ده پایه اعتقادی در جایگاه "زن در قرآن"
۱- منشاء واحد
داشتن در خلقت
در تورات (سِفر پیدایش) آمده است:
" خداوند فرمود: "شایسته نیست آدم تنها بماند. باید برای او یار مناسبی به وجود
آورم" ...آنگاه خداوند آدم را به خواب عمیقی فرو برد و یکی از دندههایش را
برداشت و جای آن را با گوشت پر کرد، و از آن دنده زنی سِرشت و او را پیش آدم
آورد...
بسیاری ازمسلمانان نیز تحت تأثیر این قصه، تصور
میکنند زن از دنده چپ مرد آفریده شده است! اما قرآن به روشنی بیان کرده است که هر
دو منشاء حیاتی (سلول اولیه) واحدی داشتهاند. از نظر قرآن زن و مرد در بازتاب
توحید، هردو از یک گوهراند و در آفرینش یکسانند:
نساء ۱- يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا
رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا
زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ
اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك جان
(سلول اولیه) آفريد؛ و همسر او را (نيز) از جنس او قرار داد؛ و از آن دو، مردان
و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت....
اعراف-۱۸۹ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا
زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا.....
او خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد؛ و همسرش را نيز از جنس او قرار
داد، تا در كنار او بياسايد
۲- زن و مرد هر
دو برای آرامش یکدیگر قرار داده شده اند
معمولا چنین تصور میشود که زن وظیفه دارد شوهر خویش
را که خسته از کار سخت روزانه بر میگردد، با حسن خدمتش آرامش ببخشد. اما قرآن این
وظیفه را به عهده هر دو گذاشته و چنین مهر و محبتی را از نشانههای وجود خدا شمرده
است:
روم۲۱- وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ
أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً
وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
و از نشانههاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان
آرامش يابيد، و در ميانتان مَوَدَّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانههايى است
براى گروهى كه تفكر مىكنند!
ظاهراً ضمیر "الیها" در آیه فوق، که مونث است، کسانی
را به اشتباه انداخته و تصور کردهاند فقط زن باید آرام بخش مرد باشد. در حالی که
این ضمیر به کلمه "نفس" که مونث مجازی است بر میگردد.
۳- اسطوره "گناه
نخستین"!
برحسب آنچه مفسرین گذشته تحت تأثیر تعالیم توراتی
(اسرائیلیات) و تلقینات یهودیانِ به اسلام گرویده گفتهاند، گناه خوردن از میوه
ممنوعه به گردن حوا میباشد و همو به تحریک مار! آدم را فریب داده است. در تورات به
دنبال این ماجرا آمده است که:
آنگاه خداوند به زن فرمود: «درد زایمان تو را
زیاد میکنم و تو با درد فرزندان خواهی زائید، مشتاق شوهرت خواهی بود و او بر
تو تسلط خواهد داشت». سپس خداوند به آدم فرمود: «چون تو گفته زنت را پذیرفتی و
از میوه آن درختی خوردی که به تو گفته بودم نخوری، زمین زیر لعنت قرار خواهد
گرفت و تو تمام ایام عمرت با رنج و زحمت از آن کسب معاش خواهی کرد و...» (سِفر
پیدایش بند ۳)
این داستان سمبلیک البته در قرآن نیز آمده است اما با
این تفاوت که همه جا "انسان" صرفنظر از جنسیت او مطرح است و هر دو (آدم و همسرش) به
طور کاملا مساوی مورد خطاب واقع شدهاند، گوئی اصلا آدم یکی است در دو جلوه جنسی!؟
بسیار شگفت انگیز است که در سه سوره قرآن که این ماجرا شرح داده شده است، جمعاً در
۱۶ آیه ۵۰ بار!! ضمیر تثنیه (دو نفره) به کار رفته است؛ هردو مخاطب این آزمایش
بودند، هردو را شیطان فریب داد، هر دو ازشجره ممنوعه خوردند، هر دو توبه کردند،
و... آیا همین تأکید و تمرکز روی ضمیر تثنیه دلالت براشتراک مسئولیت مساوی آنها در
همه مراحل نمیکند؟ نگاه کنید به ضمائر تثنیه که زیر آن خط کشیده شده است:
بقره آیات ۳۵ و ۳۶ (۷ مرتبه)
وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا
رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ
الظَّالِمِينَ فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا
كَانَا فِيهِ ۖ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ
فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ
رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
و گفتيم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن؛ و از (نعمتهاى) آن، از هر جا
مىخواهيد، گوارا بخوريد؛ (اما) نزديك اين درخت نشويد؛ كه از ستمگران خواهيد
شد. پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون
كرد. و (در اين هنگام) به آنها گفتيم: «همگى (به زمين) فرود آييد! در حالى كه
بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود. و براى شما در زمين، تا مدت معينى قرارگاه و وسيله
بهره بردارى خواهد بود.»
اعراف آیات ۱۹ تا ۲۳ (۳۵ مرتبه)
وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ
شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا
مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَٰذِهِ الشَّجَرَةِ
إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ
وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ ۚ
فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا
يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ ۖ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا
أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ
الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا
وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ
«و اى آدم! تو و همسرت در بهشت ساكن شويد! و از هر جا كه خواستيد، بخوريد! اما
به اين درخت نزديك نشويد، كه از ستمكاران خواهيد بود!» پس شيطان آن دو را وسوسه
كرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشكار سازد؛ و گفت: «پروردگارتان شما
را از اين درخت نهى نكرده مگر بخاطر اينكه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد
شد، يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند!» و براى آنها سوگند ياد كرد كه من براى
شما از خيرخواهانم. و به اين ترتيب، آنها را با فريب (از مقامشان) فرودآورد. و
هنگامى كه از آن درخت چشيدند، اندامشان (عورتشان) بر آنها آشكار شد؛ و شروع
كردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند. و
پروردگارشان آنها را نِدا داد كه: «آيا شما را از آن درخت نهى نكردم؟! ونگفتم
كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است؟!» گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم
كرديم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود!»
طه آیات ۱۱۶ تا ۱۲۳(۸ مورد)
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ
عَزْمًا وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا
إِبْلِيسَ أَبَىٰ فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ
فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ ِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ
فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ
شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا
سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ ۚ
وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ
وَهَدَىٰ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ
فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ
وَلَا يَشْقَىٰ.
و به ياد آور هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» همگى سجده
كردند؛ جز ابليس كه سرباز زد (و سجده نكرد)! پس گفتيم: «اى آدم! اين (ابليس)
دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بيرون كند؛ كه به زحمت و رنج
خواهى افتاد! (اما تو در بهشت راحت هستى! و مزيتش) براى تو اين است كه در آن
گرسنه و برهنه نخواهى شد؛ و در آن تشنه نمىشوى، و حرارت آفتاب آزارت نمىدهد!»
ولى شيطان او را وسوسه كرد و گفت: «اى آدم! آيا مىخواهى تو را به درخت زندگى
جاويد، و ملكى بىزوال راهنمايى كنم؟!» سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس
بهشتيشان فرو ريخت،) و عورتشان آشكار گشت و براى پوشاندن خود، از برگهاى
(درختان) بهشتى جامه دوختند! (آرى) آدم پروردگارش را نافرمانى كرد، و از پاداش
او محروم شد! سپس پروردگارش او را برگزيد، و توبهاش را پذيرفت، و هدايتش نمود.
(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آييد، در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد
بود! ولى هرگاه هدايت من به سراغ شما آيد، هر كس از هدايت من پيروى كند، نه
گمراه مىشود، و نه در رنج خواهد بود!
۴- ارزش به تقوا
معیار ارزشی نزد خدا نه جنسیت، قدرت، ثروت و حتی علم
و هنر و حکمت، بلکه فقط نیروی کنترل و مهارنفس است که به تعبیر قرآنی "تقوا" نامیده
میشود، بنابراین این سخن که روح قرآن مردسالاری است، امری ظاهری نه ذاتی، و ناشی
از قالب زبانی آن (فرهنگ و ادبیات عرب) است میباشد و پایه ای ندارد.
مردسالاری تاریخی نیز که کم و بیش در همه جای عالم وجود داشته و ظلمی که به زنان
شده و (حتی در کشورهای به ظاهر اسلامی) میشود، عادتی بشری و فرهنگی قبیلهای است
که ربطی به حکم خدا ندارد. نگاه کنید:
حجرات ۱۳- يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا
خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ
لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ
اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ.
اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار
داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد
خداوند با تقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
اصالت قائل شدن برای تقوا در ایمان و عمل، به خصوص در
روزگاری که ظواهر و زیبائی ها بیشتر جلوه میکند وسکس و شهوات جاذبه بیشتری دارد،
نشان دهنده اعتباری است که قرآن برای شخصیت زن و مرد قائل شده است:
بقره۲۲۱- وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ
حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ
أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ
وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ...
و با زنان مشرك و بتپرست، تا ايمان نياوردهاند، ازدواج نكنيد! و كنيز
باايمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است؛ هر چند (زيبايى، يا ثروت، يا موقعيت
او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را نیز به ازدواج مردان بتپرست، تا
ايمان نياوردهاند، در نياوريد! و يك غلام باايمان، از يك مرد آزاد بتپرست،
بهتر است؛ هر چند (مال و موقعيت و زيبائی) اوشما را به شگفت آورد.
۵- تساوی درقبول امانت اختیار
در تورات آمده است: «ابتدا مرد آفریده شد و در همان
آغاز در آزمایش دانش و خرد موفق شد»، ارسطوحکیم معروف یونانی و افتخار دنیای غرب
(در کتاب سیاست) هم گفته است: «زن یکسره از ماده است و از روح خردمند خدائی که در
مرد است بیبهره است و به دلیل این نابرابری طبیعی حاکمیت مرد بر زن برقرار است.»
از فیلسوفان قرن بیستمی نیز "هگل" میگفت: «زن قابلیت تعلیم و تربیت را دارد، اما
ذهن وی مستعد علوم عالیه، فلسفه یا برخی از هنرها نمیباشد. تفاوت زن و مرد مثل
تفاوت حیوان و گیاه است.... مردان از اصول عام و زنان از تمایلات حادثی پیروی
میکنند".
اگر "روح خردمند خدائی" را همان اختیار و انتخاب مستقل آدمی، که وجه تمایز او از
بقیه موجودات است بدانیم، قرآن نوع انسان را، صرفنظر از جنسیت او "مشمول اختیار"
قرار داده و سه حالت: ایمان، کفر، نفاق، را به هر دو نسبت داده است:
احزاب ۷۲ و ۷۳- إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ
عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا
وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا
جَهُولًا . لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ
وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا
ما امانت (تعهد، تكليف، و ولايت الهيه) را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه
داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند؛ اما انسان آن را بر دوش
كشيد؛ او بسيار ظالم و جاهل بود، (چون قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود
ستم كرد)! سرانجام چنین خواهد شد كه خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان
مشرك را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب كند، و رحمت خود را بر مردان و
زنان باايمان بفرستد؛ خداوند همواره آمرزنده و رحيم است!
۶- میدان مشترک زن و مرد در رشد و کمال
هرچند قرآن از قاعده "تغلیب" در زبان عربی، که زن و
مرد را، وقتی مشترکاً مخاطب باشند، با ضمیر مذکر خطاب میکند، استفاده کرده است، با
اینحال برای رفع این سوء تفاهم که لحن این کتاب مردانه است! در موارد مهمی هر دو
ضمیر را با هم آورده است تا نشان دهد تفاوتی در زمینههای رشد و کمال این دو نوع
نیست. از جمله نگاه کنید به آیه زیر که در ۱۰ زمینه (عدد تمام) میدان مشترکی برای
زن و مرد گشاده است:
احزاب ۳۵- اِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ
وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ
وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ
وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ
وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ
وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ
مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا
به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان
مطيع خدا و زنان مطيع خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و
زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان
انفاق كننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و
مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، خداوند
براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.
۷ - سهیم بودن در
پیروزی و شکست
۱۰ زمینه فوق، همه میدان های معنوی را در بر میگیرد
مگر میدان جهاد! به نظر نمیرسد خود زنان نیز مدعی و متقاضی سهم داشتن در این زمینه
نباشند، اما قرآن در این زمینه هم آنان راسهیم مردان قرار داده است. درست است که
زنان در زمان نزول این آیات اسلحه به دست نمیگرفتند، اما مگر فقط اسلحه است که
سرنوشت جنگ را تعیین میکند؟ آنها در پشت جبهه و در تربیت فرزندان مجاهد و تأیید و
تجهیز مردان مبارز نقشی کارساز داشته و دارند، بنابراین هم در شکست مقصراند و هم در
پیروزی مؤثر! نگاه کنید به سوره "فتح"، که پیروزی و شکست را به حساب هر دو گذاشته و
ایمان، نفاق و شرک را به هر دو نسبت داده است:
فتح ۱ تا ۶ - إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا
مُبِينًا.... لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي
مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ
سَيِّئَاتِهِمْ ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِيمًا .
وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ
وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ ۚ عَلَيْهِمْ
دَائِرَةُ السَّوْءِ ۖ...
ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم ساختيم!... هدف (ديگر از آن فتح مبين) اين بود
كه مردان و زنان با ايمان را در باغهايى (از بهشت) وارد كند كه نهرها از زير
(درختانش) جارى است، در حالى كه جاودانه در آن مىمانند، و گناهانشان را
مىبخشد، و اين نزد خدا رستگارى بزرگى است! و (نيز) مردان و زنان منافق و مردان
و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مىبرند مجازات كند؛ (آرى) حوادث ناگوارى (كه
براى مؤمنان انتظار مىكشند) تنها بر خودشان نازل مىشود...
۸ - مسئولیت
مشترک در امور اجتماعی
در دنیای غرب حق رأی زنان برای نخستین بار درنیمه اول
قرن بیستم به رسمیت شناخته شد! پارلمان انگلیس در سال ۱۹۱۸حق رأی زنان بالاتر از ۳۰
سال را، به خاطر خدماتی که در جنگ اول عرضه کرده بودند تصویب کرد و در ۱۹۲۳ این
محدوده سنی را به ۲۱ سال تقلیل داد. آمریکا در ۱۹۲۰، ایتالیا ۱۹۴۴، فرانسه در ۱۹۴۵،
ژاپن ۱۹۴۸، هند ۱۹۵۰ و بالاخره ایران ۱۹۶۲ حق رأی زنان را تصویب کردند!
اما در ۱۴ قرن گذشته در عقب افتادهترین نقاط دنیا و در میان مردمانی بیسواد،
هرچند رأی دادن به شکل امروزی معمول نبوده، اما حضور زنان در صحنه مسئولیتهای
اجتماعی از طریق ایفای فریضه "امر به معروف و نهی از منکر"، که عمدتاً همان مراقبت
بر عملکرد حاکمان و انتقاد به انحرافات آنهاست، در قرآن به رسمیت شناخته شده و این
نقش را "ولایت همگانی زن و مرد" شمرده است:
توبه ۷۱- وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ
بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ
الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ
اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ
عَزِيزٌ حَكِيمٌ
مردان و زنان باايمان، ولى (و يار و ياور) يكديگرند؛ امر به معروف، و نهى از
منكر مىكنند؛ نماز را برپا مىدارند؛ و زكات را مىپردازند؛ و خدا و رسولش را
اطاعت مىكنند؛ بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرارمىدهد؛ خداوند توانا و
حكيم است!
۹- استقلال در انتخاب عقیده و عمل
در طول تاریخ، به خصوص دردوران جاهلیت و جامعه
قبیلهای عربستان، که جایگاه زن از دیگر نقاط دنیا هم پائینتر بوده است، همواره
زنان تابع و تسلیم مردان در تصمیم گیریهای دینی و سیاسی بودند. در چنین زمان و
مکانی است که قرآن هجرت کردن زنان، با وجود مخالفت پدران و شوهرانشان را به رسمیت
شناخته، پذیرش آنان در جامعه ایمانی و پرداخت هزینه هجرتشان را توصیه کرده است:
ممتحنه ۱۰ – يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ
أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا
تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ
يَحِلُّونَ لَهُنَّ ۖ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا ۚ ....
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه زنان باايمان بعنوان هجرت نزد شما
آيند، آنها را آزمايش كنيد - خداوند به ايمانشان آگاهتر است - هرگاه آنان را
مؤمن يافتيد، آنها را بسوى كفار بازنگردانيد؛ نه آنها براى كفار حلالند و نه
كفار براى آنها حلال؛ و آنچه را همسران آنها (براى ازدواج با اين زنان)
پرداختهاند به آنان بپردازيد...
۱۰- استقلال شخصیتی زن از مرد و حساب مستقل او نزد خدا
۳ آیه انتهائی سوره تحریم، ۴ زن را معرفی میکند؛ ۲
زن برای مؤمنین، ۲ زن هم برای کافران! آن دو نفری که برای کافران (ناسپاسان و قدر
نشناسان) مثال زده شده، همسران دو پیامبر بزرگ خدا؛ نوح و لوط (علیهماالسلام) و
ناظر آموزشها و اخلاق آنها بودند، با این حال راه خطا و خیانت پیمودند و سرنوشتی
جهنمی پیدا کردند! این مثال نشان میدهد که حتی همسر پیامبر بودن هم دلیلی برای
سعادت و شفاعت نیست، سرنوشت زن مستقل از همسر و وابسته به عمل خودش است!
اما آن ۲ نفری که برای مؤمنین مثال زده میشود، اولی همسر بدترین مرد روزگار، یعنی
فرعون بود، با این حال نامش به عنوان بانوئی برجسته در ایمان و اخلاص در کتاب الهی
ثبت شده است. دومی بانوئی است که در روزگار مردسالاری نه پدر داشته، نه شوهر و نه
برادری که از او حمایت و بر او معلمی نمایند، با این حال در پاکی و پارسائی به مقام
برگزیدهترین زنان عالم نائل شده است (آل عمران۴۲). این مثال نشان میدهد که زن
میتواند همسر بدترین مرد دنیا هم باشد، یا اصلا همسر نداشته باشد، اما استقلال
شخصیتی خود را حفظ کند و نه تنها سالم بماند، بلکه سرآمد دیگران هم بشود! نگاه
کنید:
تحریم ۱۰ تا ۱۲- ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا
لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ
عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا
عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ
قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ
فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَمَرْيَمَ
ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ
رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ
الْقَانِتِينَ
خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو
تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و
ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به
آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مىشوند!» و خداوند براى
مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانهاى
براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه
ستمگران رهايى بخش!» و همچنين به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه
داشت، و ما را از روح خود در آن دميديم؛ او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق
كرد و از مطيعان فرمان خدا بود!
|