نمونه بارزي از بركت و سرشار از خير و خاصيت شمردهاست! نگاه كنيد به
آية ذيل كه در هفتمين سال بعثت چشم ما را از اين زاويه بر هفت آسمان ميگشايد تا
مقدمهاي باشد براي تبيين دقيقتر و تفصيليتري از جزئيات اين بركت:
تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي
السَّمَاء بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا
بركت افزاست آنكه در آسمانها بروجي قرار داد و در ميان آنها چراغي و ماهي روشن
پديد آورد
بركت به چيزي ميگويند كه خير آن ثابت و پاينده باشد،
همچنانكه به آب راكد و ثابت "بِركه" ميگويند.
تسبيح هفت آسمان چگونه است؟
از جمله معضلات كار ترجمه و برگردان زباني به زبان
ديگر، انتقال مفاهيمي است كه در فرهنگ ديگر معادل و مشابهي ندارد. واژههاي زيادي
در قرآن وجود دارد كه نميتوان كلمات مناسبي در زبان فارسي براي آنها پيدا كرد و
مترجمين اين كتابها مجبور هستند يا با توضيحات اضافي در متن و پاورقي آن را جبران
كنند، و يا به ترجمه تحتاللفظي نارسا اكتفا نمايند. يكي از اين واژهها "تسبيح"
است كه بر حسب موضوع آيهاي كه در آن قرار گرفته است، معناي ويژهاي پيدا ميكند و
مترجم بايد از آن آگاه باشد. از جمله اين موارد، تسبيح آسمانها و زمين است كه با
درك عمومي از تسبيح انسانها تفاوت دارد. قرآن، هم از تسبيح "رعد" به حمد پروردگار
سخن گفته، (۱۶) و هم از تسبيح ماه و خورشيد و ستارگان در مدار ويژه خود.
(۱۷)
بدون آنكه خواسته باشيم از نظر لغوي وارد ظرائف ادبي اين واژه شويم، همين قدر به
تناسب كاربرد اين كلمه در گسترده آسمانها و زمين، ميتوان گفت عمل تسبيحي ماه و
خورشيد و ستارگان، يا رعد و برق و باد و باران، عمل اصلاحي مثبتي است كه هر كدام در
جايگاه ويژه خود انجام ميدهند، به گونهاي كه حذف آنها از مجموعه كلي، نقص و خللي
در سيستم هماهنگ هستي به وجود آورد.
در مثالي براي تقريب به ذهن، ميتوانيد كارخانه اتومبيلسازي عظيمي را تصور نمائيد
كه علاوه بر مهندسين، تكنسينها و كارگران فني، صدها يا هزاران كارمند غير فني، از
جمله پزشك، آشپز، باغبان و ... براي خدمات جانبي وابسته، در آن مجموعه كار ميكنند
تا به نوبه خود نواقص و نارسائيهاي بهداشتي، غذائي، روحي رواني، آرامش و زيبائي
محيط كار و .. را ترميم نمايند. عمل آنها را ميتوان به گونهاي "تسبيح" ناميد.
پديدههاي جهان هستي نيز همچون افراد يك اركستر، چشم به رهبر اركستر دارند تا به
فرمان او ساز مناسب خود را بزنند و كمبود اين نغمه نعمت بخش را جبران نمايند.
با مقدمات فوق شايد آسانتر بتوان معناي تسبيح آسمانهاي هفتگانه را، كه آيه ذيل
متضمن آن است، فهم كرد:
(۱۸)
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ
السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ
بِحَمْدَهِ وَلَـكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا
غَفُورًا
اسراء ۴۴-آسمانهاي هفتگانه و زمين و هر كه در آنهاست (با تبعيت گريز
ناپذير خود از قوانين خدا) او را تسبيح ميكنند، و چيزي (در جهان) نيست مگر
اينكه او را با ستايس تسبيح ميكند، ولي شما تسبيح آنها را در نمييابيد، همانا
خدا (با وجود بي توجهي شما) بردباري آمرزگار است.
مرحله زماني تشكيل هفت آسمان
بر حسب آنچه اخترشناسان ميگويند، به ندرت ستارهاي
را ميتوان يافت كه همچون زمين داراي جوّ باشد. زمين نيز در آغاز آتمسفر امروزي را
نداشت و طي فرآيندي از چرخه حيات گياهي، به تدريج جوّ امروزي را پيدا كرد. اينهم از
معجزات شگفتآور قرآن است كه اين نكته را نيز ناگفته نگذاشته است:
أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ
بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا
ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ
فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء
لِّلسَّائِلِينَ ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا
وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء
أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ
تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
فصّلت ۹ تا ۱۲- بگو چرا (نقش) خدائي را كه زمين را در دو دوران آفريد،
ناديده ميگيريد و براي او همتاياني قرار ميدهيد؟! اين است صاحب اختيار و سرور
جهانيان (نه ديگري).
و طي چهار دوران، كوههاي ثابت را روي زمين پديد آورد و در آن بركت نهاد و مواد
غذائي آن را متناسب با نياز و درخواست (تكويني موجودات) اندازه نهاد.
آنگاه به (تكميل و تنظيم) آسمان پرداخت، در حاليكه هنوز گازي شكل بود و به
آسمان و زمين (به زبان آفرينش) گفت: خواه و ناخواه ( به نظم و ترتيب) در آئيد.
گفتند: با ميل و رغبت به (قبول) نظم در آمديم.
سپس آن توده گاز را طي دو دوران به (صورت) هفت آسمان تقدير كرد و به هر آسماني
برنامهاش را وحي كرد؛ (به اين ترتيب كه) آسمان نزديكتر را با چراغهائي آراستيم
و محفوظ داشتيم. اين است تقدير (اندازه گذاري و نظم) خداي فرا دست دانا.
(۱۹)
تأخّر سامان دادن آتمسفر، پس از تكميل آفرينش زميني
را، بار ديگر به گونهاي خلاصه و جامع در قرآن بيان كردهاست:
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا
فِي الأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ
سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍعَلِيمٌ
سوره بقره ۲۹- اوست آنكه هر آنچه در زمين است به سود شما (در مسير رشد و كمال
انسان) آفريد، آنگاه به (تنظيم و تكميل) آسمان پرداخت و آن را (به صورت) هفت
آسمان سامان داد، و او به هر كاري تواناست.
(۲۰)
هفت آسمان در ارتباط با هفت قشر زمين
كه ميدانيم، جوّ زمين مركب از عناصري است كه محصول
فعل و انفعالات پوسته يا قشرهاي دروني آن ميباشد. تركيب فعلي آتمسفر زمين ٪۷۹ ازت
(Nitrogen) و ۲۰٪ اكسيژن و ٪۱ مجموع بقيه گازهاست. اكسيژن كه مشخصه جوّ زميني است،
تقريباً به تمامه توسط گياهان زميني در فرآيند ويژه Cyano bacteria و احتمالاً
خزههاي دريائي توليد ميشود. اين عناصر در طبقات زيرين جو به حالت متراكم و عادي و
در طبقات فوقاني به صورت رقيق و تجزيه شده مولكولي وجود دارند.
بالاترين طبقه جوّ نيز كه طبقه مغناطيسي (Magnetosphere) ناميده ميشود، مستقيماً
از پائينترين قشر، يعني هسته زمين ناشي ميشود. به اين ترتيب يك جريان دائمي و بده
بستان مستمر ميان زمين و آسمان وجود دارد. نكته قابل ملاحظه اين است كه چنين
هماهنگي و همكاري هنرمندانه نيز مورد عنايت قرآن براي يادآوري بندگان و شناخت
پروردگار عالم قرار گرفته است:
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ
سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ
لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ
أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا.
طلاق ۱۲ - خداست كه هفت آسمان را بيافريد و از زمين نيز همانند
آنها(طبقات مختلفي مقرر داشت)؛ امر خدا ميان آسمانها و زمين مستمراً نازل
ميشود، (۲۱) (اين حقايق را بيان كرديم) تا بدانيد خدا بر هر كاري توانا
(اندازهگذار) است، و دانش او بر هر چيزي احاطه دارد.
آيه فوق كه در سال هفتم بعثت (بيستم بعثت) نازل شده
است، به نظر ميرسد آخرين آيهاي باشد كه با پيوند دادن ميان هفت آسمان يا زمين،
موضوع را خاتمه داده است.
آفرين به بنّاي آسمان!
در تنظيم مطالبي كه ارائه گرديد، همانطور كه در آغاز
اشاره شد، ترتيب زماني نزول آيات رعايت گرديد. آخرين آيه اي كه در ارتباط با موضوع
جلب توّجه ميكند، آيه ۲۲ سوره بقره است كه از "بِناي آسمان" به عنوان "آيه" اي براي
عبادت خداي يكتا ياد ميكند.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ
رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ
تَتَّقُونَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء...
اي انسانها پروردگارتان را كه شما و كساني را كه قبل از شما بودند آفريد عبادت
كنيد، باشد تا پروا بگيريد. همان كه زمين را قرارگاه و آسمان را سرپناه شما
قرار داد و ...
مردم عرب زبان معاصر نزول قرآن، به خيمه و هر نوع
پوششي كه آنها را از تابش آفتاب و باد و سرما و باران حفظ ميكرد، بِنا مي گفتند،
اما نه آنها با چشم ظاهر بَنائي در آسمان خالي و يكنواخت مي ديدند، و نه ما امروز
(به استثناء دانشمندان فضائي به كمك تجهيزات دقيق علمي) ! آيا كشف برج و باروي
محافظتي و در عين حال بسيار زيباي زمين، نشانه اي از ربوبيّت الهي نيست؟
۱- جداول شماره ۱۴ و ۱۵ كتاب سير تحول قرآن نوشته
مرحوم مهندس مهدي بازرگان، از انتشارات شركت سهامي انتشار.
۲- در آيه ۷۸ سوره نساء نيز كلمه "بروج" به همين معنا آمدهاست: "هر كجا باشيد
مرگ شما را در مييابد، حتي در برجهاي بلند"
۳- هر چند جدول كتاب سير تحول فقط ۶ آيه نخست اين سوره را نازل
شده در سال اول بعثت دانستهاست و بقيه را در سال چهارم، امّا با توجه به طول
متوسط آيات، به نظر ميرسد دو آيه بعدي هم مربوط به سال اول باشد
۴- در آيه مورد نظر آسمان با كلمه "السماء" كه مفرد و معرفه
است وصف شده كه به آسمان ما مربوط ميشود، نه آسمانهاي بالاتر (سموات).
۵- جامعترين اين مباحث را به زبان فارسي ميتوانيد در كتاب
"هفت آسمان" ملاحظه نمائيد.
۶- توضيح تكميلي اين مطلب را در مقاله "جن و انس" از همين قلم
ميتوانيد مشاهده كنيد
۷- اين آيه در سال ۴ بعثت به دنبال آيه قبلي نازل شده است.
۸- نازل شده در سال ۵ بعثت
۹- كلمه "بنينا" در آيه فوق از "بنا" به معناي بالا آوردن يك
ساختمان ميآيد. جوّ زمين نيز محصولي از فعل و انفعالات پوسته و هستههاي دروني
است كه از زمين به بالا صعود ميكنند
۱۰- نازل شده در سال ۶ بعثت
۱۱- نازل شده در سال ۵ بعثت
۱۲- نزول در سال ۷ بعثت
۱۳- نزول در سال ۵ بعثت
۱۴- مؤمنون ۱۴
۱۵- فرقان ۱
۱۶- رعد ۱۳
۱۷- ياسين ۴۰
۱۸- نزول در سال ۸ بعثت
۱۹- جدول ۱۴ كتاب سير تحول اين آيات را نازل شده در سال ۹
بعثت معرفي كرده است.
۲۰- اين آيه از آخرين آياتي است كه در سال اول هجرت درباره
پديده هفت آسمان نازل شده است
۲۱- منظور از نازل شدن دائمي امر خدا ميان هفت آسمان و قشرهاي
مختلف زمين (يتنزّل الامر بينهن)، هماهنگي حساب شده و تبادل انرژي و عناصر معين
ميباشد كه به فرمان نازل شده از طرف خدا صورت ميگيرد.
(والله اعلم)
|