قرآن و اسلام رحمانی
عنوان «اسلام رحمانی» که حداقل از دو دهه پیش، گویا
توسط دکتر محسن کدیور، در واکنشی به اسلام دولتی متکی بر زر و زور و تزویر مطرح
گردید، بیش از چهار دهه است با تداوم و تقدسِ چپ گرایانه انقلاب و تداوم خشم و
خشونت و تنگ نظری بر کشورمان حاکم است.
عملکرد گروههای القاعده، طالبان، داعش و امثال آنان در سایر کشورهای اسلامی نیز که
ظاهرا از اسلام انتقام محورِانقلاب ایران الگو گرفتند، ضرورت رویکرد جدیتر به
اسلام رحمانی و تبیین تئوریک آن را از ابعاد مختلف نشان میدهد. نوشته مختصر زیر
پژوهشی است در صفت «رحمن» در متن شریعت و کاربرد «رحمانیت » درارتباط با مخالفان،
غیر مسلمانان و دشمنان.
جایگاه رحمانیت در قرآن
اگر کتاب فردوسی شاهنامه است، قرآن را میتوان «خدای نامه» نامید که بیشترین کلمه
آن با ۲۶۹۶ بار تکرار«الله» (یکتا معبود) میباشد. جمله «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَٰنِ
الرَّحِيمِ» که حاوی مهمترین نام «الله» میباشد، به تعداد سورههای قرآن تکرار شده
و هر سوره جلوهای از نامهای او را نشان میدهد و«الرَّحْمَٰن» اولین و شاید مهم
ترین صفتی باشد که برای «الله» تعریف شده است.
«الرَّحْمَٰنِ» اشاره به رحمت عام و گسترده خدا دارد که شامل همه چیز میشود؛ از
جماد و گیاه و حیوان گرفته، تا انسان و فرشتگان (اعراف۱۵۶ و غافر۷). اما
«الرَّحِيمِ» رحمت ویژه خدا بر انسان است، انسانی که به سوی آفریدگارش روی میآورد
(نساء ۲۹، اسراء ۶۶، یاسین ۵۸، احزاب ۴۳). در مثال، «الرَّحْمَٰنِ» همچون خورشید
رحمت است که بر همه زمین میتابد و نور و گرما می بخشد، همانطور که دریا چون
استعداد جذب نور و گرمای بیشتری از سنگ و کوه دارد، بیشتر جذب میکند (الرَّحِيمِ)،
آدمیان نیزمیتوانند سنگدل یا دریادل باشند!
به همین دلیل نام رحیم، که با رویکرد انسان به خدا جلوه میکند، همواره (به غیر از
۴ مورد) به صورت مزدوج در ترکیب با صفات دیگری آمده است، مثل؛ غفوررحیم (۷۳ مورد
۶۴٪)، پس از آن: عزیزالرحیم، تواب رحیم، رحیم ودود، رؤف رحیم، رب رحیم، بَرّ
رحیم.
مهمترین صفتِ الله، «الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ»، یعنی رحمت عام و خاص اوست، خدا را
باید در سه جلوه شناخت و به او پناه برد؛ ۱- ربوبیت (مدیریت وسرپرستی)، ۲- ملوکیت (
پادشاهی و فرماندهی)، ۳- الوهیت (عشق و پرستش)، آنگونه که اولین سوره قرآن (حمد)،
که جنبه فهرست و خلاصه دارد، درهمان آغاز سخن از الوهیت، ربوبیت و ملوکیت به میان
آمده، و هم درآخرین سوره قرآن، که جمع بندی و آخرین پیام دارد، به این مثلث اشاره
شده است: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَٰهِ النَّاسِ».
در مورد «الوهیت» (عشق و پرستش)، نشان دادیم که مهمترین صفتِ «اللهِ»،
«الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» است، یعنی معبود بینهایت مهربان و خیررسان به عام و
خاص. مهمترین صفت «رَب» نیز«الرَّحْمَٰن» است، یعنی ارباب و صاحب اختیار جهان و
انسان (رب العالمین)، برخلاف اربابان استثمارگر و ثروت اندوز دنیایی، مدیریتش برای
رحمت رسانی به خلق میباشد.(۱)
او نه تنها «الرَّحْمَٰنُ»، بلکه «أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» است! گویا این مقام را
پیامبران درک کرده بودند که تنها از زبان آنان در قرآن ذکر شده است؛ موسی، ایوب،
یعقوب و یوسف (اعراف ۱۵۱، انبیاء ۸۳، یعقوب ۶۴ و یوسف ۹۲).
پیامبر اسلام نیز نماد رحمت الهی برای بشریت بود.(۲)
قرآن هم از سرچشمه رحمت عام و خاص خدا «الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ» نازل شده است.(۳)
فرشتگان هم «عِبَادُالرَّحْمَٰنِ» اند که شفاعتشان به «الرَّحْمَٰنِ» نسبت داده
شده است.(۴)
جلوه دیگر «اللهِ»، مَلَک بودن، یعنی پادشاهی و فرماندهی اوست که آن نیز پیوندی با
رحمت دارد. اما چون پادشاه و فرمانروا مجبور است در برابر متجاوزین بجنگد، در ۵
موردی که نام ملک در باره خدا به کار رفته، به جای نام «رحمن» آثار رحمانیت را که:
قداست، سلامت، امنیت، محافظت، عزت، کرامت، حکمت، حقانیت و بزرگی میباشد ذکر کرده
است.(۵)
اسلام رحمانی در ارتباط با مخالفین و دشمنان
اشارات بدون شرح زیر نمونههایی از جلوه رحمانیت در ارتباط با دگراندیشان در قرآن است:
آزادی بیان دشمنان انبیاء
انعام ۱۱۲ و ۱۱۳- و ما بدینسان (در مشیت خود) برای
هر پیامبری دشمنانی قرار دادهایم؛ شیطان صفتانی آشنا و پنهان (منافق)! که سخنان
(به ظاهر) آراسته فریبندهای را به یکدیگر میرسانند، و اگر پروردگارت میخواست
(آزادی نداده بود) چنین نمیکردند، پس آنان و نیز آنچه به دروغ میبافند(محصولات
فکریشان) را آزاد بگذار.
«وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ
يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ
مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ. وَلِتَصْغَىٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ
الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ
مُقْتَرِفُونَ».
الگوی عدالت بودن در رفتار با دشمنان
مائده ۸ - اي كساني كه ايمان آوردهايد، همواره ايستاده براي (دفاع از ارزشهاي)
خدا، شاهداني (نمونه و الگوهايي) به عدالت ورزی باشيد و مبادا دشمني با گروهي (از
مخالفان)، شما را به ترك عدالت وادارد. عدالت كنيد كه به تقوا (تسلط بر نفس) نزد
يكتر است و از خدا پروا كنيد كه مسلماً خدا بر آنچه ميكنيد بس آگاه است.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ
بِالْقِسْطِ وَلا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا
اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِمَا
تَعْمَلُونَ»
مائده ۲- .... و مبادا دشمني با گروهي كه (در گذشته) شما را از مسجدالحرام
بازداشتند، (اينك كه مکه را فتح کردهاید) به تجاوز (و تلافي) وادارتان كند، و
(يكديگر را) در نیکی و پروا داری (تسلط بر نفس) ياري كنيد، نه در گناه و تجاوز
«...وَلا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ
الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ وَلا
تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ...»
ترک موقت مجلس، تنها عکسالعمل مشروع به کفرگویی و استهزاء آیات خدا
نساء ۱۴۰- (خطآب به مسلمانان) در این کتاب (این حکم)
بر شما نازل شده که اگر(در مجلس و محفلی) شنیدید که آیات خدا مورد انکار و استهزاء
قرار میگیرد، با آنان منشینید تا به سخنی دیگر درآیند، بی گمان در این صورت (با
حضور رضایت آمیزتان) مانند آنان محسوب میشوید... (ترک موقت تا عوض شدن بحث، مفهوم
عدم درگیری، قهر، ترک رابطه و حتی پاسخگوئی به زوردارد).
«وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ
يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا
فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ...»
انعام ۶۸ - و(خطاب پیامبر) هرگاه دیدی کسانی در(تمسخر) آیات ما فرورفتهاند، از آنان
روی گردان (درگیرمشو) تا به سخنی دیگر فرو روند، و اگر شیطان ترا به فراموشی
انداخت، پس از یاد آوردن، با مردم ستمگر منشین.
« وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ
حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚوَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلا
تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»
توصیه به تحمل و تسلط برنفس در برابر زخم زبانهای مخالفین
آلعمران ۱۸۶- بی تردید شما در اموال و نفس خويش
آزموده خواهيد شد، و بيترديد از كساني كه پيش ازتحمل كنيد و تقوا پيشه سازيد (از
عكسالعمل انتقامي خودداری کنید)، پس بيگمان اين (تسلّط بر نفس) نشانه اراده (شما)
در كارهاست.
«لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ
أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا
وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»
مائده ۱۳- پيوسته بر خيانتي از آنان (توطئه اهل کتاب عليه مسلمانان و تحريك مشركين
علیه آنها) آگاه میشوی، مگر اندكی از آنان. با این حال از آنها در گذر و به روی
خويش ميار كه مسلماً خدا نيكوكاران را دوست دارد.
«وَلا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ
فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
آزادی منافقان در مخالفت پنهانی با سخنان رسول هنگام جنگ
نساء ۸۰ و ۸۱ - هرکس از رسول اطاعت کند، از خدا اطاعت
کرده و هرکه روی گرداند، پس (بدان که) ترا نفرستادهایم تا محافظ مردم باشی. و(در
حضور تو) اظهار فرمانبرداري (براي مشاركت در جهاد) ميكنند، با اين حال وقتي از نزد
تو بيرون ميآيند، گروهي از آنها خلاف آنچه (از ضرورت همبستگي عليه تجاوز دشمن)
ميگويي، نقشه شبانه (مخفیانه) ميکشند. و خدا آنچه را شبانه توطئه ميكنند ثبت
ميكند. پس (با وجود اين خيانتها) درگيرشان مشو و به خدا توكل كن كه خدا در وكالت
(سپردن كارها به مشيّت او) كفايت ميكند.
«وَ مَن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا
أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ
عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللهُ يَكْتُبُ مَا
يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ وَكَفَىٰ بِاللهِ
وَكِيلا»
ممنوعیت دشنام به مشرکان
انعام ۱۰۸- و هرگزکسانی (مشرکین) را که غیر از خدا را
میخوانند دشنام مده، که (دراین صورت آنها نیز) از روی نادانی به خدا دشنام خواهند
داد! ما این چنین کردار هر قومی را برای آنان خوب جلوه دادهایم، سپس بازگشت آنان
به سوی پروردگارشان است و او آنان را به آنچه میکردند آگاه خواهد ساخت.
«وَلا تَسُبُّواالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِاللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْوًا
بِغَيْرِ عِلْمٍ، كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ
رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
پاسخ صلح و سلامت به سخنان لغو جاهلان
قصص ۵۵- و هر گاه ياوهاي بشنوند، (بزرگوارانه) از آن
روي برميتابند (درگير نميشوند) و ميگويند: اعمال ما براي خودمان و اعمال شما
براي خودتان است (بندگان آزاداند و حساب هر کس باخداست)، سلام بر شما (سلامتي و
خيرتان را خواهانيم) ما در پي جاهلان نيستيم (قصد مشاجره و منازعه نداريم).
«وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا
وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ»
فرقان ۶۳- و بندگان (خداي) رحمان (که از پرتو رحمت او مهرباني آموختهاند)، آنهایند
که فروتنانه بر زمين گام مینهند (فخرفروشی به عالم و آدم نميکنند) و چون جاهلان
(با سخني سخيف و زشت) خطابشان کنند، پاسخی به سلامت (با مهرباني و مدارا) ميدهند.
«وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا
خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا»
پناه دادن به مشرکان و رساندنشان به مکان امن
توبه ۶- (ای پیامبر) اگر یکی ازمشرکین از تو پناه
خواست، پس پناهش ده تا سخن خدا را بشنود، سپس او را به مکان امنش برسان، این بدان
جهت است که آنها مردمی نا آگاهند.
«وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ
كَلامَ اللهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا
يَعْلَمُونَ»
دعوت یهودیان و مسیحیان به وحدت حول محورهای مشترک
آلعمران ۶۴ - بگو: ای اهل كتاب (از لجاجت و جدايي و
جفا) به حقيقت مشترکی ميان ما و خودتان (براي تفاهم و تقريب) فرا آييد (كه) جز خدا
بندگی نكنيم و هيچ چیزی با او شريك نسازيم و بعضی از ما بعضی ديگر را به جای خدا
ارباب (صاحب اختيار) نگيريم. پس اگر (به اين پيشنهادات وحدتبخش) پُشت كردند،
بگوييد: شاهد باشيد كه ما (به حكم خدا در پيوند توحیدی با شما) تسليم شدهايم.
«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا
وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلاَّ اللهَ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلا
يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا
فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»
بقره ۱۳۶ - (به اهل کتاب) بگوييد: ما به خدا، به آنچه بر ما و به آنچه بر ابراهيم و
اسماعيل و اسحق و يعقوب و اسباط (۱۲ تيرة بنياسرائيل) نازل شده، و به آنچه به موسي
و عيسي داده شده و به آنچه به (ساير) پيامبران از سوي پروردگارشان فرستاده شده،
ايمان آوردهايم، ما ميان هيچيك از آنان فرق نميگذاريم و (تنها) تسليم او (خدا)
هستيم.
«قُولُوا آمَنَّا بِاللهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ
إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ
مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ
أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»
شوری ۱۵- ... و (با تکيه بر مشترکات) بگو: من به همه کتابهايي که خدا نازل کرده
ايمان دارم و فرمان يافتهام ميان شما به عدالت رفتار کنم؛ خدا پروردگار ما و
پروردگار شماست، اعمال ما برای ما و اعمال شما برای شما است، جدالی (برای برتری
طلبی) ميان ما و شما نيست، خدا همه ما را (در رستاخيز برای داوری) گِرد خواهد آورد
و سرانجام (همه امور) به سوی اوست.
«...وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ
بَيْنَكُمُ اللهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ
لا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ
الْمَصِيرُ»
احترام و اعتبار قائل شدن برای تورات و انجیل و علمای دینی آنان
مائده ۶۶- اگر آنها تورات و انجيل و آنچه را كه از
جانب پروردگارشان بر آنها نازل شده به پا میداشتند، از بالا و زير پاهاشان (آسمان
و زمین، روزی) میخورند.
«وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ
إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ»
مائده ۶۸- بگو: اي اهل كتاب! شما بر هيچ (حقانيّتي استوار) نيستيد، مگر تورات و
انجيل و آنچه (قرآن) را كه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده به پا داريد (عمل
كنيد).
«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا
التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ...»
مائده ۸۲-. و بيشك از آنان (اهل کتاب) كساني را در دوستي نسبت به مؤمنين، نزديكتر
مییابی كه گويند: ما نصاري (ياران خدا) هستيم. زيرا برخي از آنان كشيش و راهباند
و (مهمتر اين كه) تكبّر نميورزند.
«...وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا
إِنَّا نَصَارَىٰ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ
لا يَسْتَكْبِرُونَ»
امداد دنیاطلبان و توفیق دادنشان به اهداف دنیایی
هود ۱۵ - هر که همواره خواستار زندگي دنيا و زينتهاي
آن باشد، (چنين کساني، نتيجه) اعمالشان را در همين دنيا به طور کامل به آنها
ميدهيم (مانع پيشرفتشان در مسير مادّي که برگزيدهاند نميشويم) و در دنيا حقشان
(محصول تلاششان) کاسته نميگردد.
«مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ
أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لا يُبْخَسُونَ»
اسراء ۱۸- هر که همواره شتابان (زندگي زودگذر دنيا) را بخواهد، ما نيز براي او آنچه
خواهيم، براي آنکه اراده کنيم (طبق مشيت و نظامات خود)، شتاب ميکنيم، سپس دوزخ را
(در بازتاب اسیر شدن به دنیا) براي او قرار ميدهيم که نکوهيده و طرد شده به آن
درآيد.
« مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ
نُرِيدُ...»
شوری ۲۰- هرکه همواره کشت آخرت خواهد، کشتش افزون سازیم (برکت دهیم) و هرکه همواره
کشت دنیا خواهد، از آن به او میدهیم و در آخرت نصیبی او را نیست.
«مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ
يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ
نَصِيبٍ»
آل عمران۱۴۵- هركه خواهان بهره (نتيجه ومحصول) دنيا باشد (و براي آن بكوشد) از آن
به او ميدهيم، و هركه بهره آخرت خواهد، به او (نيز) از آن ميدهيم و به زودي(در
آخرت) شاكران را پاداش ميبخشيم.
«...وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ
الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا ۚ وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ»
جاثیه ۳۳- و اگرنبود که (در صورت فراگیری جلوههای مادی) همه مردم همسو میشدند، بی
گمان برای کسانی که منکر خدای رحمانند، خانههایی با سقفهای از نقره وپلکانی که
(در طبقات مختلف) برآن بالا روند، قرار میدادیم. و(همچنین) برای خانههاشان درهایی
(اطاقهایی متعدد) و تختهایی (مبلمانی) که برآن تکیه زنند و (علاوی برآن، دکوراسیون)
و تزئیناتی! ولی همه اینها جز برخورداری دنیایی نیست و آخرت نزد پروردگارت ویژه
پرهیزکاران است.
«وَلَوْلا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ
بِالرَّحْمَٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا
يَظْهَرُونَ. وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ.
وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَٰلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا
وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ»
آزادی انتخاب یا تغییر دین، و فقدان حکم ارتداد و الحاد و سنگسار
احکام مربوط به قتل مرتد یا ملحد مطلقا جایگاه قرآنی
ندارد و مستند به روایات بیپایه دوران خلفای بنیامیه و بنیعباس میباشد. با وجود
آنکه مفهوم ارتداد در قرآن جنبه عملی یعنی پیوستن به جبهه دشمنان دارد و نه جنبه
نظری و عقیدتی، با اینحال نه تنها هیچ کیفردنیایی برای آنان ذکر نکرده، بلکه آزاد
گذاشتن آنان را توصیه کرده است.(۶)
حکم سنگسار نیز برساخته متولیان مصلحت اندیش مذهبی در قرون گذشته بوده و مبتنی به
روایات مغایر با قرآن و رسوم حکومتهای ستمگر علیه پیامبران و مومنین بوده میباشد.(۷)
حسن روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای غیر مسلمان و نیکی به آنان
ممتحنه ۸ و ۹ - خدا شما را از نیکی کردن و عدالت ورزی
به کسانی که در دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان آواره نکردهاند نهی
نمیکند، مسلما خدا عدالتگران را دوست دارد. بلکه تنها از دوستیِ سلطه آور با
کسانی که در دین باشما جنگیدند و از اخراج و آواره کردنتان پشتیبانی کردند نهی
میکند، و هرکس به ولایتِ سلطهآور آنان درآید، چنین کسانی ستمگرند.
«لَا يَنْهَاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ
يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ
اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ. انَّمَا يَنْهَاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذِينَ
قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ
إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ
الظَّالِمُونَ».
۱- نبأ ۳۷ -...ربِ (گرداننده)
آسمانها و زمین و آنچه میان آندو، همان «الرَّحْمَٰن»است.
(...رَبِّالسَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَٰنِ).
انبیاء ۱۱۲ -(...ربِ ما، رّحْمَٰن مرجع یاوری است در آنچه مشرکین وصف میکنند)
...رَبُّنَا الرَّحْمَٰنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ.
طه ۹۰ - مسلما ربِ شما همان «الرَّحْمَٰن» است. (وَإِنَّ رَبَّكُمُ
الرَّحْمَٰنُ...).
طه ۵ - این رحمن است که بر عرش- نظام مدریتی جهان- استیلا دارد). (الرَّحْمَٰنُ
عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ).
فرقان ۵۹ - همان- خدایی- که آسمانها و زمین و آنچه میان آندوست را در شش دوران
آفرید، سپس برادارهاش پرداخت؛ همان الرَّحْمَٰنُ! پس از او، که از همه چیز خبر
دارد، بخواه. (الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي
سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ
خَبِيرًا). ۲ -
انبیاء ۱۰۷ - ما تو را جز (به عنوان) رحمتي براي جهانيان نفرستاديم: وَمَا
أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ.
آل عمران ۱۵۹ - پس به خاطر رحمت ویژه خدایی بود که تو برآنها چنان نرم شدی و اگر
خشن و بد زبان بودی از پیرامونت پراکنده میشدند. (فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ
لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ
حَوْلِكَ....).
توبه ۱۲۸ - همانا رسولي از خودتان (براي هدايت شما) آمده که (تحمّل) رنجهاي شما
بر او گران ميآيد (درد مردمي دارد)، بر (هدايت) شما حريص و بر مؤمنان رئوف و
رحيم است. (لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا
عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ). ۳ -
فصلت ۲ - قرآن نازل شده از سوره رحمن رحیم است. (تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَٰنِ
الرَّحِيمِ).
الرحمن ۱- رحمن قرآن را آموخت. (الرَّحْمَٰنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ...).
شعراء ۵ - پيامی از رحمان بر آنها نيامد، مگر از آن رویگرداندند. (وَمَا
يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ
مُعْرِضِينَ) ۴ -
حشر ۲۲ و ۲۳ - او خدایی است که معبودی جز او نیست، همان دانای نهان و آشکار،
اوست رحمت گستر بر عام و خاص. او معبود یکتایی است که معبودی جز او نیست، همان
پادشاه مطلقا پاک، کانون سلامت و امنیت، محافظت کننده و جبران کنندهِ بزرگیجوی
( برترین ترمیم کننده شکستها)، منزه است خدا از آنچه شرک میورزند (هُوَ اللهُ
الَّذِي لا إِلَٰهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ
الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ .هُوَ اللهُ الَّذِي لا إِلَٰهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ
الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ
الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ).
مومنون ۱۱۶ - پس برتر است آن خدای پادشاهِ برحق که معبوی غیراو که گرداننده نظام
حکومتی کریمانه است وجود ندارد. (فَتَعَالَى اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا
إِلَٰهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ).
جمعه ۱ - برای خدا هرآنچه در آسمانها و زمین است تسبیح میکنند، همان پادشاه بی
نهایت پاکِ ابرقدرت فرزانه. (يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا
فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ). ۵ -
(مریم ۸۷، طه ۱۰۹،انبیاء ۲۶ تا ۲۸، یاسین ۲۳، زخرف ۱۹). ۶ -
در مورد الحاد و ارتداد رجوع کنید به : اعراف ۱۸۰، فصلت ۴۰، مائده ۴۵، بقره
۲۱۷، نساء ۱۳۷ و آل عمران ۹۱. ۷ -
رک به : هود ۹۱، کهف ۲۰، مریم ۴۶، شعراء ۱۱۶، یس ۱۸ و دخان ۲۰.
|