`  

دريافت نسخه پى‌دى‌اف

`
`

اجـابت دعـــا (۲)

مرزهاى شـرك و تـوحيد در دعـا
 

در بخش قبلى درباره معناى "اجابت دعا"، كه چيزى جز برداشتن موانع و حجاب منيـّت‌ها و هواهاى نفسانى در طريق بندگى و عشق‌ورزى به سوى محبوب نيست، سخن گفتيم و نشان داديم برخلاف تصور بسيارى از مردم، اجابت دعا فعل و انفعالى درونى و قلبى است كه توسط دعاكننده تحت تأثيرجاذبه ربوبى انجام مى‌شود، نه اقدامى بيرونى كه توسط پروردگار و مستقل از بنده صورت گيرد.

مصداقى از اين ارتباط دو سويه را در قسمت قبلى در اشاره به دعاى حضرت موسى و هارون (عليهماالسلام) براى نجات بنى‌اسرائيل از ظلم و ستم فرعونيان بيان كرديم كه اجابت آن دعاها به شرط استقامت بنى‌اسرائيل و احتراز از پيروى ناآگاهان تحقق يافت.

نمونه و مصداق ديگر، دعاى مجاهدان بَدْر هنگام روياروئى با سپاه مجهز مشركين است كه مجاهدت مخلصانه آنها در اوج طلب و تمناى نجات و پيروزى، به استغاثه و استمداد از پروردگار رسيد و در آن كارزار سرنوشت‌ساز، "اجابت ربوبى" از طريق امدادهاى غيبى تحقق يافت، اما نه از بيرون، بلكه از درون آنها، از طريق تقويت روحيه، واحساس امنيت و آرامش روان.

اما بهترين نمونه و مصداق، و مُدل روشن براى شناخت مكانيسم "اجابت دعا" را درمناجات پرسوز و گداز خردمندان (اولواالالباب)، كه عميق‌ترين و جامع‌ترين دعاى انسان‌هاى رشد يافته را با پنج بار نداى "ربنا" نشان مى‌دهد، مى‌يابيم (آيات ۱۹۱ تا ۱۹۵ سوره آل عمران):

رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ
َربَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا
رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ
َربَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ.

پروردگارا آسمان‌ها و زمين را بيهوده نيافريده‏اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار
پروردگارا هر كه را تو در آتش درآورى يقينا رسوايش كرده‏اى و براى ستمكاران ياورانى نيست
پروردگارا ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‏خواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد پس ايمان آورديم
پروردگارا گناهان ما را بيامرز و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران
پروردگارا و آنچه را كه به وسيله فرستادگانت به ما وعده داده‏اى به ما عطا كن و ما را روز رستاخيز رسوا مگردان زيرا تو وعده‏ات را خلاف نمى‏كنى

پاسخ پروردگار به چنين پرواپيشگانى البته "اجابت" بود: فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ ......

اما مشروط به "عملى" كه بايد پشتوانه چنين دعائى قرار گيرد! بنابراين وعده داده مى‌شود اگر عمل كنيد، مسلماً خداوند عمل هيچ زن و مردى را ضايع نمى‌سازد:

.....أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ ۖ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ۖ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا .....

... من عمل هيچ صاحب عملى از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد تباه نمى‏كنم پس كسانى كه هجرت كرده و از خانه‏هاى خود رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شده‏اند...

عملى كه در زمان نزول اين آيات انتظارمى‌رفت ومورد نياز مؤمنين ِ در معرض شكنجه و اعدام بود، هجرت ازمدينه، آمادگى اخراج از شهر و ديار، تحمل آزار و اذيت دشمنان و پيكار تا سرحد جان در راه حق و دفاع از موجوديت مجتمع ايمانى بوده است. تنها در اين صورت خواسته آنها در پاك شدن از گناهان و بدى‌هاى گذشته اجابت مى‌گرديد.

..... لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ

... بديهايشان را از آنان مى‏زدايم و آنان را در باغهايى كه از زير آن نهرها روان است درمى‏آورم اين پاداشى است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست

كلمه "ثواب" نيز در اين آيه قابل توجه است، در تصور عاميانه ، ثواب جايزه‌اى است بيرون از وجود ما كه در ازاى اعمالمان توسط خدا پرداخت مى‌شود، اما در آيه فوق ثواب را همان بازتاب و نتيجه طبيعى عمل هركس مى‌شمارد.

شرط توحيد در اجابت دعا

مؤمنين معمولا انتظار دارند آنچه دعا مى‌كنند برآورده گردد، هرچند بنده پناهگاهى در گرفتارى جز دامان رحمت ربوبى ندارد، و در هرحال توصيه شده است همواره او را دعا كنند تا مگرتقربى حاصل شود؛ اما تنها اجابت دعاهائى در قرآن تضمين شده است كه خالص از حوائج مادى بوده و فقط خدا خوانده شود. خدا خواندن توحيدى نيزهمان طلب كردن اسماء نيكوى اوست يا خواهشى كه خالص ازمنيـّت‌هاى فردى و اجتماعى باشد. نگاه كنيد:

(بقره ۱۸۶) وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَني فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند بگو من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى‏كنم پس آنان بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند

(غافر ۶۰) وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ
و پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم در حقيقت كسانى كه از پرستش من كبر مى‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‏آيند

(نمل ۶۲) أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ
يا كيست آن كس كه درمانده را چون وى را بخواند اجابت مى‏كند و گرفتارى را برطرف مى‏گرداند و شما را جانشينان اين زمين قرار مى‏دهد آيا معبودى با خداست چه كم پند مى‏پذيريد

بسيارى از مردم نگاهشان به "اجابت دعا"، شبيه رسيدن به اهداف و مقاصد مادى دنيائي است كه بعضاً از طريق واسطه‌تراشى ، پارتى بازى و زَد و بند انجام مى‌شود. اما اجابت دعا، همانطور كه گفته شد، درونى است، نه بيرونى و با واسطه، كسب كردنى است نه توصيه‌اى وسفارش دادنى. در نگاه توحيدى به دعا، تا از درون تحولى صورت نگيرد، اجابتى حاصل نمى‌گردد.

اگر در سه چهار مورد قرآن تأكيد كرده است كه براى اجابت دعا فقط بايد خدا را خواند، در عوض در موارد بسيارى، از خواندن غير خدا يا واسطه و شفيع قرار دادن به شدت نهى شده است. دليل آن روشن است؛ كسى كه خورشيد را منبع نور و گرما مى‌داند، درشيفته شدن به ماه، كه فقط نور خورشيد را انعكاس مى‌دهد، به بيراهه رفته است. از بودا نقل شده است كه:" پيامبران با انگشتان خود آسمان را به مردم نشان مى‌دهند، اما مردم به انگشتان آنان خيره مى‌شوند"!

قرآن تأكيد مى‌كند دعاى حق، يعنى خواسته و حاجتى كه تحقق مى‌يابد، منحصراً مخصوص خداست، چرا كه فقط حكم و فرمان و قضا و قدر او در جهان حاكم است و هيچيك از فرشتگان، پيامبران و... نقش مستقلى ندارند.

(رعد ۱۴) لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ

دعوت حق براى اوست و كسانى كه مشركان جز او مى‏خوانند هيچ جوابى به آنان نمى‏دهند مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آب بگشايد تا آب به دهانش برسد در حالى كه آب به دهان او نخواهد رسيد و دعاى كافران جز بر هدر نباشد

در طول تاريخ ِ مذاهب و شرايع گوناگون، اكثريت انسان‌ها چنين پنداشته‌اند كه فرشتگان و پيامبران و پيشوايان دينى، يا حاكمان قدرت‌مدار مى‌توانند در اين ميان نقش واسطه و شفيع را ايفا كنند ، اما قرآن بارها تاكيد كرده است آنها نه تنها دعاى درخواست كننده را نمى‌شنوند، بلكه از اجابت آنها نيز عاجز بوده و در روز محشر نيز نه تنها از خوانندگان خود نمى‌توانند كوچكترين حمايت و دستگيرى نمايند، بلكه معترض و منكر چنين واسطه تراشى‌هاى شرك آميزى خواهند شد:

(فاطر ۱۴) إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ ۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ
اگر آنها را بخوانيد دعاى شما را نمى‏شنوند و اگر فرضا بشنوند اجابتتان نمى‏كنند و روز قيامت‏شرك شما را انكار مى‏كنند و هيچ كس چون خداى آگاه تو را خبردار نمى‏كند

(احقاف ۵ و ۶) وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ
و كيست گمراه‏تر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مى‏خواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمى‏دهد و آنها از دعايشان بى‏خبرند. و چون مردم محشور گردند دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انكار ورزند

(اعراف ۱۹۴) إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ ۖ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
در حقيقت كسانى را كه به جاى خدا مى‏خوانيد بندگانى امثال شما هستند پس آنها را در گرفتاريها بخوانيد اگر راست مى‏گوييد بايد شما را اجابت كنند

به نظر مى‌رسد غفلت ازمعناى عميق واژه "اجابت" كه مرهون دو عامل تشنگى، عشق و دلدادگى به يك هدف و تلاش براى برداشتن فاصله ميان خود و مقصود است، باعث اين بد فهمى‌ها شده است.

دعا و دعوت چند سويه است

نكته ديگرى كه معمولا مغفول واقع مى‌شود، چند جانبه بودن دعا و اجابت است! تنها ما نيستيم كه دعا مى‌كنيم و انتظار اجابت از خدا داريم، خدا و رسولش نيز دعا مى‌كنند (ما را فرا مى‌خوانند و صدا مى‌كنند) و ازما انتظار اجابت دارند! و اين به ظاهر شگفت مى‌آيد، چرا كه خواندن ما از سر ِنقص است و نياز، خدا كه كمال مطلق است چرا ما را مى‌خواند و طلب اجابت مى‌كند؟

عارفان مى‌گويند او معشوقى است كه در جلوه‌گرى و دلربائى‌اش، بدون آن كه نيازى به عاشق داشته باشد، از روى لطف و رحمت، او را به كانون زيبائى‌ها فرا مى‌خواند تا در نزديك شدن به آن، حس زيبائى‌طلبى عاشق تقويت شود و به كمال و حيات واقعى نائل شود.

آنها بيشترين تأكيد خود را روى "عشق" متمركز كرده‌اند و آن را عامل "اجابت" دعا شمرده‌اند، اما قرآن در بسترى عملى (نه احساسى) اجابت خدا را وابسته به اجابت بنده ( نسبت به دعا و دعوت خدا و رسول) كرده است واصولا سعادت و نجات انسان در گرو همين اجابت دعوت رسولان است كه پايه اصلى بازخواست خدا از بندگان و پرسش از رسولان است:

(قصص ۶۵) وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ
و روزى را كه خدا آنان را ندا درمى‏دهد و مى‏فرمايد فرستادگان ما را چه پاسخ داديد

(شورا ۴۷) اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ۚ مَا لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ
پيش از آنكه روزى فرا رسد كه آن را از جانب خدا برگشتى نباشد پروردگارتان را اجابت كنيد آن روز نه براى شما پناهى و نه برايتان مجال انكارى هست

(آل عمران ۱۷۲) الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ ۚ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا اجر عظيم
كسانى كه در نبرد پس از آنكه زخم برداشته بودند دعوت خدا و پيامبر او را اجابت كردند براى كسانى از آنان كه نيكى و پرهيزگارى كردند پاداشى بزرگ است

(شورا ۳۸) وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ
و كسانى كه نداى پروردگارشان را پاسخ داده و نماز برپا كرده‏اند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى‏كنند

استجابت دعا، كه مفهوم آن (در باب استفعال) طلب كردن و تمايل داشتن به رفع مانع و حاجب ميان خود و خداست، تنها از طريق بندگى ممكن مى‌گردد.

قرآن مهلت عمر را فرصتى براى اجابت دعاى پروردگار(پاسخگوئى به نداى دعوت او) شمرده كه بندگان بايد قبل از فرا رسيدن مرگ، يا قيامتى كه امكان بازگشت به زندگى و اجابت دعوت را سلب مى‌كند، پاسخ گويند:

(شورا ۴۷) اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ۚ مَا لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ

پيش از آنكه روزى فرا رسد كه آن را از جانب خدا برگشتى نباشد پروردگارتان را اجابت كنيد آن روز نه براى شما پناهى و نه برايتان مجال انكارى هست

اين بانگ جرس و نداى ربوبى را، همان طور كه ذكر گرديد، خردمندان (اولواالالباب) به جان مى‌شنوند و به مقتضايش عمل مى‌كنند. علاوه برآن، به تصريح قرآن، مهمترين پرسش خداوند از بندگان در روز قيامت همين است كه چگونه پيامبران را "اجابت" كرده اند و از پيامبران نيز سئوال مى‌شود كه مردم چگونه دعوت آنان را "اجابت" كردند:

(مائده ۱۰۹) يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ ۖ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا ۖ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ
ياد كن روزى را كه خدا پيامبران را گرد مى‏آورد پس مى‏فرمايد چه پاسخى به شما داده شد مى‏گويند ما را هيچ دانشى نيست تويى كه داناى رازهاى نهانى

(قصص ۶۵) وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ
و روزى را كه خدا آنان را ندا درمى‏دهد و مى‏فرمايد فرستادگان ما را چه پاسخ داديد

از قضا، شيطان نيز ما را دعا (دعوت) مى‌كند و به سوى خويش فرامى‌خواند و انتظار "اجابت " دارد!؟

(ابراهيم ۲۲) وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ ۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي ۖ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ ...

و چون كار از كار گذشت و داورى صورت گرفت شيطان مى‏گويد در حقيقت‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد...

به اين ترتيب در جهان غوغائى است از دعا و دعوت و فراخوان! نه تنها ما دعا مى‌كنيم و پاسخ مى‌طلبيم، ما را نيز دائماً از چپ و راست به سوى خود دعوت مى‌كنند، تا كدامين را اجابت كنيم!

هشتم شهريور۱۳۸۹
۳۰ آگوست ۲۰۱۰


 

`