آزادی قلم و اخلاق رسانهای
« قلم زبان خداست، قلم امانت آدم است، قلم ودیعه عشق است،
هر کسی را توتمی است و قلم توتم من است، قلم توتم ماست».
دکتر علی شریعتی
وقتی اولین کلمه نازل شده در قرآن «اقرء» (بخوان)، و
اولین صفت ذکر شده پروردگار، «اکرم»، و نشانه کرامتش آموزش کاربرد قلم برای آگاه
ساختن انسان به آنچه نمیدانست باشد؛(۱)
وقتی برای رفع اتهام جنزدگی از پیامر و ذکرعظمت اخلاق پیامبر، پروردگارش به «دوات
و قلم و هرآنچه مینویسند» سوگند میخورد، ارتباط قلم و اخلاق و آگاهی بیشتر شناخته
میشود.(۲)
وقتی در جاهلیتی که تعداد باسوادانش به انگشتان دو دست هم نمیرسید، کتابی به
خواندن و نوشتن سوگند میخورد، چنان سوگندی برای انسان روزگار مدرن بسی پندآموزتر
مینماید.
توتم نماد و نشانه یک قبیله بود و خیر و شرّی برای دیگری نداشت، زبان که تعلیم داده
شد(۳) و سخنگوی دولت تن گردید، مهارش به وجدان اخلاقی سپرده شد و
«ناطقه» نقشی فرهنگ ساز برای نسلهای بعد یافت، به گفته مولوی:
هین بگو کاین ناطقه جُو میکند
تا به نسل بعـد ما آبـی رسد
گرچه هر نسلی سخن آری بـود
لیک گفت سالفان یاری بود
ما در فرهنگی شفاهی زیسته و سوای خواص، اکثراً یک قرنی بیش نیست به مدرسه یا
دانشگاه رفته و سوادی اندوختهایم، با این حال هنوز به ملازمات اخلاقی و مناسبات
فرهنگ کتبی پایبند و پایدار نگشتهایم. عارفان و ادیبان ما نیز گرچه فراوان از
فضیلت کمگویی و سکوت سخن گفتهاند، اما به دلیل کم بیسوادی بیشتر مردم، کمتر به
قلمرو اخلاق در قلم وارد شدهاند.
توصیههای اخلاقی قرآن هم به تناسب فرهنگ شفاهی معاصران زمان نزول، بیشترناظر به
لغزشهای زبانی در: غیبت، سخن چینی، توهین، تهمت، دروغ، دشنام و مانند آن است،
هرچند آسیب رسانی همه این موارد در فرهنگی کتبی به مراتب بیشتر است؛ خشونت کلام کجا
و خشونت قلم که قوام جمعی را به سُستی میکشاند کجا؟
اگر در جوامع استبداد زده برخی ناراضیان برای خالی کردن دق دل خود از حاکمان، و نیز
برخی جوانان بیفرهنگ برای گشودن عقده نیازهای ارضاء نشده، مکانی جز آبریزگاههای
عمومی نمی یافتند، کامنتهای لجن مال کننده نویسندگان بی نام و نشان و آدرسی که پای
برخی نوشتهها و نظریات درشبکههای اینترنتی گذاشته میشود، تداعی کننده همان فرهنگ
لِجام گسیخته به نام آزادی بیان است!
قرآن برای فهم عمیقتر آثار تخریبی «غیبت»، صرف نظر از صورت فردی، جمعی و جنسیتی،
آن را به ترور برادر و تغذیه از آن (برای بالا بردن خود) تشبیه کرده است،(۴)
آیا رسانهها و وب سایتهای مجازی امروز که بُرد و بُعد زمانی و مکانی «غیبت» را
هزاران بار وسعت بخشیدهاند، مشمول این ضوابط اخلاقی نمیشوند!؟
سخن چینی در فرهنگ ملی و دینی ما بسیار زشت و نکوهیده تلقی میشود و در قرآن نیز،
در همان سوره قلم، از خط مشی سخن چینی تفرقه افکنانه (هماز مشاء بنمیم) مذمت سختی
کرده است، با این حال اگر حداکثر بُرد سخن چینی در گذشته از حدّ همسایه و خانواده و
خویشان و اهلِ محل تجاوز نمیکرد، در دنیای بی در و پیکر رسانهای امروز آثار
تخریبی و تفرقه افکنانه این روش بُردی جهانی پیدا کرده است.
نام سورهای درقرآن «هَمَزَه» است، هُمزه همان دفع و طرد کننده دیگرانند، اصل کلمه
همز شکستن است، برای شکستن وحدت یک جمع عاملی مهم تر از بدگویی وجود ندارد. قرآن با
فریاد وای! بر سرعیب جویان و طعنه زنان «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»،
ناپسندی چنین شیوهای را به روشنی نشان داده است. در آیه فوق «لُمَزهَ»، خرده گیر
عیبجویی است که دیگری را با برچسب تحقیرآمیز فرو میکاهد.
حجرات ۱۱ - «...وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ...».
اینها اخلاقیات مندرس شده قدیمی نیست، مبرم ترین نیاز شهروندان در دنیای رسانهای
امروز است.
امید است اندیشمندان ما در فرهنگ رسانهای امروز، به جای آرشهای کمانگیر افسانهای
دیروز، با قلم خود مرزهای اخلاقی ایران را در دنیای به هم پیوسته گسترش دهند.
۱- آیات ابتدای سوره علق.
۲- سوره قلم آیات ۱ تا ۴.
۳- سوره الرحمن آیات ۳ و ۴- «خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ».
۴- حجرات ۱۲.
|