`
دريافت نسخه پى‌دى‌اف
`
`

سالروز یادآوری حریم‌ها و حرمت حقوق دیگران

عید قربان را که بزرگداشت تسلیم توحیدی و تقرّب ابراهیم خلیل(ع) به پروردگار است، با این که یکی از دو عید بزرگ، بلکه مهمترین اعیاد اسلامی به شمار می‌رود، با بی خبری یا کم توجهی پشت سر گذاشتیم. این یادبود تاریخی را از زوایای مختلف مورد بازبینی قرار داده‌اند، نوشته زیر نگاهی است از منظری دیگر که شاید کمتر مورد توجه واقع شده باشد، نگاهی از منظر حریم و حرمت‌ها و احترام به حقوق دیگران، به حادثه‌ای در دورترین ادوار تاریخ از آدم و ابراهیم تا به امروز.

عید قربان در دهمین روز "ذی الحجه" قرار دارد. این نامی است که اعراب بر این ماه نهاده‌اند، اما قرآن آنرا همواره "ماه حرام" (شهرالحرام) نامیده است.

بقره۱۹۴- الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ .... ۲۱۷- يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ ...
مائده۲- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ....

اگر از نظر "زمان" این واقعه در ماه "حرام" اتفاق افتاده، "مکان" حادثه، یعنی سرزمین مکه نیز "بلده حرام" (شهر حرام) نامیده شده است.

نمل۹۱- إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَٰذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا...

مسجدی که در قلب این شهر توسط حضرت ابراهیم و اسمعیل(ع) تجدید بنا شده است، " مسجدالحرام" نامیده می‌شود و از ۲۵ باری که کلمه "حرام" در قرآن آمده، ۱۵ بار آن در وصف همین مسجد است! همچنین آنرا "کعبه بیت الحرام"(مکعب خانه حرام) نامیده است.

مائده ۹۷- جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ...

محلی را که حاجیان در نهمین روز این ماه در آن اقامت می کنند "مشعرالحرام" (مکان یا مقام شعور به حریم‌ها و حرمت‌ها) می‌نامند.

بقره ۱۹۸-... فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ...

مناسکی را نیز که حجاج در این سفر روحانی انجام می‌دهند قرآن "حُرُمات" (حرمت‌ها) نامیده است:

حج۳۰- ...ذَٰلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ....

لباس سفید دو تکه‌ای را که حجاج در بدو ورود به "حریم" مکه می‌پوشند "احرام" (در پوشش حرمت‌ها درآمدن) می‌نامند و به کسی که در چنین پوششی خود را قرار داده باشد "حُرُم" یا "مُحْرِم" می‌گویند:

مائده ۹۶ و۱-...أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ... وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا.... ۗ.

 از این ببعد و در این مدت محدود اموری بر شخص "محرم"، "حرام" می‌شوند؛ از کندن سبزه‌ای از زمین (حفظ محیط زیست، احترام به گیاهان و رعایت حرمت آنان)، تا پرهیز از کشتن حیوانان ، حتی حشرات (حفظ حرمت حیات موجودات)، و پرهیز از امر و نهی به دیگران ، جدال و خروج از مقررات الهی (نگهداری حرمت دیگران و احترام به انسان) و...
به راستی هدف از این همه سخن گفتن از حرام و حریم و حرمت چیست!؟ جز یادآوری "حقوقی" که باید "حرمت" آن نگه داشت و حدودی که "حریمش" را پاس داشت؟ پس جا دارد اعمال و مناسک حج را تماماً تمرینی برای رعایت "حریم"ها، یعنی مرزها و محدوده‌های مقابل نفس سرکش وطغیان هوا و هوس آدمی شمرد و آنرا شناخت "حرمت"ها، روا، نارواها، قوانین و "احترام" به حقوق انسانها (حتی گیاهان و حیوانات) دانست.
 

ارتباط حرمت با "امنیت"

"حلال و حرام" در فکر و فرهنگ ما موضوعی فقهی مربوط به احکام شرع و عمدتاً در مورد خوردنی‌هاست و کمتر به معنای ریشه‌ای این کلمات که دلالت بر حریم و حقوقی می‌کند که نادیده گرفتنش نارواست توجه می‌کنیم. عناوین: شهرالحرام، بلده الحرام، مسجدالحرام، بیت الحرام، مشعرالحرام، حُرُمات، مُحْرم و... تماماً در ارتباط با ضرورت "امنیت" در روزگار جاهلیت که خشم و خشونت و خون و قتل و غارت رسم قبائل دور از تمدّن بوده در قرآن به کار گرفته شده است.

بقره ۱۲۵- وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى... ۖ

واژه "حریم" از همان اولین آزمون آدم در بهشت در پرهیز از نزدیک شدن به "شجره"، که به گونه‌ای نمادین خویشتن‌داری و تسلط برنفس را نشان می‌دهد تعریف گردید و در عداوت‌های بعدی میان فرزندان آدم پس از هبوط از بهشت موضوعیت جدّی یافت. آدمیان درآغاز همچون حیوانات به قانون جنگل زندگی می‌کردند وحق همواره به نفع غلبه کننده بود. به تعبیر قرآن اولین خانه‌ای، که مستقل از مالکیت خصوصی، برای همه مردم در روی زمین ساخته شد همان است که در مکه مبارکه گویا توسط آدم ساخته شد تا هدایت‌گر آدمیان به حقوق خالق و خلق او باشد:

آل عمران ۹۶- إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ ۖ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا ...ۗ

این خانه، یا مدرسه حقوق که در اثر سیل و سوانح طبیعی یا توسط ستمگران تخریب شده بود، مکان مخروبه‌اش به الهام الهی به ابراهیم خلیل نمایانده شد تا به کمک فرزند دلبندش اسمعیل آنرا تجدید بنا کند. ابراهیم نیز در نخستین دعایش پس ازتمام کردن این بنا، تبدیل شدن این مکان به "شهری اَمن" برای همگان بود، همچنین ثمراتی که در سایه این امنیت بر آن شهر سرازیر گردد:

بقره۱۲۶- ...وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ...
ابراهیم۳۵- وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا...

به تصریح قرآن، تقسیم زمان سالیانه به دوازده ماه، از همان آغاز آفرینش جهان تثبیت شده است که یک سوم آن، یعنی چهار ماه "حرام" شمرده می‌شود؛ حرام از جنگ و جدال تا با رعایت این "حریم" و قانون برپادارنده الهی، "امنیت" بر قرار گردد و مردمان به یکدیگر ظلم نکنند: گوئی همچون خواب شبانه که یک سوم عمر ما را برای استراحت و آرامش می‌گیرد، مکانیسم بازدارنده‌ای برای یک سوم سال باید باشد تا آدمیان در پرتو امنیت آن با کنار هم قرار گرفتن و چشم در چشم دوختن و گفتگو کردن از دشمنی و نفرت به دوستی و نزدیکی گرایش یابند.

توبه۹- إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ۚ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ.....

به این ترتیب مشیّت الهی برای "حرام" نامیدن شهر مکه، خانه خود، مسجد، مناسک آن و سنّت شمردن احرام بستن و محرم شدن، به وجود آوردن کانون امنیتی دردل آن سرزمین دشمن‌خیز و ارائه مدل و نمونه‌ای از "الفت" برای بشریت بود (سوره قریش) تا "حرمت" انسان نگه داشته شود و هیچکس دستگیر و ربوده نگردد:

عنکبوت۶۷- أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ ۚ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ

آیا نمی‌بینند که ما حریم امنی (شهر مکه) به وجود آورده‌ایم، در حالی که مردم پیرامونشان همواره (با غارت و اسارت و قتل) ربوده می‌شوند؟ با این حال آیا اینان به باطل می‌گروند و نعمت خدا را نادیده می‌گیرند؟
 

تقوا، پیش نیاز حرمت نگهداری

پروا پیشه کردن درعدم نقض حریم‌ها و خود داری از ارتکاب آنچه ممنوع است، نیازمند تسلط بر نفس و کنترل نفس نیرومندی است که در عُرف، وجدان بیدار یا پلیس درون و در قرآن "تقوا" نامیده می‌شود. شعائر و حرمت‌های حج که در نهایت به "قربانی" منتهی می‌گردد، بهانه و وسیله‌ای است برای تمرین و کسب هر چه نیرومندتر تقوا. نگاه کنید به آیات زیر در پیوند حج با تقوا:

حج۳۲- ذَٰلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ
بقره ۱۹۶، ۱۹۷- وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ .... وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ . الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ ۚ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ ۗ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ ۗ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ۚ وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ
 

تقوا، اساس "قربانی" و بستر تقرب به پروردگار

همانطور که گفته شد، هدف نهائی مناسک حج رسیدن به مرحله قربانی و ایثار کامل است، و قرب به خدا نیز تنها به نیروی تقوا ممکن است. آیه زیر نشان می‌دهد اساس قربانی و آنچه ما را به خدا نزدیک می‌کند، همان تقواست:

حج۳۷- لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَٰكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنْكُمْ

تاریخچه قربانی گویا با تجربه دو فرزند آدم (هابیل و قابیل) رقم خورده است، از آنجائی که در اینجا نیزشرط قبولی قربانی، تقوا شمرده شده است، تأمل در آن، درس‌آموز خواهد بود:

مائده ۹۹- وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ ۖ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ

و سرانجام ، از آنجائی که کل مراسم حج ازسیر توحیدی منجر به قربانی حضرت ابراهیم نشئت گرفته است، مطلب را با تلاوت آیاتی که بیانگر این تسلیم و تقرب شگفت‌انگیز است خاتمه می‌دهیم:

صافات ۱۰۰ تا ۱۰۹- رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا ۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ
 

نگاهی به امروز

بیش از ۱۴ قرن از بیان چنین نعمتی گذشته است. آیا هنوز وقت آن نرسیده است که در جوامع استبدادزده اسلامی حرمت شهروندان در سایه آزادی و امنیت پاسداری شود؟ در بسیاری از کشورها پارک‌هائی برای تظاهرات آزادانه مردم و بیان خواست‌ها و شعارهایشان تعیین شده است، توده‌های مردم در کشورهائی که آزادی و امنیت حاکم است می‌توانند بدون اسلحه تظاهرات خیابانی کنند. میادینی (همچون التحریر در قاهره) می‌تواند محل تجمع و چادر زدن چند هفته‌ای مخالفین گردد.

راه دور نرویم، در ایران خودمان، در دوران قاجار، معترضان به ظلم و ستم شاه و دربار حداقل می‌توانستند به سفارت انگیس یا روسیه پناهنده شوند، هرچند به ناچار و ناخودآگاه از عقرب و رطیل به مار غاشیه پناه می‌بردند!! در دوران محمد رضا شاه نیز مجلسین شورا و سنا گهگاهی پناهگاه تحصن کنندگان می‌شد و این امید وجود داشت که در حصن حصین خانه مردم امنیت‌شان رعایت گردد. اما در نظام استبداد مطلقه فقیه، هیچیک از این حداقل‌ها وجود ندارد؛ هنوز ده‌ها نفر به جرم راه‌پیمائی شرعی و قانونی روز عاشورا در زندان‌های ولی فقیه اسیرند. رهبران جنبش "رأی من کو؟" بدون محاکمه در خانه‌های نااَمن سربازان گمنام ولی فقیه اسیرند. اخیراً آزادگانی که نامه‌ای سرگشاده به آقای خاتمی در ضرورت تأمین شرایط آزاد برای انتخابات آینده نوشته بودند، بعضاً مورد بازجوئی قرار گرفته و یکی از آنان (آقای مهندس محمد توسلی) را به جرم جعل امضاء!! دیگران روانه زندان کرده‌اند! به این ترتیب نشان دادند شهروندان نه به مقامات دولتی، که به یکدیگر نیز حق نامه سیاسی نوشتن ندارند!

هر دم از این باغ بلائی می‌رسد! امسال از برگذاری نماز عید قربان هموطنان اهل تسنن در تهران و اصفهان ممانعت به عمل آمده است! شاید می‌ترسیدند آنها نیز از ضرورت آزادی و امنیت و "حرمت"‌های این ماه "حرام" سخن بگویند و خواستار "حقوق" اولیه خود در یک نظام مدعی دین و ایمان گردند! به این ترتیب ملت ما که نه برای زندگان، بلکه برای تشییع جنازه و مراسم ختم و ترحیم متوفیانش آزادی و امنیت ندارد، در سایه ولایت مطلقه فقیه به دوران جاهلیت قبل از اسلام رجعت کرده و با قانون جنگل که حق با قدرت تعریف می‌شود، اداره می‌گردد!؟

 


 

`