دل
آدمى و حالات مختلف آن
قلب ما در قبول و پذيرش حق و هدايت الهي، حالات مختلفي دارد كه از نظر سرسختي
و مقاومت، يا نرمي و جاذبيت، قابل تشبيه با سنگ ميباشد. برخي از سنگها
همچون سنگ خارا نه آبي به خود جذب ميكنند و نه در اثر تغييرات جوي (باد و
باران و يخبندان) تغيير شكل چنداني ميدهند. سنگهاي آذرين معمولاً چنين
هستند، امّا بعضي از سنگهاي رسوبي به دليل نرمي زياد قابليت بيشتري نشان
ميدهند و اسفنجوار با تمام حجم خود آب را جذب ميكنند و به سهولت تغيير
شكل و حالت ميدهند.
قرآن نيز در مقام مقايسه و تمثيل از اين شباهت ظاهري استفاده كرده و با
ارائه مثال مجسمي از تفاوت تغيير شكل سنگها در كوه و دشت به دليل عوامل
جوّي، نشان داده است كه قلب آدمي از نظر قساوت و سختي ممكن است از سنگ هم
سختتر شود، با اين تفاوت كه عامل تغيير شكل در طبيعت، باد و باران و تفاوت
درجه حرارت است، و در شريعت، نفس آدمي و هدايت و ارشاد الهي.
اين حقيقت را آيه ۷۴ سوره بقره به روشني و وضوح در سه تصوير مختلف از تغيير
شكل سنگها در طبيعت به شرح ذيل بيان كردهاست:
۱- سنگهائي كه به شدت تأثيرپذير بوده و به شكل
انفجاري نهرهاي متعددي از درون خود جاري ميسازند
۲- سنگهائي كه حداقل شكاف برداشته و آبي خارج ميسازند .
۳- سنگهائي كه (به دليل فرسايش يا يخبندان) از اوج ارتفاعات به پائين ميغلطند
و سقوط و "هبوط" ميكنند .
حالات فوق مبين اين حقيقت است كه سختترين سنگها هم
سرانجام تأثيري از طبيعت ميپذيرند و تغيير حالتي ميدهند اما برخي از انسانها در
اثر ناسپاسي و انحراف از حق به چنان قساوت و سنگدلي دچار ميشوند كه قلبشان از سنگ
نيز سختتر ميگردد.
نگاه كنيد به آيه مورد نظر:
ثم قست قلوبكم من بعد ذلك فهي كالحجارة او اشدُّ
قسوةً و اِنَّ من الحجارةِ لما يتفَجَّرُ منه الانهار و ان منها لما يشّقّق
فيخرج منه الـماء و انّ منها لـما يهبط من خشية الله و ما الله بغافِل عَما
تعملون.
سپس دلهاي شما بعد از آن سخت شد همانند سنگ يا سختتر از آن، چرا كه از برخي
سنگها نهرهاي متعدد منفجر و جاري ميشود و برخي ترك خورده و از شكاف آن آبي
جاري ميشود و برخي نيز از خشيت الهي هبوط ميكنند و خدا از آنچه ميكنيد غافل
نيست.
انسانهاي متقي و مقرب درگاه الهي، همچون انبياء و
اولياء، در برابر هدايت و ذكر حق، چنان منقلب و دگرگون ميشوند كه انواع علم و حكمت
از دامنه وجودشان جاري ميگردد و آثار حيات معنوي و هدايتشان امتها را تا ابد
سيراب ميكند. پيروان راستين آنها و پيشتازان امت نيز قابل تشبيه به سنگي هستند كه
شكاف برداشته و از خلال آن آبي روان ميگردد . آنها نيز با تأثير پذيري از پيام
رسولان و اعمال صالح خود به مردم خير و خدمت و احسان و انفاق ميكنند.
بالأخره سومين گروه كساني هستند كه اگر منشاء خير و فايدهاي نيستند و تشنگي و طلبي
را برطرف نميسازند، حداقل از قله غرور و استكبار خود پائين آمده و خضوع و خشوعي در
برابر حق نشان ميدهند و از منيّت و مستي غرور دست بر ميدارند.
تمثيل فوق از تركيب حالات مختلف سنگها در طبيعت با عكسالعمل و بازتاب دروني دل
آدمي در برابر حق، تصوير زيبائي ساخته است كه براي اهل بصيرت بس تماشائي است. بخصوص
نسبت دادن هبوط از بلندي يا خشيت الهي، كه مخصوص موجودات ذيشعور است، به سنگ و كوه
،كه ظاهراً شناخت و شعوري ندارند، براي همين است كه متكبران را از اوج افتخارات و
قله غرور آنها به نيروي "خشيت الهي" به دامان تواضع و فروتني فرود آورد.
نتيجهگيري نهائي: "و ماالله بغافل عما تعلمون" (خدا از آنچه ميكنيد غافل
نيست) نيز با ظرافتي شگفت حواس خواننده يا شنونده را از استعاره و تمثيل به عالم
واقعيات و عملكرد انسان متوجه ميسازد تا از طبيعت درس توحيد بگيرد.
قرآن در فرازي ديگر و درست در جهت معكوس مثال فوق، از مؤمناني ياد ميكند كه با
شنيدن حديث زيباي حق (آيات قرآن) و تأثير پذيري از پيام رسولان و خشيت خدائي، موي
بر اندامشان راست گرديده پوست و دلشان به سوي ياد خدا "نرم" ميگردد و با تمام وجود
هدايت را جذب ميكنند:
الله نزّل احسن الحديث كتاباً متشابها مثاني
تقشعر منه جلود الذين يخشون ربـهم ثم تلين جلودُهُم و قلوبهُمُ الي ذكر الله
... (سوره زمر آيه۲۳ )
خداوند نيكوترين پيام تازه ،كتابي متشابه و هماهنگ، نازل كرده است كه (از تلاوت
آن)پيكر كساني كه از خدا خشيت دارند به لرزه ميآيد و سپس پوستها و دلهايشان
براي پذيرش هدايت نرم و آماده ميگردد.
تقابل قساوت (سختدلي و عناد با حق) و نرمدلي ناشي
از خشوع را در آيه ديگري به نمايش گذارده است كه بس هشدار دهنده و بيدارگر است:
الم يأن اللذين آمنوا ان تخشع قلوبـهم لذكر الله
و ما نزل من الحق و لا يكونوا كالذين اوتوا الكتاب من قبل فطال عليهم الامد
فقست قلوبـهم و كثيرٌ منهم فاسقون. (حديد آيه۱۶)
آيا براي مؤمنان وقت آن نرسيده است كه دلهايشان به ياد خدا و حقيقتي كه نازل
شده خاشع گردد و چون كساني از اهل كتاب در زمانهاي گذشته نباشند كه به دليل
طولاني شدن روزگار بر آنها دلشان سخت شد و بسياري از آنها فاسق گشتند
|