فرشتگان
برحسب آیات قرآن، بیرون از وجود انسان دو نیرو بر او
تأثیر میگذارند؛ نیروی خیر «ملائکه»، و نیروی شرّ «شیطان». فرشتگان اصطلاحاً
واسطههای فیضِ خدا و کارگزاران جهان هستند که آفریدگار عالم به آنها قدرت تسلط و
اداره امور را داده است و در کلمات همریشه: مالِک، مُلک، َملِک، مِلک و مَلَک
(پادشاه)، به نوعی مفهوم قدرت و تسلط در ارتباط با مالکیت دیده میشود.
اما «شیطان» نماد شرّ و دوری از قدرت و رحمت، به دلیل تمرّد و طغیان از فرمانِ ربّ
و موازین حق است که رانده و «رجیم» از درگاه الهی گردید. بر خلاف تصور، شیطان «صفت»
است، نه «اسم»، و این صفت در قرآن علاوه بر «ابلیس»، به هرآنچه از مدار و محدوده
خود خارج شده و آسیبرسان باشد نسبت داده میشود، مثل: آدمیان شرور( شیاطین جن و
انس) بُتها یا متولیان آنها (نساء۱۱۷)، سنگهای سرگردان یا اشعههای مرگبار فضایی
(حجر۱۷، صافات۷، ملک۵)، عوامل بیماری زا (ص۴۱) و...
اصولا همین که کلمه «شیطان» ۲۰ بار به صورت جمع (شیاطین)، نکره (شیطانا) و با ضمیر(
شیاطینهم) آمده، دلالت بر عمومیت این صفت دارد و شیطانی و شیطنت کردن امری رفتاری
است نه منحصر به موجودی خاص.
شگفت آنکه کاربرد این دو نیرو در قرآن کاملا مساوی است و دو کلمه «ملائکه و شیطان»
هرکدام ۶۸ بار در قرآن تکرار شده است و اگر حالات: جمع، نکره و ضمیر و... را هم به
حساب آوریم ( مثل: شیطانا، شیاطین، شیاطینهم، مَلک، ملکا، ملکین، ملائکته) جمع هر
دو کلمه نیز به رقم مساوی ۸۸ مورد میرسد! تساوی کاربرد این دو کلمه تلویحا نشان
میدهد انسان در تعادلی میان این دو نیرو قرار گرفته و جز اراده و انتخاب خود او در
این دوراهی و دعوت متضاد، هیچ یک بر او تسلط جبری ندارند.
ناگفته نماند که تأثیر طیفی از نیروهای خیر و شرّ جهان بر ما جبری است؛ از جمله
جبرئیل فرشته مرگ است که اگر از زاویه دنیایی بنگریم، برای کمتر کسی خوشایند است.
ولی اگر هیچکس نمیمرد، هیچکدام جایی برای زندگی و نانی برای زنده ماندن نداشتیم،
همینطور فرشتگان موکل بر اعمال انسان که نمیتوانیم مانع از عملکردشان شویم، و
هزاران مشابه آن. ولی آنچه به سرنوشت امروز و فردای قیامت ما مربوط میشود، به
اختیار خودمان وابسته است. ما در واقع میان دو دعوت «رحمن» و «شیطان» (و به تعبیر
زرتشتیان: اهورا مزدا و اهریمن) قرار داریم.
اتفاقاً و برخلاف تصوّر بسیاری از مردم، شیطان در قیامت با صراحت میگوید:
خدا به شما وعده داد، وعدهای به حق، من نیز به شما وعده دادم اما خلاف کردم. من
هیچ تسلطی بر شما نداشتم، جز آنکه دعوتتان کردم و خود دعوت مرا پذیرفتید، پس مرا
ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید....
ابراهیم ۲۲- «وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللهَ وَعَدَكُمْ
وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ
سُلْطَانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي
وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ...»
مسلماً شیطان را تسلطی بر کسانی که ایمان آوردند و بر پروردگارشان توکل میکنند
نیست، تسلط او تنها بر کسانی است که به دوستیاش میگیرند (مثل دوستی قمار و شراب و
اعتیاد).
نحل۹۹ و۱۰۰- «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ
رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ
وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ»
در قیامت شیطان از پیروانش بیزاری میجوید و میگوید «من از خدای رب العالمین خوف
دارم»
حشر۱۶- «كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ
قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ» ( همچنین
انفال ۴۸).
ایمان به فرشتگان
یکی از نامهای نیکوی خدا «مؤمن» است (حشر۲۳)
مؤمن واقعی کسی است که در پرتو ایمان، جز سلامت و امنیّت از او شرّی به دیگران
نرسد، نقش فرشتگان نیز که مخلوق «خدای مؤمن» هستند (مثل رسولان و کتب آسمانی)،
جز فراهم کردن امنیت (به معنای عام کلمه) برای بشریت نیست. حال آنکه هرگز
آیهای در ایمان به شیطان، چون وجودش خلاف امنیت است، وجود ندارد. در آیاتی از
قرآن «ایمان به فرشتگان یا کفر به آنها» پس از ایمان به خدا و مقدم بر ایمان
به کتب آسمانی و رسولان آمده است:
بقره۲۸۵- «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ
وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ
وَرُسُلِهِ...»
نساء ۱۳۶- «...وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ
وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا»
هرچند در آیه زیر جایگاه آخرت را به تناسب موضوع ، مقدم بر فرشتگان قرار داده
است:
بقره ۱۷۷- «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ
وَالْمَغْرِبِ وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ
وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ و...».
نقش فرشتگان در ارتباط با انسان
بسیاری از کارگزاران نظامهای سیاسی جز به فکر
منافع خودشان و سوء استفاده نیستند، اما کارگزاران الهی واسطههای فیض او و
همچون پیامبران رسولانی برگزیده هستند (حج۷۴) که علاوه بر وظایف بیشمار، نقش
ویژهای نیز در ارتباط با انسان دارند که از جمله میتوان به آن اشاره کرد:
۱ - فرشتگان، حامیان انسان در دنیا و آخرت
فرشتگان چون نیروهای مثبت و امدادگر جهان هستند، نسبت
به موحدینی که در برابر قدرتهای طاغوتی حاکم بر جوامع سر خم نکرده و شجاعانه اعلام
میکنند: ارباب ما فقط خداست و پس از آن استقامت میکنند، دائما نازل میشوند (و
چنین القاء میکنند) ما دوستان حامی شما در زندگی دنیا و آخرت هستیم و...
فصلت ۳۰ و ۳۱- «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا
تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا
وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي
الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ...»
۲ - صلوات فرشتگان برای انسان
آیه ۵۶ سوره احزاب از صلوات خدا و فرشتگانش بر پیامبر و توصیه به مؤمنین بر صلوات و
سلام بر حضرتش صراحت دارد و از این روی هرگاه در مجلسی این آیه تلاوت شود، مستمعین
صلوات میفرستند! و صلوات فرستادن را نوعی ادای احترام به آن رسول مکرم تلقی
میکنند، حال آنکه صلوات نه فرستادنی است و نه لفظی! صلوات همچون صلات (نماز) از
ریشه «صَلَیَ»، رویکرد دل و توجه درونی به آفریدگار است و منظور از آیه مورد نظر
رویکرد به پیامبر و الگوگیری از اخلاق و رفتار کسی است که خدا و فرشتگانِ کارگزارِ
جهان رویکردِ رحمت و تأیید و تصویب بر عملکرد او دارند. اما چند آیه پیش از آن، در
همان سوره، از صلوات خدا و فرشتگانش بر همه مومنان سخن گفته است:
احزاب ۴۱ تا ۴۳ - «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا
كَثِيرًا. وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ
وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ
بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا...»
نیمه ابتدای آیه فوق، توصیهای است به مؤمنین تا خدا را بسیار یاد کنند و صبح و شام
او را تسبیح نمایند، چرا که خدا و فرشتگانش همواره به آنها توجه و رویکرد هدایت
دارند تا از انواع تاریکها به سوی نور واحد خارجشان کنند و خدا به مؤمنین مهربان
است. اما در جهت مقابل، بازدارندگان مردم از راه ایمان، که آزادی دین را بر
نمیتابند، مشمول لعنت (محرومیت از رحمت) خدا و فرشتگانش میشوند:
بقره ۱۶۱- «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَٰئِكَ
عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»
انبیاء ۵۶ - «كَيْفَ يَهْدِي اللهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ...
أُولَٰئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالْمَلائِكَةِ
وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»
۳ - دعای آمرزش انسان و نجات او
فرشتگان عالی مقامی که حامل عرش الهی هستند، و
فرشتگان پیرامون عرش ( مقامات پایینتر) به تسبیح و تنزیه پروردگار و ایمان
مستمربه او مشغول بوده و برای مؤمنین طلب آمرزش میکنند و نیز برای کسانی که
(از گمراهی) به حق بازگشت کرده و از راه او پیروی کردهاند، طلب آمرزش، برکناری
از عذاب و دخول در بهشت میکنند.
غافر ۷- «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ
بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا
رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ
تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ رَبَّنَا
وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ
آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ
الْحَكِيمُ وَقهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَنْ تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ
رَحِمْتَهُ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
نه تنها برای مؤمنین و توبه کاران، بلکه برای همه اهل زمین یکسره دعای آمرزش
میکنند. بدیهی است که این دعا، نه ادای مصطلح لفظی بلکه نقش وجودی و عملکرد
آنها میباشد.
شوری ۵ - «...وَالْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ
وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللهَ هُوَ الْغَفُورُ
الرَّحِيمُ»
۴ - در خدمت رشد و کمال بشر
منظور از سجده، سر به زمین گذاشتن مصطلح نیست، سجده
نماز نمادی مجازی است از سر بر آستان بندگی آفریدگار گذاشتن و اظهار خشوع و خضوع
کردن، وگرنه فرشتگان که موجودی غیر مادی هستند، سجده جسمی معنایی ندارد. فرمان سجده
بر آدم، در اختیار رشد و کمال او قرارگرفتن همه نیروهای امدادگر و کارگزاران جهان
بر موجودی است که روح الهی در او دمیده شده و به امانت اختیار مجهز و مفتخر شده
است.
ماجرای سجده فرشتگان به بشر (نه فقط آدم) در هفت سوره و ۲۰ بار تکرار این کلمه آمده
است، از جمله:
بقره ۳۴ و طه ۱۱۶- «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا
إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ»
اعراف ۱۱ و ۱۲- «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا
لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ
السَّاجِدِينَ قالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا
خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»
حجر ۲۸ تا ۳۳ - «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ
صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ إِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي
فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ فسجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلاَّ
إِبْلِيسَ أَبَىٰ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ
أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ
خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»
حجر ۶۱ - «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ
إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا»
کهف ۵۰ - «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ
إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...»
ص۷۱ تا ۷۶- «إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ
وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا
خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا
خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»
۵ - فرشتگان، شفیعان (واسطههای رحمت) خدا
شفاعتی که در قرآن از آن سخن به میان آمده است در
ارتباط با باور مشرکان برای توسل به فرشتگان (که آنها را دختران خدا تصور میکردند)
برای دفع بلاها و مصیبتها و جلب منافع دنیایی بوده و آنان باوری به آخرت نداشتند،
حال آن که در روزگار ما توسل به «پیامبر و اهل بیت» درموارد دنیایی یا آخرت انجام
میشود. قرآن البته نقش شفاعت فرشتگان را تصدیق میکند، اما شفاعت آنان همان نقشی
است که خدا برای آنان معین فرموده، نه آنچه آدمیان تصور و توصیه میکنند.
نجم ۲۶ - «وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا
إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ»
انبیاء ۲۸- «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ
مُكْرَمُونَ. لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ.
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ
ارْتَضَىٰ وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ»
بقره ۲۵۵ - «اللهُ لا إِلَٰهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ
سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا
الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ
وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ
وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ
الْعَلِيُّ الْعَظِيم»
۶ - روحیه بخشیدن به مؤمنین در دفاع
آلعمران ۱۲۴ و ۱۲۵ - «إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ
أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلَافٍ مِنَ
الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ، بَلَىٰ إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ
فَوْرِهِمْ هَٰذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ
مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللهُ إِلاَّ بُشْرَىٰ لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ
قُلُوبُكُمْ بِهِ...»
انفال ۹ و ۱۲- «إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي
مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ و مَا جَعَلَهُ اللهُ إِلَّا
بُشْرَىٰ وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ... إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى
الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي
قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ...»
۷ - فرشتگان حفاظت از انسان
پناه بردن به مشرکین در فرهنگ ها و مذاهب مختلف از
قدیم رایج بوده است، این امر به خصوص در میان مسیحیان و آثار هنری آنان از نقاشی
گرفته تا گردنبندهای تندیس مانند برای حفاظت از خطر بسیار معمول بوده است. اما این
حفاظت نیز طبق مشیت الهی و نظامات از پیش تعیین شده اوست، نه الزاماً انگشتر و طلسم
حفاظت و تندیسی بر گردن. ن ک به:
انعام ۶۱ - «وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ويُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً
حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لا
يُفَرِّطُونَ»
رعد ۱۱- «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ
مِنْ أَمْرِ اللهِ...»
۸ - نزول قرآن در شبهای قدر
مؤمنین در ماه رمضان پس از یکماه تمرین «تقوی» و شکر
«کتاب» هدایت و نزدیک شدن به خدا از طریق سحرخیزی، و دعا آمادگی و شایستگی پیدا
میکنند در معرض امدادهای غیبی فرشتگان واقع شده و تحولی در جانشان صورت گیرد، این
تشنگی معنوی در نظام هدایتی موجب نزول فرشتگان در شب قدر میگردد که علاوه بر سوره
قدر در آیات ابتدایی سوره دخان نیز شرح داده شده است.
قدر ۴ - «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ
أَمْرٍ»
۹ - فرشتگان ثبت و ضبط اعمال
ثبت و ضبط گفتار و کردار انسان با مکانیسمی که فعلا
برای ما آشکار نیست، توسط فرشتگانی انجام میشود که در آیات متعددی بیان شده است،
از جمله:
یونس ۲۱ - «... إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ»
زخرف ۸۰ - «أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَىٰ
وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ»
ق ۱۷ و ۱۸ - «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ
قَعِيدٌ مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»
انفطار ۱۰ تا ۱۳ - «وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ كِرَامًا كَاتِبِينَ
يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ»
۱۰ - فرشتگان مرگ
نساء ۹۷ - «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ
الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ...»
انعام ۹۳ - «...وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ
وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ...»
انفال ۵۰ - «وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ
يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ»
نحل ۲۸ و ۳۲ - «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ
فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ... الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ
الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا
كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
محمد ۲۷ - «فَكَيْفَ إِذَا توَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ
وَأَدْبَارَهُمْ»
سجده ۱۱ - «قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ
إِلَىٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»
تنوع و تعدّد فرشتگان
علاوه بر عملکرد فرشتگان در ارتباط با انسان،
کارگزاران فراوان دیگری در ارتباط با نظامات حاکم بر آسمانها و زمین وجود
دارند که به برخی از آیات در اینمورد اشاره میشود:
فاطر ۱- «الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ
الْمَلَائِكَةِ رُسُلاً أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَىٰ وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ
فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
صافات ۱۶۴ تا ۱۶۶ - «وَمَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ وَإِنَّا
لَنَحْنُ الصَّافُّونَ، وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ»
نقش تسبیحی فرشتگان
بقره ۳۰ - «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ
إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ
يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ
وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ»
رعد ۱۳ - «وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ
وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ...»
زمر ۷۵ - «وَتَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ
بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ
رَبِّ الْعَالَمِينَ»
شوری ۵ - «...وَالْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ
وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ...»
نزول وحی بر انبیاء
نحل ۲ - «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ
مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا
إِلَٰهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ»
شعراء ۱۹۲ و ۱۹۴ - «وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ
الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ» و ده ها
آیه دیگر
بشارت به انبیاء
آلعمران ۳۹ و ۴۵ (به ذکریا) - «فَنَادَتْهُ
الْمَلائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللهَ
يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللهِ وَسَيِّدًا
وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ... اذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا
مَرْيَمُ إِنَّ اللهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى
ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ»
آلعمران ۴۲ و ۴۵ (به مریم) - «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ
إِنَّ اللهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ
الْعَالَمِينَ»
و نیز موارد دیگری در سوره ها و آیات: ذاریات۲۴ تا ۳۲؛ هود ۶۹ تا ۷۴؛ حجر ۵۱ تا
۶۰ (ابراهیم)؛ هود۷۷ تا ۸۱؛ حجر۶۱ (لوط)
نزول، عروج و قیام ملائکه و روح
در سه آیه قرآن «ملئکه و روح» با یکدیگر
آمدهاند؛ «نزول» در مدت زندگی دنیا، «عروج» درپایان ذندگی دنیایی بنی آدم و
بالاخره «قیام» در روزقیامت.
قدر ۴ - «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ
كُلِّ أَمْرٍ»
معارج ۴ - «تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ
مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ»
نباء ۳۸ - «يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ
إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا»
|