مصاحبه شبكه جرس
درباره
مصاحبه خبرگزارى جمهورى اسلام با دكتر يزدى
جرس – ايرنا، خبرگزارى رسمى جمهورى اسلامى طى مصاحبهاى با آقاى دكتر ابراهيم
يزدى در روز ۱۴ فرودين سال جارى نكاتى را مطرح كردهاند كه خواستيم نظر شما را به
عنوان يكى از اعضاى شوراى مركزى نهضت آزادى ايران جويا شويم. ايشان علت استعفاى خود
از دبير كلى نهضت را عمل جراحى قلب اعلام كرده و گفتهاند: "با اين شرايط جسمانى
نمىتوانستم وظايفم را به عنوان دبيركل انجام دهم ولذا استعفا كردم". بنظر شما تا
چه حد اين استدلال مىتواند قابل قبول باشد؟
پاسخ- اعتبار اين گونه مصاحبههاى ساختگى و مونتاژ شده از بازجوئىها همانقدر است
كه مصاحبههاى تلويزيونى با اسيران جنبش سبز در راديو تلويزيون جمهورى اسلامى
اعتبار دارد. اين مصاحبه تماماً مصرف داخلى دارد و براى توجيه طرفداران خودشان است
وگرنه مردم آگاه ما با اين دروغ گوئىهاى دولتى آشنا هستند. آخر اينها فكر نمىكنند
مردم مىپرسند مگر دكتر يزدى در سلول انفرادى و خانه اَمن وزارت اطلاعات فعاليت
حزبى مىكرده كه به دليل خستگى و شرايط جسمانى مجبور به استعفا شده باشد!؟ مگر براى
حزبى كه ماههاست به اجبارو تهديد تمام فعاليتهايش را به تعطيل كشاندهاند، امكان
نفس كشيدنى گذاشتهاند كه دبيركلش را خسته كند؟ استعفاى دبيركل يك حزب در شرايط
آزاد و به شوراى مركزى آن حزب تقديم مىگردد، نه به بازجويان و خبرنگاران
اطلاعاتى!! مىگويند آنكه دروغى گفته، اگرراستش را نگويد، براى توجيه آن مجبور
مىشود دهها دروغ ديگر هم ببافد! اين مصاحبه توجيه دروغ يك خطى قبلى اين خبرگزارى
در استعفاى دكتر يزدى مىباشد.
جرس- ايشان در مصاحبه گفتهاند: "من با نظام هيچ
مسئلهاى ندارم. فقط با برخى رفتارها كه خلاف قانون اساسى است مشكل دارم". آيا
واقعاً ايشان با نظامى كه بر مبناى ولايت فقيه بنا شده مسئلهاى ندارند؟
پاسخ- ببينيد، هر سخنى را بايد با قبل و بعد آن، و به اصطلاح در فحواى كلام شخص فهم
كرد. اولا اين حرف تازهاى نيست؛ هم نهضت وهم خود دكتر يزدى در اين ۳۲ ساله بارها
اعلام كردهاند كه با نظام جمهورى اسلامى ايران كه در آن "جمهور" مردم، "اسلام
واقعى" و منافع "ايران" وجود داشته باشد، موافق و مدافع آن هستند، در مورد "ولايت
فقيه" نيز نهضت در همان سالهاى حيات و حضور قدرتمند آقاى خمينى جزوهاى ۸۰ صفحهاى
در رَد كامل اين نظريه نوشته است و چوبش را بارها خورده و پاى لرزش هم نشسته است.
چه كسى شك دارد كه نهضت با تمام وجودش با اصل ولايت فقيه مخالف است و آنرا ريشه
اصلى انحرافات انقلاب مى داند؟
جرس- آقاى دكتر يزدى دو بار در مصاحبه مورد ادعاى خبرگزارى ايرنا، راه پيمائى
مسالمت آميز و قانونى را مصلحتا موكول به هماهنگىهاى لازم با مبادى ذيربط كرده و
گفتهاند: "وقتى بدون هماهنگى انجام شود، تنها هواداران شما به خيابان نمىآيند،
بلكه گروههاى معاند هم مىآيند". در شرايطى كه همواره پاسخ اين هماهنگىها از طرف
دولت منفى است، آيا نتيجه گرفته نمىشود كه چون هميشه معاندين هم مىآيند پس اصولا
نبايد راه پيمائى شود؟
پاسخ – دقيقا همينطور است. اين حرف وزارت اطلاعات است كه به حساب دكتر يزدى گذاشته
مىشود! يعنى چه اگر اجازه راهپيمائى بدهيم گروههاى معاند هم مىآيند؟ مگر قرار
است فقط مدافعان سينه چاك شما راهپيمائى كنند؟ آنها كه قانون اساسى را نوشتند
نظرشان به آزادى همه مردم در تظاهرات مسالمتآميز بود نه فقط خودىها. از آن گذشته،
"معاند" بودن را چه كسى و از كجا تشخيص مىدهد، به تعبيرى از پيامبر اسلام: "آيا
شما سينه آنها را شكافته و از درون قلبشان فهميدهايد معاند هستند"!؟ چه كسى به شما
حق تفسير قانون اساسى را داده؟ مسئله اين است كه اينها با هزار تا "لَيتَ و لَعَلَ"
مىخواهند تعطيل اين اصل كاملا شفاف قانون اساسى را توجيه كنند.
جرس- از كلام ايشان چنين بر مىآمد كه با شعارهاى ساختار شكنانه مخالف هستند. در
متن خبرگزارى ايرنا از قول دكتر يزدى آمده است: "در آن زمان نقدى به موسوى كردم كه
شما يا نبايد مردم را به حضور در خيابانها دعوت مىكرديد، يا اگر اعلام مىكنيد
مردم بيايند، بديهى است همه آنان كه مىآيند، هوادار شما نيستند و شعارهاى خود را
مىدهند و ساختارشكنى مىكنند"
پاسخ - شما از كجا اطمينان مىكنيد اين حرف دكتر يزدى، نه حُقه بازجويان باشد؟ در
اين شرايط خفقان، با اين همه مراقبتهاى اطلاعاتى، و حساسيتهائى كه بخصوص آقاى
موسوى در ارتباط با احزاب مخالف داشت، چگونه ممكن است اين دو نفر ملاقات كرده
باشند؟ اگر مىگويند نامه شخصى يا بيانيه حزبى بوده، چرا آنرا در اختيار عموم قرار
نمىدهند تا سيه روى شود هركه در او غش باشد!... از آن گذشته، اصلا ساختارشكنى يعنى
چه!؟ اگرساختار اصلى همان انقلاب و اهداف اوليه آن باشد، كه نهضت خودش از پايه
گزارانش بوده، اگر ولايت فقيه است، كه بلى سى سال است نهضت با بيانيههايش صريحاً
آنرا شكسته است و افتخار هم مىكند! اگر هم شخص رهبرى است، كجاى قانون اساسى گفته
شده نظام مساوى شخص معينى است كه انتقاد به عملكردش ساختارشكنى باشد؟ اگرقرار بود
شخص پرست باشيم، كه با شاه مخالفت نمىكرديم.
جرس- در بخشهائى از اين مصاحبه ادعائى تعرضاتى به آقاى ميرحسين موسوى شده است.
از جمله از قول دكتريزدى گفته شده: "بايد بررسى كرد كه چه طور شد نخست وزير چند
ساله مملكت به اينجا كشيده شد؟ بايد بحث كرد و موضوع را ريشه يابى كرد زيرا اين
حادثه كوچكى نيست". منظور دكتر يزدى از جمله " به اينجا كشيده شدن" بنظر شما چيست؟
پاسخ - تنظيم كنندگان اين مصاحبه از قول دكتر يزدى خواستهاند چنين القاء كنند كه
مثلا چرا مهندس موسوى با چنان سوابقى، آخرعاقبت خود را خراب كرد! در حالى كه سخن
ايشان متوجه حاكمان است كه شما بايد ببينيد چه كارنامهاى داشتهايد كه حتى نخست
وزير خط امامى دوران هشت سال جنگ هم به شما اعتراض دارد؟ اتفاقا چندى پيش هم در
داخل كشور همين سئوال را در مناظرهاى رسمى، آقاى دكتر زيبا كلام از حجه الاسلام
رسائى (نماينده مجلس و طرفدار احمدى نژاد) كرده بود كه چه اتفاقى در جمهورى اسلامى
در اين ۳۲ ساله افتاده است كه همه نخست و زيران، رؤساى جمهور و رؤساى مجلس، به غير
از آنها كه از دنيا رفتهاند، از ابتداى انقلاب تا كنون همگى مغضوب واقع شدهاند؟
آيا به غير ازشوروى سابق، هيچ نظامى با پايه گذارانش چنين كرده است؟
جرس- در قسمت ديگرى از مصاحبه آمده است: "من با كانديداتورى او مخالف بودم،
پذيرفتنى نيست كه كسى رئيس جمهور شود و با رهبرى مشكل داشته باشد. اگر موسوى انتخاب
مىشد، براى كشور فاجعه بود. زيرا رهبرى و رئيس جمهور بايد با هم هماهنگ باشند".
اگر دكتر يزدى با كانديداتورى موسوى مخالف بوده، آيا يكى از كانديداى ديگر را تأييد
مىكرده يا اصلا با همه آنها مخالف بوده است؟
پاسخ - من نميدانم آيا بازجويانى كه اين مصاحبهها را تنظيم مىكنند، فكر نمىكنند
چه پاسخى بايد به اين سئوال مقدر مردم بدهند كه اگر نظر دكتر يزدى و نهضت اين چنين
فكر مىكرده، پس چرا در طول اين مدت سه بار ايشان را زندانى كرده و در خانه امن نگه
داشته بوديد تا كسى از نظرياتش مطلع نگردد؟ مىگذاشتيد آزادانه اين نظر را به نفع
شما تبليغ كند و مردم را از حمايت موسوى منصرف نمايد؟ در ثانى، بيانيههاى نهضت و
مصاحبههاى دكتر يزدى قبل و بعد از انتخابات خلاف اين منطق را نشان مىدهد. ديدگاه
يك شخص را كه نمىشود از متن تهيه شده وزارت اطلاعات استنباط كرد! آيا كسى باور
مىكند كه دكتر يزدى اعتقاد داشته رئيس جمهور بايد ذوب در ولايت رهبرى باشد تا
هماهنگى حاصل شود؟ چرا چيزى مىگويند كه هر آدم عاقلى را به خنده مىاندازد؟
جرس- ولى اين را هم كه نمىشود نديده گرفت كه هم نهضت و هم شخص دكتر يزدى با
عملكرد آقاى موسوى در دوران نخست وزيرى ايشان مخالفتهائى داشتهاند. آيا شما فكر
مىكنيد آنچه ازاين باب در مصاحبه نقل شده دروغ است؟
پاسخ- نه من چنين نمىگويم. انتخاب گزينشى از برگههاى بازجوئى و تحريف و تغيير آن
به شكل مصاحبه رسمى اصالتى ندارد. مخالفت با برخى سياستهاى دولت سابق آقاى موسوى
را بيانيههاى نهضت، كه در مجموعه اسنادش درج شده به وضوح نشان مىدهد. اما فرق است
ميان سياستهاى ديروز مهندس موسوى در مقام نخست وزيرى، و سياستهاى سبز امروزش در
مقام يكى از رهبران جنبش سبز. اين طبيعى است كه يك حزب سياسى به برخى عملكردهاى يك
دولت در زمان حاكميتش انتقاد داشته باشد، همه جاى دنيا چنين است. اين چه ربطى به
عملكرد بعدى يك دولت مرد در زمان و مكان و موقعيت ديگر دارد؟ از آن گذشته، آدمها
عوض مىشوند. تغيير و تحول خصلت ممتاز انسان است، موسوى امروز با موسوى سه دهه قبل
فرق دارد. اگرتغيير نكرده بود، بايد در صلاحيتش شك مىكرديم.
جرس- نكته ديگر در اين مصاحبه، ذكر جمله: "التزام" به قانون اساسى توسط دكتر
يزدى است. ايرنا از قول ايشان نقل كرده : "من به جمهورى اسلامى وفادار هستم، به
قانون اساسى التزام دارم، اما به برخى سياستها و رفتارهاى مسئولين معترضم، ولى با
نظام مسئلهاى ندارم". آيا شما باور مىكنيد دكتر يزدى چنين عقيدهاى داشته باشد؟
پاسخ- البته! اين را شما در گفتههاى قبلى ايشان و بيانيههاى نهضت هم مىتوانيد
پيداكنيد، يادم مىآيد سالها قبل در جواب كسى كه اين سئوال را از ايشان كرده بود،
مىگفت: "به قانون بايد التزام داشت، نه اعتقاد!" التزام همان ملازمت و اجبارى است
كه اگر قانونى تصويب شد، همه را مكلف به پيروى از آن مىكنند، اما مىتوان با
بخشهائى از قانون مخالف بود و از مجارى مسالمت آميزى كه در قانون پيش بينى شده،
مثل فعاليتهاى حزبى يا تظاهرات قانونى در جهت تغييرش تلاش كرد. در مورد وفادارى به
نظام هم قضيه همينطور است، مگر نظام مساوى هيئت حاكمه است كه اگر كسى با عملكردشان
مخالف بود، در وفادارىاش به نظام خدشهاى وارد شود، ويا به دليل عملكرد انحرافى
حاكمان، دفاع از نظام ننگ باشد؟ نظام همانست كه مردم در تظاهرات قبل از انقلاب
خواستارش بودند. مردم به جمهورى رأى دادند و به ارزشهاى اصلى اسلام، مثل آزادى
انسان، عدالت اجتماعى، حاكميت مردم و بالاخره سعادت مردم ايران.
جرس- اجازه دهيد بحث را عوض كنيم. در بخشى از اين مصاحبه انتقادى هم از قول دكتر
يزدى متوجه سياست خارجى آمريكا و دوگانگى عملكردشان در ليبى و بحرين شده است،
همچنين عدم تمايلشان به مصاحبه با صداى آمريكا. شما فكر مىكنيد خبرگزارى ايرنا چه
قصدى از طرح اين سئوال داشته است؟
پاسخ- من نمىتوانم قصد كسى را بخوانم، اما اين هم حرف تازهاى نيست، خط مشى نهضت
آزادى همواره اتكاء به ملت ايران در مبارزه براى آزادى و حاكميت ملى بوده است. چنين
اعتراضاتى را قبلا هم نهضت آزادى يا شخص ايشان به تناقضات عملكرد آمريكا در سياست
خارجىاش داشته اند. مسلم است كه هر ملتى منافع ملى خود را تعقيب مىكند و عاشق چشم
و ابروى ملتهاى ديگر نيست، مگر ما غير از اين هستيم؟ هرچند عملكرد اين چند دهه
حاكمان ما به ضرر منافع ملى و به نفع بيگانگان تمام شده است.
جرس- به عنوان آخرين سئوال مىخواستم برداشت كلى خودتان را از تنظيم چنين
مصاحبهاى، اگر نكته ناگفتهاى داريد بيان كنيد.
پاسخ- مىدانم سن و سال شما اجازه نمىدهد. اما نسل گذشته به خاطر مىآورند وقتى
شادروان دكتر شريعتى را پس از دو سال اسارت در سلول انفرادى آزاد كردند، روزنامه
اطلاعات به دستورساواك شروع به درج سلسله مقالاتى ازايشان در نقد ماركسيسم كرد تا
به اين وسيله دشمنى و تفرقهاى ميان نيروهاى چپ و مذهبى ايجاد كند. نوشتهها البته
از دكتر بود، اما ساليانى قبل نوشته شده بود و اينك بى اطلاع او بدون آنكه امكان
تكذيب داشته باشد چاپ مىشد. درج اين مصاحبه توسط خبرگزارى دولتى ايرنا نيز از همان
سنخ است. آنها مىخواهند با طرح نظرياتى از زبان دكتر يزدى، در شرايطى كه همه
مىدانند، عليه آقاى موسوى يا جنبش سبز، در صفوف اين حركت شكاف ايجاد كنند. البته
همانطور كه ساده دلانى در آن روزگار فريب چنان ترفندى را خوردند و از شريعتى گله
كردند، امروز نيز مىتوان ديد بىخبرانى اين دروغها را باورمىكنند، اما اگردروغى
در كوتاه مدت مؤثر واقع شود، در بلند مدت مسلماً به زيان دروغگو تمام خواهد شد.
در خاتمه، خاطرهاى را از مرحوم مهندس بازرگان يادآورى مىكنم كه حتما شما مىدانيد
و بيشتر مردم هم آنرا شنيدهاند. ايشان در پايان يكى از سخنان انتقادى تندشان عليه
حاكميت گفتند: "مردم، حرفهاى من همين هاست كه گفتم، اگرمرا گرفتند و فردا ديديد
پاى تلويزيون حرفهاى ديگرى مىزنم، آن حرفها مال من نيست، حرفهاى من همين هاست".
حرفهاى دكتر يزدى وسايراسيران آزاده را بايد از گفتهها و نوشتههاى قبل از زندان
آنها استخراج كرد. نه از آنچه از ذهن بازجويانشان تراوش مىكند.
جرس: از وقتى كه در اختيار ما گذاشتيد بسيار تشكرمىكنم.
پاسخ - بنده نيز از زحمت و خدمت شما سپاسگزارم. موفق باشيد.
منبع: جـــرس
|