پرســـش و پاســـخ درباره
قــرآن
در اين بخش سؤالاتى كه از طرف
شما از طريق ايميل مطرح و پاسخ داده شده است را گردآورى نموده ايم. براى مشاهده
پاسخ بر روى سؤال كليك نماييد. پس از مطالعه پاسخ مجددا بر روى سؤال كليك كرده
تا بحالت اوّل بازگردد.
۱) در بخش هايي از قرآن كه
خدا در باره كافران سخن ميگويد و آنانرا تهديد مي كند ، سخنان به گونه ايست كه
انگار انساني در مقابل انسان ديگر جبهه گرفته ، به بيان ديگرسخنان خداگونه ! نيست
چونكه با كودك سر و كارت فتاد ، پس زبان كودكي
بايد گشاد ، خدا به زبان بشري با ما گفتگو ميكند ! شما بفرمائيد چه پيشنهادي
داريد كه اگر خدا آنگونه با ما صحبت ميكرد بهتر بود
۲) در ایاتی از قرآن ،
کافران برای آوردن سوره ای مانند قرآن به مبارزه طلبیده شده اند. سوال من این است
که معیار مانند بودن یا نبودن در چیست؟ و اساسا در مقوله ای مانند ادبیات که سلیقه
ها موثر است ، بهتر یا بی مانند معنی دار است؟
ادبي بودن متن قرآن،كه از گذشته امتيازي براي اين
كتاب از ديدگاه مفسرين محسوب ميشده ، چيزي نيست كه خود قرآن بر آن تكيه كرده
باشد !! قرآن فقط ميگويد مشابه آنرا نميتوانيد بياوريد . درست است براي يك
فارسي زبان ديوان حافظ روان تر است و بالاخره ميتوان ادعا كرد اينهم متني ادبي
بنابراين قابل تشبيه است . اما ويژه گي خاص قرآن كه شبيه ندارد ، سخن گفتن
همزمان از گذشته ، حال ، آينده ، تاريخ ، طبيعت و شريعت است . ما اسير زمان و
مكان هستيم و بيرون از آن سخني نميگوئيم ، تنها خداست كه بيرون از زمان و مكان
و ماده است ، اول و آخر و ظاهر و باطن است و ميتواند در قرآن هم از اقوام گذشته
سخن بگويد و هم از معاصرين پيامبر و هم از آخرتي كه هنوز براي ما تحقق نيافته
است
۳) شما خود با زبان فارسی
آشنا هستید ونارسایی های ترجمه ی فارسی را در فهم میدانید، من برای درک دقیق تر
باید چه کنم ؟ آیا فقط با خواندن عربی میتوان اشراف پیدا کرد یا دیکشنری هایی که
انسان خودش برای خود درست می کند و کلمات پر کاربرد و کلیدی را داراست کافی می باشد
خواهشمندم مشورتی به من بدهید. سوال دیگرم این است که من احساس نیازی دارم که باید
برای خودم کتابچه ی قواعد درست کنم آیا شما می توانید پیشنهادی به من بدهید
آموزش قرآن نياز زيادي به آموزش زبان عربي ندارد ،
قرآن از ساده ترين متون عربي است و به آساني ميتوان آنرا فراگرفت . كتابهاي
خودآموز زيادي در اين مورد وجود دارد . من كتاب " خودآموز آموزش قرآن" مرحوم
مهندس بازرگان را كه در سه جلد ( در يك جلد)چاپ شده است به شما معرفي ميكنم كه
بر خلاف متدهاي دير بيشتر روي تمرين تكيه كرده و قواعد را بعنوان نتيجه دانسته
ها دير تر مطرح ميكند . شما ميتوانيد آنرا از شركت انتشار ۳۳۱۱۴۰۴۴ تهيه كنيد
۴) چرا در قرآن در هیچ آیه
ای مستقیم با زنان صحبت نشده و حتی موارد مربوط به زنان غیر مستقیم مطرح شده است؟
اولا در آياتي مثل مريم ۴۲ و احزاب ۳۰ تا ۳۲ زنان
مخاطب واقع شده اند ، ثانيا هر كجا كه خطاب " يا ايهاالانسان ، يا ايهاالذين
آمنوا ، يا اهل الكتاب و .... آمده است مخاطب هر دو جنس هستند . ثالثا قرآن به
زبان و فرهنگ عرب نازل شده و رسم آن زمان چنین بوده که جمع متشکل از مرد و زن
را با ضمیر مذکر خطاب میکردند
۵) در سوره الرحمن آمده
است:ستارگان و درختان سجده می کنند.جرا باری تعالی این دو پدیده به ظاهر متفاوت را
در کنار هم آورده است؟
معناي " شجر " هميشه درخت نيست ، درخت مصداق و
نمونه اي از مفهوم شجر است . در قرآن اين واژه به معاني مختلفي آمده است .
اصولا هرآنچه مانند درخت از ريشه ، بدنه اصلي ، شاخه ها و برگهائي تشكيل شده
باشد ، شجره است.( شجره طيبه ، شجره خبيثه ، شجره ملعونه و ... ) مثل نظامات
حكومتي يا فكري و فرهنگي كه ريشه و زمينه اي در جامعه دارند و رهبري همچون تنه
اصلي درخت و اعضائي مثل شاخه ها و شعبات و بالاخره اجزاء و افرادي مثل برگها ،
پس يك سيستم و " شبكه" و Network مورد نظر است كه مصاديق مختلف ميتواند داشته
باشد. آيات ۵ تا ۷ سوره " الرحمن" تماما در باره پديده هاي آسماني مانند خورشيد
و ماه و نجم و آسمان در حال رفعت است ، در اين ميان نام بردن از درخت بي تناسب
به نظر ميرسد . آيا فكر نميكنيد كلمه "شجر" در اينجا اشاره به شبكه آسماني يعني
" كهكشان " باشد ؟ اله اعلم
۶) وقتى شما ميگويد
بعضى مسلمانان با توسل به احاديث جعلی اعمال خشونت آمیز یا ترور را توجیه ميكنند،
براى من اين سؤال پيش ميايد كه شايد همين تحريفات براى قرآن هم حادث شده است
بنظر من آنچه خشونت طلبان مورد استناد قرار ميدهند
عمدتا مربوط به روايات غير معتبر است ، من در كتاب " آزادي در قرآن" نشان داده
ام كه تمام آيات به ظاهر خشن قرآن كاملا حالت دفاعي و ناچاري دارد و اسلام
مطلقا خشونت را بر نمي تابد
۷) سوال بنده در مورد
تکرار های مکرر قران در مورد موضوعات مختلف است نظیر قوم عاد ، ثمود و پیامبران
الهی دیگر. دهها بار داستانی را در سور مختلف آوردن از چه بابت بوده و ایا
این با روح موجز بودن در تقابل نیست؟
شما همين تكرار را در مورد گوشت و پوست و استخوان و رگ
و پي و ... در همه قسمت هاي بدن ميبينيد . اما در هر عضوي نقشي مستقل ايفا ميكنند
و تركيب و نسبتشان فرق ميكند ، مثلا در مچ دست استخوان غالب است و در ران گوشت !
درست است كه تكرار است ، اما در واقع تكرار نيست و نقش ها متفاوت است. قصه هاي
قرآن، هر بخش آن در خدمت هدف سوره اي كه در آن واقع شده است قرار ميگيرد
۸) آیا عدم تحریف قرآن را
میتوان به صرف آیه ای از خود قرآن قبول کرد
عدم تحريف قرآن علاوه بر شهادت آيات فراوان ، شواهد
مسلم تاريحي نيز دارد و مهمتر از آن ملاحظات آماري و رياضي است ( كه در نامه
بنده به جناب دكتر سروش به آن اشاره شده است )
۹) اگر ممکن است ، در مورد
واژه "شقاق" در ابتدای سوره صاد کمی بیشتر توضیح دهید. طبق بیان شما، این کلمه
جدایی و راه متفاوت رفتن ازعامه مردم را بیان میکند. ایا این متفاوت بودن مثبت
نیست؟ چرا در این قسمت قران به عنوان یک صفت منفی بیان شده است؟
منظور از شقاق روحيه تكروي و تكبري است كه شخص خود
را بالاتر از مردم عادي ميداند ونميخواهد در رديف آنان و در تساوي حقوقي با
آنان باشد ، و گرنه استقلال شخصيتي و جدائي از افكار موروثي باطل توده هاي مردم
فضيلت است
۱۰) در سوره بقره ایه ۶۱
منظور از اینکه ستاره پرستان جزو رستگاران هستند چیست
صابئين" ستاره پرست نبودند بلكه قومي موحد و پيرو
حضرت يحيي ( يا زكريا) بودند كه بيشتر آنها اكنون در خوزستان زندگي ميكنند . در
اين مورد كتابي از خودشان اخيرا ديده ام كه نشان ميدهد قومي خداپرست هستند
۱۱) خداوند متعال در سوره
احقاف آیه ۱۵ میفرماید : «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً» و در سوره عنکبوت آیه ۸
میفرماید : « و وصینا الانسان بوالدیه حسنا » حال سوالی که مطرح میشود این است با
توجه به این که کلمه احسان متعدی است و کلمه حسن لازم ، فرق بین احسان و حسن در
کلام الهی چیست
حسن زيبائي در رفتار است و احسان زيبا رفتار كردن .
احسان در باب افعال ، نيكوئي كردن است، اما حسن نفس نيكوئي است .هر دو يكي است با
تفاوتي در تعبير.
۱۲) آيا تمامى وحيهائى
كه به پيامبر اكرم رسيده در قرآن ذكر شده؟ به عبارت ديگر، آيا فقط قرآن به پيامبر
وحى شده؟ يا نكته ديگرى هم بوده كه فقط پيامبر از آنها آگاهى داشتهاند؟
خداوند هرآنچه براي هدايت بندگان ضرورت داشته
بدون كم و كاست به پيامبر نازل كرده و چيزي فروگذار نكرده است، تا لازم باشد
رسول مكرم آنرا تكميل نمايد ( ما فرطنا فی الکتاب من شی ـــ فیه تبیان کلشی)،
هر چند ممكن است، به گونه اي كه براي معلمان نيز جزوات راهنماي تدريس تهيه
ميكنند، آن عزيز نيز الهاماتي كه مسلمانان "حديث قدسي" اش مي نامند دريافت كرده
باشد ، كه بنده مستند قرآني براي آن ندارم.
۱۳) چه کتاب هایی برای
مطالعه اسلامی و قرآنی بخوانیم که تحریف نشده باشد ؟ کدام کتاب تفسیر قرآن بخوانیم
معرفي كتاب تابع نيازهاي فكري و ذوق ذهني شماست .
اگر سري به شركت انتشار ( ۳۳۱۱۴۰۴۴) بزنيد ميتوانيد از مجموعه آنها انتخاب
مناسبي داشته باشيد . در مورد تفسير قرآن ، من " پرتوي از قرآن" مرحوم طالقاني
را ترجيح ميدهم ، اما متاسفانه قدري ثقيل است و فقط بخشي از قرآن را شامل ميشود
. تفسير الميزان هم خوب است ، ساده ترين آنها كه براي افراد غير متخصص هم مفيد
است ، تفسير " نمونه" آقاي مكارم شيرازي است كه بسيار روان و قابل فهم و تا
حدودی علمی است ، هرچند ديدگاههاي سنتي حوزه ر نیز انتقال ميدهد
۱۴) در آخر سوره اسرا
میفرماید قرآن را جز جز بر پیامبر نازل کرده است . آیا این با یکباره نازل شدن قرآن
در شب قدر تناقض ندارد ؟
قرآن در شب قدر به يكباره بر قلب پيامبر نازل شد
اما در طول ۲۳ سال به تدريج بر مردم ، از طريق پيامبر، تنزيل گرديد . در مقام
مثال ، ايده اي ناگهان به ذهن نويسنده اي خطور ميكند اما ماهها طول ميكشد تا
آنرا به رشته تحرير در آورد
۱۵) زماني قرآن برايم
محرك خشونت بود و الان محرك سعه صدرو مدارا شده است . خدا را شاكرم كه از آن ديدگاه
خشونت آفرين نجاتم داد
به قول مولوي:
از خدا مي خواه تا زين نكته ها |
در نلغزي و رسي در منتها |
زآنكه از قرآن بسي گمره شدند |
زآن رسن قومي درون چه شدند |
مر رسن را نيست جرمي اي عنود |
چون ترا سوداي سربالانبود |
۱۶) فرق محکمات و
متشابهات در قرآن چیست
محكم و متشابه به نسبت درك و فهم ما و رشد علمي بشر
است ، يعني بتدريج از دامنه متشابهات كاسته و به محكمات اضافه ميشود ،متشابهات
عمدتا آيات مربوط به عوالم قيامت اند كه بدليل خارج بودن از درك و دانش امروز
بشري به زبان تشبيه و تمثيل بيان شده است
۱۷) لطفا كتابي در مورد
مباحث آيات متشابه و محكم و منسوخ و.. منتشر شده .در ايران معرفي فرماييد آيا مي
توان گفت بعضي از آيات قران توسط بعضي از آيات ديگر باطل شده است و اين با جاودانه
بودن قران منافاتي ندارد
بهترين نوشته اي كه در اين مورد ميتوانم به شما معرفي كنم تفسير پرتوي از قرآن مرحوم طالقاني ،( قسمت پنجم ، تفسير سوره آل عمران ، آيه مورد نظر ) ميباشد در آنجا خواهيد ديد كه هيچ آيه اي ابطال نگرديده ، بلكه آيات منسوخ نيز در شرايط ديگر و در مناسبت هاي متفاوت لازم الاجرا ميباشد
۱۸) آیه ۱۱ سوره مبارکه
رعد و آیه ۵۳ سوره مبارکه انفال میفرماید ( بیگمان خداوند آنچه قومی دارند
دگرگون نکند مگر آنچه در دلها دارند دگرگون کنند). آیا گرفتاری مردم عزیز ما
در ابعاد اقتصادی. اجتماعی. معنوی .فساد اخلاقی و .... نشانه عدم شکر نعمت های
خداوند بوده یا تقصیر مردم عوام در انتخاب اربابانی از یک گروه خواص میباشد؟
وقتی خداوند میفرماید : " ما بقوم ..." منظور همه
قوم هستند، نه بخشی از آنها . بین توده های مردم و حاکمان رابطه ای دوطرفه
برقرار است ، هر دو در بد و خوبشان مقصر ومؤثراند
۱۹)
در تفسیر المیزان جزء دهم-سوره توبه، دو آیه آخر این سوره به نحوی مورد شک قرار
داده میشود. از طرفی در اثبات ریاضیات قرآن، دکتر رشاد خلیفه این دو آیه را از قرآن
حذف کرده است. شما چه نظری دارید؟
اصل و مبنا قرار دادن یک رابطه ریاضی ، آنگاه حذف
هرآنچه با آن انطباق پیدا نکند ، نوعی بدعت و میزان قرار دادن تشخیص خود ، یعنی
هوای نفس است . همانطور که مرحوم رشاد خلیفه موارد استثنائی چندی را از اغلاط
املائی قرآن نشان داده که درطول تاریخ مورد سئوال بوده و اینک راز آن گشوده شده
است ، چه بسا دلائل ناسازگاری این دو آیه با محاسبات ایشان حکمتی داشته است.
احادیث و روایات از نظر پیروان رشاد خلیفه فاقد اعتبار هستند ، آیا میتوان هر
کجا که برای اثبات نظریه ای لازم بود از آن استفاده کرد ؟
۲۰) آیا اعدام مرتد به
طور مستقیم در قرآن آمده است؟
خیر ، در قرآن حکمی برای مجازات دنیائی ارتداد
نداریم ، آنچه گفته شده نظریات فقهی است.
۲۱) سوره فاتحه در قرآن
با "بسم الله الرحمن الرحیم" آغاز شده است. با وجود این بعضی مسلمانان در دیگر نقاط
دنیا در نماز سوره فاتحه را با الحمدالله آغاز میکنند! آیا شما علت آنرا میدانید؟
جمله " بسم الله الرحمن الرحیم" همراه سوره فاتحه
نازل شده و سپس در صدر بقیه سوره ها قرارگرفته است ، عدم ذکر آن توسط برخی فرقه
های اسلامی به خدا مربوط است. البته آنها نیز برای خودشان توجیحاتی دارند و
بعضا آنرا آهسته ادا میکنند . شما به روش خودتان عمل کنید ، اهمیتی هم ندارد
آنها چگونه عمل میکنند.
۲۲) شما بیان قرآن را
استعاری میدانید . اما چرا در مورد ایات معاد جسمانی این را استفاده نمی کنید؟
بنده هر کجا آیات متشابه قرآن ضرورت ایجاب نماید،
برای فهم مطلب از استعاره و تمثیل و تشبیه و ... مدد میگیرم، اما رستاخیز
جسمانی ازمتشابهات نیست، بلکه بارها به وضوح در قرآن بيان شده است .
۲۳) در سخنراني " آزادي
و ارتداد" ،شما سعي کرديد که به اين سوال جواب بدهيد که منظور از ارتداد در قرآن
چيست و آيا مجازات دنيوي براي آن در قرآن در نظر گرفته شده است. شبيه همان مسائلى
که در کتاب "آزادي در قرآن" مطرح کرده بوديد.برخلاف آن کتاب در اين سخنراني سعي
کرديد اساس استدلال را روي آن بگذاريد که مباحث حقوق بشر،حقوق زنان و...مفاهيم جديد
است و اصولابراي بشر تا همين ۷۰،۸۰ سال پيش هم مطرح نبوده است تا چه رسد به ۱۴۰۰
سال پيش و اينکه مسايل را بايد در ظرف زماني خودش بررسي کرد. يک اشکالي که به ذهن
من خطور کرده است و سر کلاس هاي معارف دانشگاه هم به استاد ها مي گرفتم و البته
پاسخ درخوري هم دريافت نکردم، آن است که اگر ما اين پيش فرض را بپذيرم آنگاه با اين
مشکل مواجه مي شويم که قرآن در بند زمان گرفتار آمده است.يعني نمي تواند کتابي باشد
که تا آخر تاريخ بتوان به آن استناد کرد.از کجا معلوم تا ۵۰۰ سال ديگر يکسري مسايل
جديد در مورد مثلا فقر و کمک به محرومان در انديشه بشر به وجود نيايد که به ذهن بشر
قرن ۲۱ هم خطور نمي کرده است و طبعا در قرآن هم مطرح نشده است.؟
قرآن به اصطلاح دکتر سروش، ذاتی و عرضی دارد، یا
قالب و محتوی . محتوی البته ابدی است و هیچگاه تغییر نمیکند ، اما ظرف انتقال
دهنده این مفاهیم ،همچون بقیه ظروف انسانی ، ثابت نمانده است ، فرهنگ عرب جاهلی
، آب و هوا ، زبان عربی ، سنت های قبیله ای و .... تماما ظرف هستند ، در مورد
احکام اجتماعی ( که کمتر از یکصدم قرآن است) باید دید روح آیات و محتوای آن
چیست و به تناسب زمانه از آن بهره گرفت.
۲۴) جواب این سوال چی
میشه؟ اول زمین و بعد آسمان (سوره ۲ آیه ۲۹)، اول آسمان و بعد زمین (سوره ۷۹ آیه
۲۷-۳۰). ۱) «اوست کسی که آنچه در زمین است همه را برایتان آفرید (خلق کرد) سپس به
آسمان پرداخت؛ پس هفت آسمان استوار ساخت و او به همه چیز داناست» (بقره ۲) ۲) «آیا
شما آفرینشی استوارتر دارید یا آسمان که آن را برافراشت» (نازعات ۲۷) «و پس از آن
زمین را گستراند» (نازعات ۳۰)؟
منظور از آسمان در آیه ۲۹ سوره بقره جو فوقانی زمین
است که در آیات فراوانی از آن به عنوان هفت آسمان یاد کرده است ، اما آیه سوره
نازعات مربوط به آسمانهای فراتر از زمین ، یعنی کهکشان ها میباشد . اصولا معنای
" سماء" چیزی است که در بالا قرار دارد .
۲۵) قرآن میفرماید هیچکس
نمیتواند سخن خود را تغییر دهد. پس چگونه کتاب هاى اهل کتاب تحریف شده اند؟
تحریف کردن کلام خدا درفهم و ارائه آن به مردم برای
رسیدن به قدرت و ثروت است ، اما عدم تغییر آن نزد خدا ، ثابت بودن قوانین و
مقررات و بی اثر نشدن آن به دلیل کفر و انکار بندگان است.
۲۶) آیا در قرآن آیه اى
در مورد داستان حضرت اسماعیل و قربانى کردن گوسفند بجای پسرش آمده. آیا از نظر
اسلام حیوانات خلق شده اند که غذاى انسانها باشند؟
آیات ۱۰۰ تا ۱۰۸ سوره صافات در مورد ماجرای قربانی
حضرت ابراهیم است . همانطورکه میدانید در دشت و دریا و هوا، همه حیوانات از
یکدیگر تغذیه میکنند ، علف خواران نیز حیات گیاهی را از بین میبرند. پس قانون
آکل و ماکول عام و جهانی است و انحصار به انسان ندارد . خداوند طبق آیات۱۴۳
سوره انعام و آیه ۶ سوره زمر چهار زوج ازانعام ( گاو ، شتر ، گوسفند ، بز)را
رام بهره برداری بشر کرده است. هر چند ماهی ها و پرندگان و برخی حیوانات دیگر
حلال هستند، اما انعام اختصاص و تناسب بیشتری دارند..
۲۷) با توجه به اینکه
رمز قرآن عدد ۱۹ میباشد ایا میتوان گفت شب قدر همان شب نوزدهم ماه رمضان است؟
اين يك گمان است كه البته ميتواند درست هم باشد ،
اما من بيشتر به شناور بودن زمان آن و تابع بودنش به آمادگي انسانها اعتقاد
دارم.
۲۸) چرا در قرآن در هیچ
آیه ای مستقیم با زنان صحبت نشده و حتی موارد مربوط به زنان غیر مستقیم مطرح شده
است؟
اولا در آياتي مثل مريم ۴۲ و احزاب ۳۰ تا ۳۲ زنان
مخاطب واقع شده اند ، ثانيا هر كجا كه خطاب " يا ايهاالانسان ، يا ايهاالذين
آمنوا ، يا اهل الكتاب و .... آمده است مخاطب هر دو جنس هستند . ثالثا قرآن به
زبان و فرهنگ عرب نازل شده و رسم آن زمان چنین بوده که جمع متشکل از مرد و زن
را با ضمیر مذکر خطاب میکردند.
۲۹) در سوره یوسف خداوند
باری تعالی می فرماید انسان را بر اکثر مخلوقات برتری دادیم . آیا این با اشرف
مخلوقات بودن انسان در تناقض نیست؟
اصطلاح " اشرف مخلوقات " بودن از قرآن نيامده است !
من نميدانم از كجا آمده است ، همينقدر ميدانم سخن خدا نيست.
۳۰) لطفا كتابي در مورد
مباحث آيات متشابه و محكم و منسوخ و.. منتشر شده .در ايران معرفي فرماييد آيا مي
توان گفت بعضي از آيات قران توسط بعضي از آيات ديگر باطل شده است و اين با جاودانه
بودن قران منافاتي ندارد؟
بهترين نوشته اي كه در اين مورد ميتوانم به شما
معرفي كنم تفسير پرتوي از قرآن مرحوم طالقاني ،( قسمت پنجم ، تفسير سوره آل
عمران ، آيه مورد نظر ) ميباشد در آنجا خواهيد ديد كه هيچ آيه اي ابطال نگرديده
، بلكه آيات منسوخ نيز در شرايط ديگر و در مناسبت هاي متفاوت لازم الاجرا
ميباشد.
۳۱) آیا در قرآن آیه اى
در مورد داستان حضرت اسماعیل و قربانى کردن گوسفند بجای پسرش آمده. آیا از نظر
اسلام حیوانات خلق شده اند که غذاى انسانها باشند؟
آیات ۱۰۰ تا ۱۰۸ سوره صافات در مورد ماجرای قربانی
حضرت ابراهیم است . همانطورکه میدانید در دشت و دریا و هوا، همه حیوانات از
یکدیگر تغذیه میکنند ، علف خواران نیز حیات گیاهی را از بین میبرند. پس قانون
آکل و ماکول عام و جهانی است و انحصار به انسان ندارد . خداوند طبق آیات۱۴۳
سوره انعام و آیه ۶ سوره زمر چهار زوج ازانعام ( گاو ، شتر ، گوسفند ، بز)را
رام بهره برداری بشر کرده است. هر چند ماهی ها و پرندگان و برخی حیوانات دیگر
حلال هستند، اما انعام اختصاص و تناسب بیشتری دارند.
۳۲) میگویند دین اسلام
را نباید در حکومت وارد نمود چون قرآن دارای ایراد است مثلا آیات مکی و مدنی دارای
اختلاف می باشد؟
اسلام از سیاست هم جداست و هم جدانیست !! جدا نیست
، چون هر مسلمانی وظیفه دارد در اصلاح امور اجتماعش با تمام وجود تلاش کند .
جداست به این دلیل که امور دنیائی باید با آراء اکثریت مردم اداره شود و هیچ
مسلمانی بدلیل آنکه دیندار است حق و رای بیشتری از بقیه ندارد . آری آیات مکی
بدلیل آنکه مسلمانان در ۱۳ سال اقامت خود در آن شهر تحت فشار و شکنجه بودند و
از خود حکومت و اختیاری نداشتند با آیات دوران دهساله مدینه که بر امور خود
مسلط شدند تفاوت هائی دارد ، همچون تفاوت جوان تحت تکفل والدین با هنگامیکه
مستقل میشود ، اما هیچ دلیلی ندارد که تفاوت اخلاقی و ایمانی حاصل شده باشد.
۳۳) در تفسيري كه از سوره
حشر داشته ايد بيان فر موده اييد كه همه جهان خدا را تسبيح ميكنند (كار مثبتي انجام
مي دهند) مشركان و منافقان چگونه عمل تسبيح را انجام مي دهند؟
من گفته بودم همه جهان ، نه انسانها ، انسانها تابع
اختيار و اراده خود هستند ، برخي تسبيح آگاهانه ميكنند و برخي هم نميكنند ، اما
جسم ما ، مثل قلب ، ريه ، كليه و.... كار تسبيحي خود را بدون اختيار ما انجام
ميدهند.
۳۴) با توجه به اينكه ما
فارسي زبان هستيم چگونه ميتوانيم در قران و مفاهيمش تدبر كنيم؟
بيشتر قرآن شناسان تاريخ اسلام غير عرب ، بخصوص
ايراني بوده اند !! در عصر ما نيز چنين است ؛ معروف ترين تحقيقات قرآني را
كساني مثل : بلاشر و روژه گارودي فرانسوي ، نولدكه و فوگل آلماني ، ايزوتسو
توشيهيكو ژاپني و از اين قبيل انجام داده اند . شخص آخري بيش از ۱۰ كتاب به
فارسي و دهها كتاب به عربي ، آلماني ، فرانسه ، روسي ، ژاپني و... نوشته است .
خواستن توانستن است !! والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا
۳۵) در پاسخی که به دکتر
سروش مرقوم فرموده اید صرف نظر از استدلالات درون قرآنی به برخی معجزات در قرآن
اشاره فرموده اید. اگر اینگونه کشفیات دلیل بر حقانیت موضوع مورد بحث می باشد چگونه
است که صاحب این کتاب خود هیچگونه اشاره ای به وجود چنین فرمول ها یا معجزات ریاضی
در قرآن نکرده است؟
براي معاصرين پيامبر اسلام كه سواد خواندن و نوشتن
و درك عدد و رقم نداشتند ، چگونه ميتوان انتظار داشت قرآن به فرمول هاي رياضي
كه قرنها بعد قابل فهم شده است اشاره كرده باشد ؟ با اينحال در مورد آيندگان
گفته است : " ويري الذين اوتواالعلم الذي انزل اليك من ربك هوالحق و يهدي الي
صراط العزيزالحميد""(سبا۶)و همچنين " " انمايخشي الله من عباده العلما.
از آنجائيكه تمامي آيات الهي (تكويني و تشريعي) روي قدر و اندازه ( قابل فرموله
شدن و فهم رياضي )است و به مصداق :كل شي عنده بمقدار --- قدجعل الله لكل شي
قدرا --- كان امرالله قدرا مقدورا --- خلق كل شي فقدره تقديرا ---و ....هندسه
اي براي همه چيز وجود دارد ،و اگرآيات قرآن مخلوق همان خدا باشند ، لامحاله
بايد نظاماتي را همچون ساير پديده هاي طبيعت در آن مشاهده كرد و همچنانكه طبيعت
را با شناخت قوانين آن بهتر ميتوان مورد بهره برداري قرار داد ، قرآن را نيز به
شيوه علمي ميتوان شناخت .اگركساني بعضا به حذف و جرح وتعديلي براي انطباق قرآن
با محاسباتشان پرداخته باشند ، منطقا اين عمل مهر باطل بر ساير محاسبات آنها و
صدها كار علمي و آماري مشابه نميزند .ازجمله و اتفاقا اگر رشاد خلیفه چنان
دخالتهائي هم نميكرد بازهم همان فرمول ها با اتكاء به موازيني ديگر صدق ميكرد
من كه از ابتدا با ديد انتقادي نسبت به كارهاي او مينگريستم و در برابر
طرفداران متعصبش همواره هشدار ميدادم ، به كرات در كتاب " نظم قرآن " و ساير
كارهاي قرآني خود مواردي را در تاييد كد رياضي قرآن يافته ام
جنابعالي اشاره به موارد مشابهي از اين شگفتي هاي رياضي در كتابهاي ديگر كرده
ايد ، من نيز از اين موارد در تورات و انجيل ( كه از جانب همان خداهستند) البته
بسيار ضعيف تر ديده ام . آيا شما مورد ديگري مي شناسيد كه قابل مقايسه باشد ؟
خداوند همچنانكه براي : رزق ، موت ، نطفه ، ماه و خورشيد و .... " قدر " گذاشته
است و فرموده : فقدرنا فنعم القادرون" ، براي قرآن نيز كه در شب " قدر" نازل
شده همان نظامات را به كار برده و همين ويژه گي نشان ميدهد قرآن نه از جانب
پيامبر امي بلكه از منبعي غير بشري مقدر( اندازه گذاري) شده است .
۳۶) قرآن به عنوان يك متن
شريعت مشمول زمان و مكان است. بنابراين بايد تحولپذير و قابل تغيير باشد. چرا آنرا
ابدى و ثابت تصور ميكنند؟
در مورد سئوالتان ، اگر درست فهميده باشم ، حدود يك
بيسنم قرآن مربوط به شريعت ( احكام فقهي) است كه بخشي از آنها ( اخلاقيات فردي)
ثابت وبخشي ديگر احكام اجتماعي است همچون توصيه هاي والدين به كودكان در حال
رشد كه با ثبات محتوي تغير شكلي ميدهد. آيات مربوط به طبيعت پنج برابر آن و
مثلث توحيد ، آخرت و نبوت بمراتب بيشتر است . در ضمن آيات مربوط به جهان آخرت
عمدتا متشابه است
۳۷) در قرآن سخنانی از
قول برخی افراد نقل شده است، (مثل سخن بلقیس در حضور مشاوران خود که ورود پادشاهان
به یک سرزمین را منشاء خرابی ذکر می کند، ویا قول عزیز مصر که مکر زنان را عظیم می
شمرد)، آیا ذکر این سخنان صرفاً یک ذکر تاریخی است یا مورد تایید قرآن نیز می باشد؟
ظاهر آيات سخن ديگران است كه بنظر ميرسد قرآن با
نگاه مثبتي آنرا نقل كرده است . سخن نخست كه بديهي است و ديگري نيز ، اگر توجه
داشته باشيم كه خدا نيز "مكر" دارد ( و مكروا و مكرالله والله خيرالماكرين) ،
اشكالي بوجود نميآورد . معناي مكر طراحي و برنامه ريزي عليه توطئه دشمن است و
بر حسب مورد ميتواند مثبت يا منفي باشد
۳۸) چرا باید به غیب
ایمان داشت؟
بلي ايمان به غيب يكي از اركان ايمان است ، اما
منظورقرآن از غيب حقايقي است همچون بهشت و جهنم و فرشته و شيطان و امثالهم كه
از فهم ما "غائب" است و هنوز در قلمرو "حضور علمي" ودانش بشر قرار نگرفته و ما
از طريق ايمان به آنها باور آورده ايم ، نه هر خرافه و سخني كه از پيشينيان بما
رسيده باشد.
۳۹) قرآن براى چه
طبقاتى از مردم نازل شده است؟ عوام يا خاص؟ چگونه ميتوانم با كلمات قرآن آشنائي
بيشتري پيداكنم؟
قرآن در عين آنكه براي توده مردم نازل شده و فهم آن
بسيار آسان است ، اما لايه هاي عميق تري نيز دارد كه با تدبر و تزكيه نفس
ميتوان به لطائف آن رسيد و مثل هر كاري حوصله و همت ميخواهد. هدي للناس (۱)، و
بينات من الهدي (۲) ، والفرقان (۳) .
در مورد تحقيقات قرآني كتاب " قاموس قرآن " آقاي قريشي و كتابهاي آقاي " علي
طهماسبي"( از شاگردان شادروان شريعتي) ميتوانند مورد استفاده شما قرار گيرند.
۴۰) چرا قرآن فرازماني
فرامكاني نيست و به زبان ۱۴۰۰ سال قبل سخن ميگويد؟ چرا مسائلى كه تاريخ مصرف دارند
و مورد سوء استفاده قرار ميگيرند در كتابي كه مدعي هدايت انسانها براى همه عصرهاست
آمده است
اصول قرآن فرازماني فرامكاني است ، اما احكام آن كه
فقط دو در صد كتاب است با تحول جوامع تحول ميپذيرد ولي روح آن كه عدالت است
باقي ميماند. هر حكمي تابع شرايطي است . ماداميكه وضعيت ثابت است حكم عملي است
، در غير اينصورت فلسفه آن اعمال ميشود نه شكل آن.
۴۱) خوب به یاد می
آورم در سالهایی که قرآن را مرتبا دوره میکردم، در حین مطالعه، هر گاه به آیه
۳۰ سوره مدثر می رسیدم، دچار نوعی شوک یا احساسی غریب و تامل انگیز میشدم،
بطوریکه دقایقی از ادامه مطالعه باز می ماندم . اما متوجه منظور نمی شدم، و در
عین حال میدانستم که انگار این آیات در صدد تفهیم موضوع یا راز و رمزی خاص به
خواننده هستند.
دو نكته را درباره آيات سوره مباركه مدثر خواستم
يادآور شوم ؛ اول اينكه در آيه ۳۰ فرموده : عليها تسعه عشر - بر او باد نوزده (
نه ۱۹تن موكل آتش ، كه مترجمين ميگويند) ثانيا از ۳۱ باري كه كلمه بشر در قرآن
بكار رفته حتي يكبار هم معناي پوست نميدهد و همواره همان بشر است. كلمه لواحه
نيز معناي سوزاننده ندارد . اين كلمه در شش بار تكرار در قرآن معناي آشكار كردن
ميدهد . بنابراين لواحه للبشر، ميشود: ( عدد ۱۹) آشكار كننده (حقايق) براي
بشريت است. والله اعلم
۴۲) مدتى است از فرهنگ
سنتي مذهبي كه بر پايه رساله هاى علميه و احكام فقهي بنا شده فاصله گرفته و به قرآن
رو آوردم، نميدانم به كجا ميرسم؟ آيا ميتوان فقط با قرآن به هدايت رسيد؟
به شما تبريك ميگويم كه با كتاب خدا از طريق تدبر
در آن ، كه اينهمه توصيه شده ، آشنا تر شده ايد ، و نارسا و اغلب سر در گم
كننده بودن تعاليم فقهي را ، كه تنها ناظر به جنبه هاي حقوقي دين است ، بهتر
شناخته ايد. دينداري ما مسلمانان اگر درست بود ، اينقدر عقب افتاده از نظر علم
و اخلاق و انسانيت نبوديم ! يكجاي كار بالاخره اشكال دارد . اگر در كتاب خدا و
سنت پيامبرش ترديدي نيست ، عيب از نا مسلماني ماست و از دوري مان از تعاليم
قرآن و بسنده كردن به آداب و تشريفات و تقليد از كساني كه همه همت خود را صرف
اموري كرده اند كه بسيار فرعي است و دردي از دنيا و آخرت ما رادرمان نميكند.
شما هر چه در تدبر قرآن جلوتر برويد ، فاصله بيشتري با فرهنگ فقاهتي كه دين را
در قالب احكام مي بيند پيداخواهيد كرد و خداپرستي خالص تري خواهيد شناخت.
۴۳) قرآن برای بشریت خیلی
زود است . ما دنبال یک سری بکن – نکن می گردیم. و یک خدای انسان نما که مثل چوپان
موسی حرفمان دلمان را به او بگوییم. شاید انسان ها باید اول مقدمات مسیحیت را ملکه
خود کنند و بعد برای درک بهتر ازفلسفه هستی به قرآن پناه ببرند.
جان و جوهر همه شرايع توحيدي يكسان است ،
همچون آموزشهاي مدرسه با معلمين متفاوت در كلاسهاي مختلف براي شاگردان در سنين
متفاوت. هر چند شاگردان مدرسه تعصبات فرقه اي محدود به كلاس خود و همشاگرديهاي
خود را پيدا ميكنند ، اما تعاليم مدرسه در يك راستاست و تفاوت آن از تفاوتهاي
سني شاگردان ناشي ميشود . مسيحيت نيز كلاسي در شش قرن قبل از اسلام بوده است ،
براي كسانيكه فقط آنرا مي شناسند و از اسلام متأسفانه جز تصوير زشتي از خشونت
مسلمان نمايان نديده اند ، البته نجات بخش است اگر صادقانه و موحدانه به آن عمل
كنند . ولی برای کسانیکه به برتری آن واقف شده اند ولی همچنان تعصب میورزند
....
۴۴) چرا ما بايد از
احكام كتابى كه چهارده قرن از آن گذشته پيروى كنيم . مقتضيات زمانه عوض ميشود.
اصلاً چرا نبايد براى هر جامعهاى رسولى خدا بفرستد
در مورد غير مانوس بودن برخي احكام قرآني در زمان
حاضر ، ابتدا بايد به اين اصل توجه كنيم كه اگر قرار بود احكام ديني تابع
تحولات زمان و مكان باشد ، در اينصورت براي هر قوم و قبيله اي در هر عصر و نسلي
بايد پيامبري مي آمد ، فرضا ما ايرانيان بايد هر سي چهل سال يكبار كه نسل نوي
پديد آمده پيامبر جديدي ميداشتيم وگرنه جوانان ميگفتند اين سخنان زبان نسل ما
نيست !! اما بايد روح مطلب و پيام آنرا گرفت و به محتواي سخن توجه كرد نه ظرف و
قالب كه وسيله انتقال پيام است . آب در طول تاريخ ثابت بوده است اما انسانها
ظروف چوبي ، سفالي ، چيني ، شيشه اي ، آلومينيمي ، پلاستيكي ، و ...را ساخته
اند . آب حيات دين هم همان تسليم به خداست اما شكل آن در شريعت هاي مخلف تغيير
ميكند . احكام اجتماعي قرآن نيز روحش ابدي است اما شكلش تغيير ميكند . خدا عادل
است ، بايد ديد عدالت خدا در چه ظرفي روح حكم مورد نظر را تاميين ميكند
۴۵) وقتی شما قران را
تفسیر میکنید .قلبم میلرزد ، به من یاد بدهید شما چگونه شروع کردید/ ماهی گیری را
یادم بدهید/ مغز من کاملا خالی است هنوز هیچ خط فکری هم ندارم / خیلی دیر است می
دانم /اما حالا می خواهم یاد بگیرم / اگر زحمتی نبود گاهی / برایم از تجربیات خود
بنویسید. به من یاد بدهید چطور نور قران را بگیرم / چطور ایمانم را بالا ببرم
والذين جاهدوافينا لنهدينهم سبلنا (عنكبوت ۶۹ )
كسانيكه در راه ما تلاش كنند ما مسلما راه هايمان را به آنها نشان ميدهيم
والذين اهتدوا زادهم هدي و اتيهم تقويهم ( محمد ۱۷ ) كسانيكه پذيراي هدايت
باشند ، خداوند هدايتشان افزون سازد و در تسلط بر نفس نيرومندشان سازد
پس شتاب نكنيد ، همينكه نيت خالص خدايي براي رفتن در راه او پيدا كرده ايد ،
خودش تضمين هدايت كرده است. من ماهيگير توانايي نيستم كه تجربه خيلي مهمي داشته
باشم ، همان مختصر را در مقدمه كتاب " نظم قرآن "و مقاله" پدر و خاطراتي از
دوران مدرسه" آورده ام. من وصف ماهي ها را ميكنم، ماهيگيري چيز ديگري است .
خداوند خودش توفيق تقوا ، و عمل ماهيگيري عنايت فرمايد . كتاب " متدولوژي تدبر
در قرآن " نيز تجربياتي در اين زمينه را براي قرآن شناسان جوان بيان كرده است .
۴۶) در آيه ۹۳ سوره يونس
ميگويد بني اسرائيل دچار اختلاف نشدند مگر پس از آنكه علم بر ايشان حاصل نشد. چگونه
ممكن است علم پيدا كردن موجب اختلاف گردد؟ آيات ۹۹ و ۱۰۰ اين سوره نيز مسئله اختيار
را زير سؤال ميبرد و ميگويد هيچكس بدون اذن خدا نميتواند ايمان بياورد
منظور از علم در آيه ۹۳ يونس ، آگاهي از آيات تورات
و ارزشهائي است كه در آن وجود داشته ، نه علم به معناي امروزي آن . در آيه
مشابهي ( آل عمران ۱۰۵) بجاي كلمه علم ، كلمه " بينات" را ذكر كرده است . ريشه
اين اختلاف را در آيه ۱۷ سوره جاثيه " بغي" يعني خوي تجاوز و زياده طلبي
ظالمانه ناميده است ( نه اختلاف در فهم تورات كه امري طبيعي است). در ضمن آيات
۶۴ و ۱۲۴ سوره نحل هم در همين زمينه است
بين آيه ۹۹ و ۱۰۰ سوره يونس هم تعارضي نيست ، در اولي عدم اجبار خدا براي ايمان
آوردن را بيان ميكند و در آيه بعدي قانونمندي آنرا كه تابع انتخاب انسان در
چارچوب مشيت الهي است . معناي " اذن" در آيه فوق همان نظامات و قانونمنديهاست ،
نه اجازه لفظي ! كه در فارسي استنباط ميكنيم .نمونه اش آيه ۵۷ سوره اعراف
ميباشد كه از اذن خدا براي سر سبز شدن طبيعت نام ميبرد
۴۷) خداوند در قرآن در
آیه ی ۱۱ سوره رعد می فرمایند که سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر این که
خودشان سرنوشتشان را تغییر دهند پس چرا عذاب بر اقوام ثمود و عاد و ... نازل شد؟
عذاب اقوام ثمود ص عاد و غيره اتفاقاً تأييد آيه ۱۱
سوره رعد است كه تغيير سرنوشت را تابع عملكرد جوامع ميشناسد . آنها در واقع در
اثر نتايج اعمالشان عذاب شدند.
۴۸) در سوره اعراف وبقره
داستان گروهی از افراد بنی اسراییل امده که علیرغم نهی الهی به کار در روز شنبه
پرداختند وبه میمون تبدیل شدند آیا تبدیل بندگان نافرمان به میمون مجازاتی عادلانه
ومنصفانه است؟مگر نباید مجازات با جرم تناسب داشته باشد؟ ایاخدایی که به گفته
فقیهان یک لحظه بی کار نیست بندگانش را به دلیل کار کردن به میمون تبدیل می کند؟
اگر نظر تفصيلي مرا خواسته باشيد لازم است به بخش
قرآن وبسايت مراجعه كنيد و شرح آيات مذكور را در سوره هاي بقره و اعراف بخوانيد
، اجمالا نظر بنده اين است كه مسخ جسمي در كارنبوده ، بلكه مسخ شخصيتي ، يعني
دگرگوني انسان متفکر، به انسان مقلد ميمون وار مورد نظر است.
۴۹) آيا بهتر نيست "ليعلم
الله" را "تا خدا معلوم دارد" ترجمه كنيد. چون وقتى ميگوييم تا خدا بداند... يعنى
نعوذ بالله خدا هم چيزى را نميداند تا آزمايش كند!؟
مطلبی که میفرمائید از مسائل پیچیده فلسفی در باره
نقش اختیار انسان است . اگر رفتار انسان از قبل در علم خدا باشد در واقع
اختیاری نخواهد داشت ، همینکه خدا از روح خودش در انسان دمیده استقلال او را
نشان میدهد ، در هر حال معنای صحیح " لیعلم" تا بداند است، وگرنه میگفت: تا
بدانید، یا بر شما معلوم شود. .شاید راه حل این باشد که خارج بودن خدا از زمان
و مکان را در نظر بگیریم ، در اینصورت جبری هم پیش نمی آید.
۵۰) لطفاً تفسیر سوره
توبه مخصوصاً آیات مربوط به کشتن اهل کتاب را توضیح دهید. آیا اینکه در آیه می گوید
کافران اهل کتاب را بکشید تا جزیه بدهند نمی تواند مستمسکی برای قتل آنها در،هر
زمان و مکان شود. در تفسیر المیزان آمده منظور از کافران اهل کتاب، همه اهل کتاب
هستند زیر همه آنها برای خدا شریک قائل شده اند
پاسخ شما در باره آیه ۲۹ سوره توبه را قبلا به
تفصیل در کتاب " آزادی در قرآن" داده ام، اجمالا میگویم آیه مذکور اصلا جنبه
عقیدتی ندارد، بلکه در باره اهل کتاب فاسد و بی دینی است که نه تنها به دین
خودشان پایبند نیستند ، بلکه هیچ حلال و حرامی را هم رعایت نمیکنند و اصلا
مالیات ( جزیه) هم نمیدهند. تهدید آیه برای شدت عمل با آنها در پرداخت خاضعانه
مالیات است نه مسلمان کردن آنها. اما معنای " قاتلوا" در آیه مذکور " کشتن "
نیست، بلکه پیکار کردن است ، چرا که اگر کشتن بود، جزیه گرفتن از
مرده که معنا نمیدهد ( قاتلوا در باب مفاعله معنای پیکار دو طرفه میدهد) ثانیا
در آیه کاملا مشخص شده آن شخص اعتقادی به دین ندارد ! پس اهل کتاب نیست که جنگ
مذهبی تلقی گردد ، ثالثا در هیچ کجای دنیا کسی را که از دادن مالیات امتناع کند
راحت نمیگذارند و در آیه مذکور گفته با او بجنگید تا مجبور به پرداخت متواضعانه
جزیه گردد ، نه اینکه مسمان شود.
۵۱) شما بیان کردید
که انسانها بدون توقف میتوانند تا نهایت ظلم به خودشان و بشریت برسند بدون مانعی از
جانب خدا.سوال این است که ایا در این گفته تناقضی با ایات ابتدایی سوره غافر وجود
ندارد که فرمودید کسانی که از حد خودشان تجاوز میکنند توسط خداوند نگه داشته
میشوند؟
عرايض بنده ، ناظر به نقش اختيار و اراده
مستقل انسان در " دنيا "بود ، در حاليكه " اخذ" الهي مربوط به " آخرت " و يا
"عذاب استيصال" است كه در گذشته تاريخ بدليل بازتاب عملكرد سوء شامل اقوام
ميشده است و شايد در اين روزگار هم تحقق يابد . دست قدرت خدا در دنيا از آستين
انسانهاي حق پرست بيرون ميايد و گريبان ظالمان را ميگيرد. اين وظيفه و امتحان و
ابتلاي ماست. آيات ۵ ، ۲۱ و ۲۲ سوره غافر نشان ميدهد كه " اخذ الهي " در آخرت
بوده است.
۵۲) بهترین تفسیر و بهترین ترجمه قران و نهج البلاغه کدام است ؟ که در ایران موجود باشد ؟ اگر امکانش هست چند کتابی که از نظر شما باید خواند را معرفی کنید
من بخاطر سالیان دراز دوری ناخواسته از وطن عزیز متاسفانه اطلاع کافی از ترجمههای جدید قرآن و نهج البلاغه ندارم تا مقایسه منصفانهای بکنم اما ترجمه روشنگر"قرآن حکیم" جناب کریم زمانی را بسیار نفیس و نکته آموز یافتهام، هرچند هیچ ترجمهای از قرآن جای اصل آنرا نمیگیرد و روح قرآن را جز با آشنا شدن با فرهنگ آن و تزکیه و تطهیر نفس نمیتوان دریافت. در مورد نهج البلاغه، ترجمه استاد محمد مهدی جعفری را که معروفترین نهج البلاغه شناس ایران است و ترجمه ایشان کتاب برگزیده سال ۱۳۸۷ شده، دقیق و کارشناسانه میدانم.
۵۳) طبق مناظرات اخير در باب وحى و نظرات استاد بازرگان، در دنياى امروز، چگونه بايد وفاق را ميان روشنفكران مسلمان به وجود آورد تا به نظرى واحد رسيد!؟
به نظر واحد رسیدن روشنفکران مسلمان نه عملی و نه چندان مفید است. این طبیعی است که انسانهای آزاد و مختار در مواردی اختلاف نظر پیدا کنند. آنچه مهم است، تحمل یکدیگر و تبادل نظرعالمانه و پرهیز از اختلاف و دشمنی بخاطر نقاط افتراق است. خوشبختانه مشترکات آنقدر زیاد است که اگر به آن نظر کنیم نباید نگران شویم. نکته دیگر اینکه با همین اختلاف نظرهاست که سکوت قبرستانی اندیشه در جوامع بسته به هیاهوی زندگی و حیات فکری تبدیل میگردد، متاسفانه ما خوگرفتگان به استبداد تاریخی از اختلاف نظر میترسیم و ناخودآگاه ترجیح میدهیم همه مقلد یک نظر و نفر باشیم و به این دلیل از بُعد مثبت اختلاف نظرغافل میشویم.
۵۴) چرا سوره های مکی که قبل از حاکمیت محمد هست.. نرم و آرام هست... ولی سورههای مدنی دستوری و اجباری هستند؟
این سخن مبتنی بر یک تحقیق علمی و آماری نیست،
اتفاقا بیشترین آیات هشدار دهنده درباره آخرت و عوارض و عواقب شرک و ستم کاری
در سوره های مکی است. اما علت برخی تفاوت ها در سوره های مکی با مدنی در این
است که مسلمانان در دوران مکه استقلال و آزادی نداشتند و به دلیل قلت بودن تحت
فشار و شکنجه و کشتار قرار داشتند، بنابراین تمرکز آیات مکی روی خودسازی، تقویت
ایمان و بنیه اجتماعی و صبر و مقاومت بود، اما با هجرت به مدینه و ازدیاد جمعیت
و تشکیل یک امت توانستند خود را نیرومند سازند و در برابر تهاجمات قبایل
دیگردفاع کنند، این است دلیل وجود آیات جهادی در دوران مدینه، حال آنکه در
دوران مکه امکان دفاع نظامی نداشتند. این سئوال مانند این است که از شما بپرسند
چرا زندگی دوران کودکی شما با دوران بعد از بلوغ، ازدواج و اشتغالتان فرق کرده
است؟
۵۵) مي خواستم از شما در مورد سنت هاي الهي بپرسم كه اين سنت ها چيستند؟
سنت های خدا همان نظاماتی هستند که
خداوند درجوامع انسانی جاری کرده است، در ۱۶ آیه قرآن از این سنت ها سخن بمیان آمده است
از جمله:آل عمران ۱۳۷، نساء۲۶، انفال ۳۸، حجر ۱۳، اسراء ۷۷، احزاب ۳۸ و ۶۲، فاطر ۴۳، غافر ۸۵، فتح ۲۳ و...
آن سنت ها را میتوانید با تدبر در آیاتی که ذکر کردم و تدبر در قبل و بعد آن دریابید؛ مثلا آیه ۱۳۷ سوره آل عمران که از سنت های خدا نام برده، در سرآغاز آیات مربوط به جنگ اُحُد که به شکست سنگین مسلمانان منتهی شد آمده است، مسلمانان هاج و واج مانده بودند که چگونه ممکن است خدا پیامبرخود، مسلمانان و سردار شهید آنان همزه را رها سازد و بگذارد حدود نیمی از آنها کشته و مجروح شوند و بت پرستان قریش پیروزمندانه و سربلند به شهر خود باز گردند؟ سنت خدا همین است که جنگ قوانین خود را دارد، اگر پیامبر خدا هم آنرا رعایت نکند مجروح یا کشته میشود و خدا با هیچکس حساب ویژه ندارد. آن کسانی که با ترک گردنه سوق الجیشی اُحد به هوای جمع کردن غنیمت موجب شکستی بزرگ شدند، سنت خدا را تحقق بخشیدند، کسی که سم میخورد میمیرد، حتی اگر پیامبر باشد، وقتی توصیههای اکید پیامبر را برای حفظ گردنه احد تحت هر شرایطی نقض کردند، نتیجه اطاعت نکردن چنین است. سنت خدا یعنی همین. بقیه اش را خودتان در آیات دیگر پیدا کنید.
۵۶) ترتيب قرار گرفتن آيات و نظم سورهها چگونه پديد آمده؟ همچنين تقسيم بندي به جزء و حزب؟ و يا آيا مهم است كه قرآن به ترتيب از اول تا به آخر مطالعه شود؟
ترتیب قرار گرفتن آیات و نظم سورههای قرآن، برحسب
آنچه روایت شده، توسط خود پیامبر به راهنمائی الهی از طریق جبرئیل بوده است.
آنچه توسط نویسندگان وحی مکتوب میشد، فاقد نقطه و اِعراب گزاری و شماره آیات
بود، اکثیت قریب به اتفاق معاصرین پیامبر بیسواد بودند و با سوادها نیز بدون
نقطه و اعراب و شماره آیات مطلب را درک میکردند، این تسهیلات بعدها، ظاهرا در
زمان عثمان، برای تازه وارد شدگان به اسلام از دیگرکشورها که به زبان عربی
آشنائی کافی نداشتند فراهم گردید. تقسیم قرآن به ۳۰ جزء و هر جزء به ۴ حزب، تا
حدی که بنده اطلاع دارم، بعدها برای نظم بخشیدن به مقدار تلاوت قرآن و پرداخت
کارمزد به کاتبان آن که در غیاب صنعت چاپ کار گسترده ای بود انجام شده است،
وگرنه تفکیک مطالب درونی سورهها ربط چندانی به این تقسیم بندی ندارد. (والله
اعلم) شما قرآن را به هر طریقی میتوانید تلاوت کنید، از ابتدا یا انتها، قرآن
۱۱۴ سوره (مقاله مستقل) دارد، به سلیقه خود هرکدام را دوست داشتید مطالعه کنید
و پیش بروید، مطالب دائما تکرار میشود، البته با آرایش جدید و در زمینه ای
متفاوت. میتوانید از انتهای قرآن بخوانید مطابق نزول تقریبی آن. قرآن خودش
شیوهای ترتیبی برای تلاوت خود نداده است.
۵۷) با دنبال کردن تفسیر قران بارها وبارها به مطالبی برمیخوریم که گفته میشه این دستورها برای دوره خودش ۱۴۰۰ سال پیش بسیار پیشرو و کاربردی بوده والان ممکنه اصلا عملی نباشه.
درطول عمرمون بارها شنیده ایم که قران کتاب همه دوران و اعصاراست و خدا در قران کار را تمام کرده است.
خب مقداری تناقض پیش میاد . وازطرفی واقعا بعضی دستوراتش قابل استفاده نیست. مثل زمان روزه گرفتن چون اونموقع معیارزمان نبوده طلوع وغروب خورشید بوده. درحالیکه الان درکشورهای سمت قطب اگرمعیاراین باشد میشود روزی ۲-۳ساعت روزه ...وخیلی احکام دیگه راجع به ارث وحقوق زنان ،که تو این دوره واقعا جایی ندارد. ایا باید توقعمان را از قران تغییر بدیم؟
قرآن که فقط احکام نیست؛ آیات الاحکام فقط ۴ درصد آنرا تشکیل میدهند، علاوه برآن، بعضی احکام عبادی هستند، مثل نماز و روزه و زکات و غیره که با گذشت زمان تغییری نمیکنند، بعضی هم اجتماعی هستند که با گذشت زمان و تحول در مناسبات انسانها و جوامع میتواند با حفظ روح حکم، شکل اجرای آن تغییر کند. در هیچ آیه قرآن هم نیامده است شکل احکام اجتماعی تا ابد ثابت است. مورد ارث، نباید فراموش کرد که تقسیمات آن مربوط به وقتی است که شخص وصیت نکرده باشد، وگرنه هرکسی در زمان حیاتش میتواند اموالش را به هر صورتی که میخواهد میان فرزندانش تقسیم کند. پاسخ دیگر این است که از کجا معلوم کشاندن زنان به میدان کار با مسئولیت های سنگینی که در حمل و زایمان و نگهداری و تربیت فرزندان دارند، همچنین اداره امور خانه وخانواده به نفع خود آنها و به مصلحت جامعه بوده است؟ آیا محرومیت فرزندان از بزرگ شدن در کنار مادر و مهر بی دریغ او کم آثار روحی روانی برای بشریت داشته است؟
در مورد طول مدت روزه در کشورهای نزدیک به قطب، این یک استثای بسیار نادر است که شاید از هر هزار مسلمان شامل یکی هم نشود، هر قانونی البته استثناهائی دارد که برای آنها باید راه حل مستقل در نظر گرفت. در مورد آن سرزمین ها گفته اند اگر مسلمانانی در آن دیار باشند میتوانند ساعات روزه خود را با ساعات مثلا مکه تنظیم کنند یا طبق توافقی عمومی تعداد ساعاتی را معین نمایند و همگی همان ساعات را افطار یا سحر کنند.
۵۸) مد یاکشیدگی صدا در کلمات قران به چه منظور است؟ بعضی کلمات زمان قرائت میکشیم که در عربی مد میگویند برای چه کلامات را میکشیم؟
قواعد تجوید برای قرائت تخصصی قرآن است، اما قرآن برای خواندن، فهمیدن، تدبر و عمل به آن نازل شده است، کشیدن یا نکشیدن کلمات فرع بر هدف اصلی آن است.
۵۹) كدام آيه از قران هست كه ميفرمايد:
"ما يك عده را پولدار و ثروتمند ميكنيم تا اينكه آنها به فقرا كمك كنند"
اگر چنين آيه اي داريم آيا با عدالت خداوند در تضاد نميباشد؟
هرگاه در قرآن خداوند خودش را به جای "من"، "ما" معرفی میکند، منظور مجموعه عوامل موثر در جهان شامل خدا، فرشتگان و انسانها میباشد. یعنی در این نظام موجود که ما قرار دادیم، عده ای با کار بیشتر یا عرضه بیشتر یا تقلب وکلاشی و حقه بازی ثروتمند میشوند. عدالت خدا در این است که به همه بندگان در مدت عمر دنیا میدان و مهلت داده تا توان خود را بکار گیرند. اگر کسانی ظلم و حقه بازی میکنند، بیعدالتی خدا نیست، بیعرضگی ماست که دست آنان را از خیانت کوتاه نمیکنیم.
۶۰) در بعضی از آیات قرآن گفته شده که [مردان] جنگی را بکشید و زنان آنها را به اسارت ببرید و اموال و فرزندان آنها را غارت کنید
دقیقا یادم نیس که کدوم سوره و آیه هست ولی آیا این آیه غیر اخلاقی نیست؟
البته در جنگ حلوا تقسیم نمیکنند و متجاوزان به جان و مال و ناموس را در دفاع میکشند، مسلمانان هم از این قانون و حق طبیعی مستثنی نبودند، اما درهیچ آیهای از قرآن گفته نشده است زنها و بچهها را به اسارت بگیرید. عنوان "مما ملکت ایمانکم"( کنیزانی که در اختیار شما هستند) همواره در قرآن با فعل ماضی آمده است و واقعیت زمانه را نشان میدهد، نه آنکه چنین کنید. اما قرآن برای آزادی این اسیران راه حل های کوتاه و بلند مدت زیادی گذاشته است، معضلات اجتماعی را نمیتوان یکباره با بخشنامه حل کرد، راه حل های اجتماعی تدریجی و تربیتی است. از سفارشات مهم پیامبر اسلام و امام علی (در نهج البلاغه)، تعرض نکردن به زنان در جنگ، حتی اگر به مقدسات و رهبران دشنام دادند میباشد، چه رسد به کودکان! مزاحم زنان شدن در جنگ را ننگ بزرگی شمرده اند که تا ابد در نسل شخص میماند.
۶۱) یکی از اقوام بنده چوپان بودن و یکشبه حافظ کل قرآن شدن
ایا این از کرامات قرآن است؟
چوپان بودن دلیل ندانستن قرآن نمیشود، پیامبر اسلام و حضرت موسی هم چند صباحی چوپانی کرده بودند، اتفاقا در فرصت های چوپانی در دشت و صحرا بهترین شرایط برای حفظ قرآن وجود دارد. حالا گیرم ایشان قبلا قرآن نمیدانسته، آیا واقعا شما خودتان صبح آنروز آنجا بودید و او را امتحان کردید؟ یا فقط با خواندن یکی دو سوره کوتاه که حفظ کرده بوده ادعایش را باور کردید؟ آیا افراد صاحب صلاحیتی او را امتحان کردند؟ اگر همه اینها هم اتفاق شده باشد، ربطی به کرامات قرآن ندارد. کرامت قرآن به فهمیدن و عمل خالص به محتوای قرآن است، وگرنه ضبط صوت هم کرامت دارد و شما میتوانید با دانلود کردن صوت بهترین قاریان قرآن کرامت را همراه خود داشته باشید، حفظ قرآن البته فضیلت و رحمت است، اما تنها یک وسیله است که بفهمید و به آن عمل کنید.
۶۲) نظر شما درباره نزول آنی قرآن میخواستم. من میگم نزول آنی معنایی نداره چون قرآن تاریخ اتفاقات زندگی پیغمبره؟
هر نویسنده ای ابتدا ایدهای به ذهنش میرسد، آنگاه در طول چند ساعت، یا چند روز، هفته، ماه و سال آنرا مینویسد. کلیات یا حقایقی از قرآن نیز ابتدا بر قلب پیامبر نازل شد، آنگاه در طول ۲۳ سال به تناسب موقعیتهای مختلف به تدریج تفصیل و تنزیل یافت.
۶۳) در قران ضمن اشاره به سرنوشت چندین قوم، سرنوشت انان را به موجب سرپیچی از دستورات خدا و پیامبرانش و همچنین غضب خداوند بر ایشان با فرستادن عذاب تغییر داده و به سرانجام میرساند.اینکه خداوند، اینچنین، سرنوشت چنین اقوامی را با فرستادن عذاب تغییر میدهد، با آیه ۱۱ سوره ی رعد (إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم) در تناقض نیست؟
خیر، در تناقض نیست، بلکه مکانیسم عذاب و تغییر سرنوشت جوامع را نشان میدهد که نتیجه عمل خود انسانهاست، معنای عذاب چیزی جز محرومیت از نعمت های مادی و معنوی نیست، جوامعی که در مسیر ستمکاری میروند، خود را از رحمت الهی محروم میسازند.
۶۴) خداوند كريم در جزه پانزده چنين بيان مي كند ولقد كرمنا بني آدم الايه انسان را حائز كرامت ميداند اما در جاي ديگر اولائكه كلاانعام بل هم أضل. ميخواهم معلومات مزيد حاصل كنم
بلی در آیه ۷۰ سوره اسراء فرموده «ما به بنی آدم کرامت دادیم و او را بر دشت و دریا مسلط ساختیم و رزق نیکو دادیم و بر بسیاری از آنچه آفریدیم برتری بخشیدیم» اما در آیه ۱۷۹ سوره اعراف در باره کسانی که از ابزار شناخت خود استفاده نمیکنند فرموده: «... آنها دل دارند ولی با آن درک نمیکنند، چشم دارند، ولی با آن بصیرت پیدا نمیکنند، گوش دارند ولی با آن حرف حق نمیشنوند، پس مثل چهارپایان شدهاند، بلکه گمراهتر.» قصد خدا توهین به آنها نیست، چون چهارپایان هم مخلوق خود او و مورد احترام هستند، منظور این است که انسان اگر از ابزار شناخت سه گانه خود (عقل و چشم و گوش) استفاده نکند، به مرحله حیوانی سقوط میکند. حیوانات آنچه را می بینند و می شنوند نمیتوانند مورد تجزیه تحلیل و عبرت گیری قرار دهند.
۶۵) من قبلا يه آدم بسيار معتقد بودم
يه مقطعي به طور كلي هرچيزي به اسم دين رو كنار گذاشتم
مدتيه با اين كانال آشنا شدم و واقعا بي تاثير نبوده
ولي سوالي كه الان دارم اينه كه نقريبا معتقدم امكان نداره قرآن بدون تحريف به دست ما رسيده باشه
و ديگه اينكه چون من اعتقادي به خدا ندارم اعتقاد به آسماني بودن اين كتاب برام سخته
هموطن عزیز، آیات قرآن در طول ۲۳ سال، نه یکروز، نازل شده، اگر تعداد حدود شش هزار آیه را تقسیم بر ۳۶۵ روز ضربدر ۲۳ سال بکنید معلوم میشود مسلمانان اولیه هر دو روز فقط سه آیه می شنیدند و آنرا پس از حمد حداقل ده بار در نمازهای پنجگانه خود تکرار میکردند و شب ها نیز بعضا بخشی از شب را بیدار میماندند و آن جملات شعر گونه را تلاوت و تکرار میکردند، آیات قرآن برای آنان زندگی و همه چیزشان بود بخاطر آن جان میدادند، اگر من کم حافظه و کم همت هم ۲۳ سال صبح تا شب یک کتاب را لاینقطع میخواندم، صد در صد آنرا حفظ میشدم. آیا هرگز یکروز بوده که این تمرین قطع شودتا کسی شک کند که جمع آوری کنندگان قرآن در برابر هزاران حافظ آن اشتباه کرده اند؟ میخواهد کسی به خدا باور داشته باشد یا نداشته باشد. این یک حقیقت انکار ناپذیر تاریخی است
۶۶) در ایه ی نفخت فیه من روحی ایا خداوند در وجودی به نام روح دمید یا در روح خودمان
دمیدن خدا از روح خود در انسان، یعنی قرار دادن زمینه استعداد فراگیری صفات خدائی در ذات و فطرت انسان، یعنی همان اختیار و حق انتخاب که در آزمون آزادی خطا و اصلاح، آدمی را از فرشتگان برتر میگرداند
۶۷) در رابطه با بحث فرشتگان به احادیث و آیاتی که از قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه مراجعه کردم. تصور فرشتگان بعنوان نیروهای موجود در جهان کمی با توصیفات داده شده در احادیث و آیات سازگار نیست و بیشتر به نظر میرسد که آنها هم مخلوقاتی هستند شبیه انسان با ویژگی های دیگر. سوالم این است که از نظر شما چه اشکالی دارد که فکر کنیم فرشتگان همان شکل متصور سنتی (همان هالیودی) را دارد؟!! در آیه ۱۹ سوره زخرف اشاره میشود که فرشتگان "عباد الرحمان" هستند. آیا اینها هم همانند عباد الرحمان مطرح شده در آیات پایانی سوره فرقان نیستند؟!!
اول- گیاهان روی زمین موجوداتی هستند که واکنش آنها
در برابر نور خورشید، پدیده فتوسنتز را موجب میشود وپدیده رعد و برق نیز در
تسریع و شکل گیری طبقات محافظ زمین در آسمان نقش عمده ای ایفا میکند. چرا در
مورد فرشتگان چنین نیندیشیم که نقش وجودی آنان همان است که در قرآن و متون دینی
آمده است؟ عبادالرحمن نامیدن آنان، به دلیل انعکاس رحمت عام خدا برای همگان
هستند، آنچنان که فرمود: آنها برای همه زمینیان استغفار میکنند، شورا ۵-
وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ
فِي الْأَرْضِ
۶۸) در سوره منافقون به مومنین گوشزد میکند که مبادا اموال و فرزندان شما را هلاک کنند و جای دگر در قرآن آنها را فتنه خوانده است. راهکار نجات را برای اموال انفاق خوانده. برای اولاد چه باید کرد؟
معنای درست آیه ۹ سوره منافقون چنین است: «ای کسانی که ایمان آورده اید مبادا اموالتان و اولادتان شما را از ذکر خدا مشغول سازد که دراینصورت خودتان خسارت می بینید». منظور این است که وظیفه یک انسان به مال و زندگی شخصی خودش خلاصه نمیشود و وظایف اجتماعی دیگری نیز دارد که اگر انجام ندهد از توجه به خدا یعنی وظایف دیگر خودغافل شده است.
۶۹) وقتي ميخواهيم ببينيم كه سرنوشت قوم عاد كه در قرآن مطرح شده چه شد، قران يك جا ميگويد يك روز باد سخت بر آنها وزانديم. يك جا ميگويد سه روز باد سخت بر آنها وزانديم. يك جا ميگويد ده روز باد سخت وزانديم. و يك جا هم ميگويد صاعقه اي فرستاديم چنان شديد كه همه چي رو سوزاند حتي ريشه گياه را.
آيا اين يك تناقض و ناسازگاري نيست؟
دوست عزیز، صاعقه محصول باد سخت است و جدای از هم نیستند، به گمانم شما آن موارد یک روز و سه روز و ده روز را که مربوط به اقوام مختلف یا شرایط متفاوت است مخلوط کرده باشید، آدرس آیات را بدهید برای شما توضیح میدهم.
۷۰) قرآن ميفرمايد كه از هر موجود زنده اي رو ما نر و ماده ازش آفريديم. در حالي كه ما امروز ميدانيم كه گياهان و جانوراني وجود دارند كه نر و ماده ندارند. آيا اين يك خطا و غلط نيست؟
اصل و اساس بر زوج بودن موجودات است و غیر از آن، استثنائی کاملا نادر است که عامل نر و ماده یعنی کروموزوم ایکس و ایگرگ در یک بدنه وجود دارد. در سلول مذکر نیز کروموزم ایگرگ وجود دارد و اگر مردان رحِم داشتند میتوانستند خود به خود حامله شوند!! آنچنان که مریم تحت تاثیر و تحریک نیروئی خاص( فرشته وحی)، استعداد حاملگیاش بدون نیاز به جنس مذکر فعال شد، همواره در طبیعت این امکان هرچند نادر وجود دارد، اما امور استثنا نقض قانون کلی نمیکند.
۷۱) مدتی هست از اینکه در حوزه ی علمیه به هدفم برسم نا امید شدم
دروس حوزه حتی جواب نیازهای خودم هم نیست!
اگر ممکنه توصیه ای بفرمایید در مورد چگونه اسلام شناس شدن و قران شناس شدن
خصوصا خروج از تحجر
دین خدا را از کتاب خدا باید آموخت، دروس حوزه های علمیه به فرمایش علامه طباطبائی در مقدمه تفسیر المیزان، هیچ ارتباطی با قرآن ندارد، فقیه شدن و درآمدی از طریق دین پیدا کردن یک امر است، و مومن شدن امری دیگر، هرچند از حوزه های علمیه انسانهای بزرگواری چون طالقانیها و طباطباییها هم ظهور کردند. اسلام شناس و قرآن شناس شدن همچون کسب سایر علوم و معارف دیگر است، اما هدف اصلی دین عمل خالص و بندگی خداست، نه تنها شناخت دین.
۷۲) شما گفتيد معیار و محک درستی هر سخنی کتاب خداست ، پیامبر مکرم ما فرمود هر سخنی از من برای شما نقل کردند به قرآن عرضه کنید، هرآنچه با کتاب خدا موافـق بود بگیرید وگرنه به دیوارش بکوبید!
سوال اول اینکه ازکجا معلوم همین حدیثی که جناب استاد ذکر کردن مصداق حرف خودشون نباشه؟! اینکه هر آنچه با کتاب خدا موافق بود بگیرید وگرنه به دیوارش بکوبید؟! سند این حدیث چیه و کجاست و چهکسانی تأییدش کردن؟!
این حدیث مورد قبول قاطبه علمای شیعه و اهل تسنن و اجماع است و دهها کتاب سند آنرا ذکر کرده اند. اگر تردیدی دارید، پرسیدنش آسان است.
۷۳) مگه حدیث موثق ثقلین از پیامبر اکرم (ص) بارها و بارﻫا ذکر نشده که فرمودند که قرآن و اهل بیت من از هم جدا نمیشن؟! حرفی که جناب استاد گفتن به این معنی هست که همهی سخنان امامان معصوم روکنار بگذاریم و مثل اهل سنت بگیم که قرآن کافیه!
ما قرآن را کلام مستقیم خداست در اختیار داریم، اما متاسفانه راویان حدیث ضبط صوتی نداشتند که فرمایشات رسول مکرم و اهل بیت مطهر او را درست به ما برسانند، کتاب های حدیث ما حدود سه قرن بعد از رحلت پیامبر از اقوال سینه به سینه جمع آوری شده و لیست جاعلان حدیث خود کتابی است و علم رجال برای شناخت همین جاعلان شکل گرفته است. برای شناخت میزان اعتبار روایات و باطل بودن اکثر آنها، بهتر است به فرمایشات حضرت علی در خطبه ۲۱۰ نهج البلاغه ( ان فی ایدی الناس حقا و باطلا و.... ) مراجعه فرمائید.
۷۴) عرضه کردن این سخنان به قرآن به عهدهی چه کسی هست؟! خود قرآن گفته که هم میتونه راهنما باشه و هم میتونه گمراه کننده باشه! پس هر کسی با استفاده از مراجعه و تفسیر قرآن نمیتونه هدایت بشه و نیاز هست به رجوع به متخصص این کار که قرآن شناس و دین شناس باشه!
کاملا درست است، مثل بقیه علوم، اما با این تفاوت که تک تک ما لازم نیست همه علوم را فرابگیریم، در حالیکه هر مسلمانی وظیفه دارد کتاب راهنمای عمل خود در زندگی را به خوبی فرا بگیرد، در ضمن لطفا نگاهی هم به مقدمه تفسیر المیزان مرحوم طباطبائی بکنید و از زبان ایشان بشونید که: " علوم حوزوی به گونه ای تنظیم شده اند که به هیچ وجه به قرآن احتیاج ندارند، به طوری که شخص متعلم میتواند تمام این علوم را از صرف، نحو، بیان، لغت، حدیث، رجال، درایه، فقه و اصول فرا گرفته به آخر برسد، و آنگاه متخصص در آنها بشود و ماهر شده در آنها اجتهاد کند، ولی اساسا قرآن نخواند و جلدش را هم دست نزند، در حقیقت برای قرآن چیزی جز تلاوت کردنش برای کسب ثواب یا بازوبندی فرزندان که از حوادث روزگار حفظشان کند چیزی نمانده، اگر اهل عبرتی عبرت بگیر"؟ ( المیزان ۴۰ جلدی ج۱۰ ص ۱۱۷)
۷۵) هفت آسمان و آیات مربوط به ان مسئله ای است که اذهان زیادی را درگیر خود کرده است. بسیاری از اندیشمندان دینی جواب صریحی ندادهاند .برخی نیز پاسخی غیر از پاسخ شما داده اند به بیان دیگر هفت آسمان را جایی ورای جوّ زمین و در آسمانهای دیگر قلمداد کردهاند. نظر قاطع و صریح شما در این خصوص چیست؟ هفت زمین وهفت آسمان دقیقاً در کجا قرار گرفتهاند؟
آیا قیامت و معاد در همین کره خاکی و همین آسمان دنیایی رخ میدهد و بوقوع میپیوندد؟ منظور از آیه «یوم تبدل الارض غیر الارض...» چيست؟
فهم مسئله هفت آسمان نیازمند دانش مربوط به آنست و با فلسفه و فقه و کلام نمیتوان به آن نزدیک شد، نزدیک به ۴۰ سال قبل آقای دکتر کریم رستگار استاد دانشگاه شیراز و از نویسندگان قرآن شناس، با استفاده از آخرین تحقیقات جوشناسی آنزمان کتابی به نام "هفت آسمان" با همکاری محققینی منتشر نمود و با تکمیل این تحقیقات در سالهای اخیر شرکت زاگرس فیلم مستند علمی مفصلی از نتایج این تحقیقات عرضه کرده است، از متفکرین غیر ایرانی میتوانید به دیویدیهای تهیه شده توسط قرآن شناس معروف ترک "هارون یحیی" در این زمینه مراجعه کنید که مبتنی بر پیشرفته ترین دانش جوشناسی میباشد. با مشاهده این حقایق حیرتآور، معضلاتی همچون استراق سمع شیاطین از آنچه بر پیامبر وحی میشد! و زدن آنان با شهاب سنگ را که قرنهاست ذهن برخی مفسرین نا آشنا با این امور را به خود مشغول داشته، برای شما خواهد گشود.
در مورد محدوده حوادث عظیم قیامت، از اشارات قرآن، بهخصوص درسورههای نخستین، میتوان فهمید که حداقل منظومه شمسی، یا شاخهای از کهکشان راه شیری و یا کل آنرا در بر میگیرد (والله اعلم)؟!
منظور از «یوم تبدلالارض بغیرالارض والسموات...» (ابراهیم۴۸) روشن است؛ روشن تر از آنرا میتوانید در آیه ۱۰۶ سوره مبارکه طه بیابید : «و یسئلونک عنالجبال فقل ینسفها ربی نسفا فیذرها قاعا صفصفا لاتری فیما عوجا و لا امتا»
وقتی قرآن قلمرو بهشت را «سموات والارض»، نه باغی در ناحیهای از زمین! نشان داده (آل عمران۱۳۳ و حدید۲۱)، معلوم میشود، زمین کلبه قدیم بشرمحسوب خواهد شد
۷۶) آنچه که درکتاب سیرتحول قرآن مهندس مهدی بازرگان برمی آید آیه ی ۶۷ سوره ی مائده درسال ۷ هجری نازل شده ولی واقعه ی غدیر درسال آخرهجرت پیامبر!آیا مفسرین دیگر هم بر این باورند؟ واصولا این ترتیب نزول آیاتی که ایشان فرمودندبخصوص درموردآیه ی فوق تاچه اندازه قابل اعتماداست؟
انتساب این آیه به واقعه غدیر فقط یک برداشت و نظر شیعی است، آیات قرآن را باید بدون پیشداوری تاریخی و مذهبی و در ارتباط با قبل و بعد و بهاصطلاح با توجه به سیاق آیات فهمید، آیه ۶۷ در متن آیات انتقادی نسبت به اقوال و عملکرد اهل کتاب آمده است و شما اگر به ۱۰ آیه قبل و ۲۰ آیه بعد آن نگاه کنید، میبینید تماما در باره آنها (یهودیان مدینه) است که از نظر سواد و ثروت و ارتباطات از مسلمانان بالاتر بودند و ابلاغ این آیات تند و تیز و اتخاذ چنین مواضع شدید علیه آنان خطرآفرین و برای مسلمانان نگرانی آور بوده است، همین است که به پیامبر میفرماید اگر ابلاغ نکنی رسالتت را انجام نداده ای. شما اگر امروز هم، که جمعیت مسلمانان بیش از صد برابر یهودیان است، «هولوکاست» را در غرب زیر سئوال ببری دادگاهی میشوی و به زندان میروی، چه رسد به دورانی که مسلمانان قلیل بودند
۷۷) بعضی از آیات قرآن شامل ناسخ و منسوخ میباشد ، با توجه به اینکه تعداد این آیات در قرآن کم نیست و باتوجه به اینکه قرآن در ظرف ۲۳ سال نازل شده است ودر همین مدت ۲۳ سال تعدادی از آیات توسط آیات دیگر منسوخ اعلام شده است ؛
آیا از نظر عقلی قابل توجیه است که ما پس از مدت زمانی به اندازه ۱۴۰۰ سال به حکم تمامی آیات قرآن بدون در نظر گرفتن شرایط کنونی و به این دلیل که صرفا سخن خداست ، کورکورانه گردن نهیم .
حال این آیات چه محکمات باشند و چه متشابهات!
منطقا هیچ حکمی منسوخ نمیشود، مگر آنکه شرایط اجتماعی آن عوض شود، مانند منسوخ شدن برخی احکام تورات برای مسلمانان، که برای مردمان حدود ۱۵۰۰ سال قبل نازل شده بود، یا احکام تحریم تدریجی مسکرات و مشابه آن. نصایحی که والدین به فرزندان خود میکنند نیز با رشد سنی و عقلی آنان به تدریج تغییر میکند و بعضا، به اصطلاح، منسوخ میشود ولی همین نصایح برای فرزندان کوچکتر همچنان اعتبار دارد. اما «آیاتالاحکام» قرآن حدود چهار در صد قرآن هستند و احکام اجتماعی بخشی از همین مقدار اندک هستند که با پیشرفت علم و دانش بشر روح آن حفظ میشود و شکل آن متناسب با مقتضیات زمان و مکان تغییر میکند. اصل و اساس قرآن همان کلیات مربوط به خدا، آخرت، نبوت، ارزشهای اخلاقی و تاریخ انبیاء و امتها و ... میباشد که تغییر ناپذیر و همیشگی هستند
۷۸) در تفسير سوره قمر شما گفتيد هر اتفاقي در اين دنيا بايد طبق قوانين باشد و شق القمر را رد كردند اما در سوره مريم باردار شدن حضرت مريم طبق كدام قانون و قاعده است اين سوره را كامل گوش كردم اما براي عقل بنده قابل قبول نبود
ممنون ميشوم توضيحاتي براي بنده بدهيد!
«بکر زایی» گرچه امری استثنایی در عالم انسانهاست، ولی اولا غیر ممکن و خلاف قاعده نیست و نمونه های دیگر داشته است، ثانیا در عالم حیوانات و گیاهان قابل مشاهده و تجربه میباشد. اصولا زوجیت در تاریخ کره زمین امری جدید میباشد و میلیونها سال حیات گیاهی بدون زوجیت نر و ماده در جهان جاری بوده است، اما شق القمر با هیچ قانون شناخته شده بشری انطباق ندارد و هیچ گزارشی نیز از نظر تاریخی درتأیید این ادعا وجود ندارد. لطفا بار دیگر بدون پیشداوری و میگویندهای باستانی، و با ذهن آزاد و مستقل شرح سوره قمر را بخوانید و فقط به کلام قرآن بيندیشید.
۷۹) در قرآن بارها اشاره شده که «... و ما خلقناکم الانس و الجن الا لیعبدون» یعنی هدف از خلقت، عبادت (به معنای هموار کردن وجود برای رسیدن به خدا) است. سوالم اینه که اصلا چه نیازی بود که انسان خلق بشه؟ چرا خدا انسانی رو خلق میکنه که بیاد عبادت کنه و دوباره به لقای پروردگارش برسه؟
اگر عبادت را به همان معنای درستش، که هموار کردن وجود برای رسیدن به خدا بگیرید، اینکارجاده سازی و برداشتن سنگ و کلوخهای اخلاقی نیاز دارد که باید زحمت کشید و آسفالتش کرد. این که چه نیازی بود که انسان خلق بشه و...؟ درست مثل این است که بگوئید چه نیازی بود آدم به مدرسه و دانشگاه بره تا مدرک بگیره؟ چرا از اول بهدستش ندادند تا اینهمه گرفتاری نکشه؟!
۸۰) شنیدم قرن ۴ هجری علمای اسلام دورهم جمع شده اند تا اعراب گداری قرآن را که در خط کوفی اعمال نشده بود،یکسان کنند و در این حین برخی ایات ممکن است کم شده باشد. بحث اعراب گذاری و این کاستن و افزودن ممکن است صحت داشته باشد؟
اولا معاصرین پیامبر اسلام عموما، به استثای قلیلی، سواد خواندن و نوشتن نداشتند که نیازی به اِعراب گذاری داشته باشند، ثانیا آن قلیلی که سواد داشتند، بدون نقطه و اعراب هم میتوانستند قرآنی را که اکثرا حفظ بودند بخوانند. اعراب گذاری نه بعد از ۴ قرن، بلکه در زمان عثمان انجام شد، آنهم بهدلیل مسلمان شدن همسایگان غیر عرب، که مجبور بودند این زبان را بهصورت ساده تری یاد بگیرند. اینکار نیز با نظارت امیرالمومنین انجام شد و هیچیک از اهل بیت پیامبر هرگز ایرادی بر کاسته یا افزوده شدن چیزی برقرآن تنظیم شده توسط هیات ماموریت یافته از طرف عثمان نگرفتند
۸۱) چرا خداوند براى نجات موسى و قومش دريا رو شكافت. خداوند ميتونست زلزله اراده كنه يا از آسمان بلايى سر فرعون بياره از قبيل تمام مثالهايى كه تو قرآن در مورد اصحاب فيل و غيره آورده. يا اينكه موسى عصا شو بندازه و مثل داستان ساحرها فرعون و افرادش رو ببلعه، اما از همه اينها خداوند اراده كرد كه دريا رو بشكافه. آيا در شكافتن دريا پيامى نهفته است؟ نظر شما چيست؟
در قرآن خطاب به بنی اسرائیل آمده است که : ما به وسیله شما دریا را شکافتیم (فرقنا بکم البحر- بقره ۵۰)، بنظر میاید وقتی ملتی ترس و نگرانی را کنار بگذارند و در راه خدا حرکت کنند، دریا هم به معجزه ای پیش پایشان شکافته میگردد و از بن بستهاهم میگذرند، آنها وقتی در فرار خود به دیوار دریا رسیدند و گرد و خاک سم ستوران سپاه فرعون را که در تعقیب آنان تاخته بودند در چند صدمتری خود دیدند، گفتند ما مسلما گرفتار شدیم! اما موسی گفت: چنین نیست، خدا با ماست و بزودی رهنمائی خواهد کرد.
۸۲) با توجه به موضوع نزول دو مرحله ایی قرآن بصورت کلی و در مدت ۲۳ سال یک سوال به ذهن میرسد ، اینکه آیا خدا سناریوی وقایع جامعه آنروز را از پیش نوشته بوده تا شان نزول بعضی از آیات که وابسته به اتفاقات و شرایط جامعه آنروز بوده صحت داشته باشه؟
اگر خدا سناریو را قبلا نوشته باشد، دیگر «اختیار» انسان و آزادی انتخاب خیر و شر و بهشت و جهنم معنی ندارد. در این صورت انزال کتب و ارسال رسل پوچ و بی معنی میشود. بستر حوادث و شان نزولها نشان از نقش انسان دارد، كار خدا «فاعلیت» و کار انسان «قابلیت» است، بهترین مدرسه و معلم و محیط تربیتی مادام که محصل قابل و مشتاقی نباشد، محصولی ندارد.
۸۳) از نظر قرآن دلیل آفرینش انسان چه بوده است؟
در آیه ۱۱۹ سوره هود آمده است مردم یکسره در حال اختلاف هستند، مگر کسی که مشمول رحمت خدا واقع شود، برای همین هم آنها را خلق کرده است. اگر هدف از تاسیس مدرسه و استخدام معلم و تهیه کتاب، تعلیم و تربیت نوباوگان وطن است، هدف خدا هم در مدرسه هستی رشد دادن بندگان و مشمول رحمت خود قرار دادن آنان است.
۸۴) آیا انسان در هر زمینه ای که تلاش کنه اگرقضا وقدر الهی خلاف آن باشد اتفاقی نخواهد افتاد پس آیه ۱۱رعد در مورد تغییر چیست؟
«قضا»ی الهی صدور امر و فرمان خداست، و «قدر» او قدر و اندازهای است که برای هریک از آفریدگانش مقدر کرده است، آنچنان که فرمود «کل شی عنده بمقدار» (همه چیز نزد خدا روی اندازه است). اما آیه ۱۱ سوره رعد درباره مقدرات جامعه انسانی است و چون خداوند به انسان اختیار و اراده انتخاب داده، مقدراتش را نیز به خودش سپرده است، بنابراین فرموده: خداوند وضع هیچ جامعه ای را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود تغییر کنند.
۸۵) در سوره مطففین آیه ۲۵ گفته شده به آنها نوشانده میشود از شرابی که درش بسته باشه.
سؤال من اينكه چه فرقی میکنه که آدم خودش نوشابه را بنوشد با اینکه ساقی بیاید و آن را به آدم بنوشاند؟
همانطور که میدانید تمام آیات مربوط به قیامت و بهشت و جهنم به زبان تمثیل و مجاز و استعاره ( متافور) در قالب زبان و کلمات روزمره عرب ۱۴ قرن پیش «نازل» شده است و معنای باطنی آن بسی فراتر از ظاهر عامیانه آن میباشد. همانطور که در مهمانیها از نظر احترامات فرق میکند شخص خودش بلند شود برود غذا بردارد، یا گارسون آنچه میخواهد برای او بیاورد و یا آنکه صاحبخانه خودش پذیرائی کند. این را مردم عادی می فهمند، ولی پیام آن اشاره به عوالم متعالی غیر قابل درکی است که در قالب این کلمات روزمره و عوام فهم بیان میشود، شراب نیز چون سرمست کننده و نشاط آور است مثالی است برای شادی های غیر قابل وصف عالم دیگر.
۸۶) در ارتباط با آيه ۲۹ سوره توبه كه دستور قتال و مبارزه با اهل كتاب را صادر كرده
آيه ميگويد: با هر كه از اهل كتاب كه ۱: ايمان به خدا ۲: ايمان به روز قيامت نياورده ۳: و آنچه را كه خدا و رسولش حرام كردهاند، حرام نميداند ۴: به دين حق نميگروند ،قتال و كارزار كنيد تا آنگاه كه با دست خود با ذلّت جزيه بدهند”
١: آيا اين قتال و مبارزه تنها با آن دسته از اهل كتاب است كه داراي ۴ صفت ياد شده در آيه هستند يا مشمول تمامي آنها ميشود؟
٢: صفت سوم قيد شده در آيه غير منطقي به نظر ميرسد چون اهل كتاب را ملزم به رعايت حلال و حرام اسلامي ميكند!
٣: آيا دستور ذكر شده در اين آيه با تسامح و مدارا (كه بايستي بين مذاهب وجود داشته باشد) سازگاري دارد؟ و اساساً چه مرجعي جز خود خداوند ميتواند در مورد ميزان درستي ايمان مردمان (به خدا و روز معاد) تصميم بگيرد!؟ آيا اين آيه اجازه تفتيش عقايد و محدود كردن آزاديهاي مذهبي براي اهل كتاب توسط مسلمين را جايز مي داند؟
بنده در مورد این آیه به تفصیل در کتاب (آزادی در قرآن) منتشر شده در سال ۱۳۶۱ در ایران توضیح دادهام که خلاصه آن به قرار زیر است: ۱- آنها اسما یهودی یا مسیحی بودند ولی به خدا و آخرت ایمان نداشتند و حرمت ضوابط شرعی را در جامعه اسلامی رعایت نمیکردند ۲- به هیچ دین حقی پایبندی نداشتند ( افسار گسیخته و فاقد ضابطه اخلاقی). ۳- من الذین اوتواالکتاب،،، نشان میدهد بعضی از اهل کتاب، نه همه آنها چنین بودند( همچون اراذل و اوباش در جوامع اسلامی)، ۴- مالیات نمیدادند ( سهم مشارکت در منافع جامعه را با قلدری نمیپرداختند).
در آمریکا یا اروپای متمدن امروز با خودی یا بیگانهای که نه مالیات میدهد و نه نُرم های اخلاقی جامعه را رعات میکند، چگونه رفتار میکنند؟ راه حل این آیه همان پاسخ مسلم شماست؛ با او به زور پلیس برخورد میکنند تا مالیات (جزیه) خود را بپردازد، آنهم نه با توهین و تحقیر مسئولان و از طریق فرد دیگری، بلکه باید شخصا بصورت خاضعانه در برابر قانون و با دست خودش آنرا تقدیم کند تا بفهمد در جامعه گردن کلفتی و مفتخواری تحمل نمیشود.
موضوع آیه فقط جزیه است، نه تفتیش عقاید در آن مطرح است و نه مجبور کردن به اسلام، همین! قلدری نکند و شاخ و شمشیرش را غلاف کند.
۸۷) در ارتباط با آيه ١٠٧ سوره توبه ميباشد كه درباره منافقيني است كه در مدينه «مسجد ضرار» را با هدف ضرر رساندن به مؤمنين و تقويت كفر و نفاق و تفرقه انداختن بين مسلمانان و استفاده به عنوان كمينگاهي براي كساني كه پيش از اين با خدا و
رسولش به محاربه برخاسته بودند ، را بنا مي كنند كه بعدها به دستور پيامبر اين مسجد ويران و به آتش كشيده ميشود.
آيا مي توان به استناد اين آيه ، فعاليت هاي مساجد و حسينه هاي دگر انديشان و دراويش را محدود كرد؟؟ آيا مي توان به بيوت
مراجع تقليد ( منتقد و مخالف) حمله كرد و به اين امكان لقب «مسجد ضرار» را داد؟؟ آيا حكم «مسجد ضرار» (به عنوان مثال) براي مسجدي در فرانسه كه از يك زن به عنوان امام جماعت استفاده مي كند يا مردان و زنان به صورت مختلط نماز ميخوانند، قابل اجراست؟
مومن در همینجاهاست كه مورد آزمونی جدی قرار میگیرد تا معلوم شود تا چه حد کتاب خدا را معیار و میزان خود قرار داده و تا چه حد به حدیث و روایت و آنچه تاریخ یا دیگران «میگویند» بهاء داده و قرآن را بر آن عرضه میکند، آنچه در قرآن به پیامبر فرمان داده شده فقط همین است که: «لاتقم فیه لمسجد اسس علی تقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه» ( در آنجا نایست، مسلما مسجدی که از روز اول بر اساس تقوی بنا شده سزاوارتر است که در آن نماز برپا داری)
آنها برای رسمیت بخشیدن به پایگاه خود از پیامبر دعوت کرده بودند نماز افتتاح مسجد را اقامه فرماید، توصیه خدا فقط همین است: در آنجا اقامه نکن. پیامبر هم که خلاف حکم خدا عمل نکرده است و تعصب بخرج نداده. حالا به فرض اگر متعصبانی در ۱۴ قرن قبل بدتر از امروز آنجا را آتش زده باشند، یا این روایت انعکاس روحیه و خواست قلبی راویان و تودههای بی تساهل و تسامح امت بوده باشد، یا روشنفکران عزیز و ارجمند و محبوبی مانند شادروان شریعتی در فضای چپ جهانی و ایران خودمان پیش از انقلاب آنرا با حسن نیت و قصد خدمت راهبردی قرار داده باشند، ربطی به شریعت اسلام ندارد
قرآن حتی آزادی مخالفان پیامبر و تشکیل جلسات سری شبانه آنها برای توطئه علیه تصمیمات پیامبر در جنگ را ( آنهم در بحبوحه جهاد) در قلمرو آزادی مخالفین شمرده و به پیامبر فرموده همین که خدا از جلسات سری آنها آگاه است کافی است، درگیر آنها نشو و به خدا توکل کن ، نگاه کنید به نساء ۸۰ و ۸۱
۸۸) میخواهم بدانم حضرتعالی از چه زمانی به یادگیری زبان عربی همت کردید؟ در آغاز چه آثار و کتابهایی را خواندید؟ و چه کردید که در زبان عربی «تسلط» یافتید؟ و اینکه آیا با شعر و نثر عرب و علوم بلاغت و بدیع و ... در زبان عربی چگونه انس و آشنایی و تسلط یافتید؟ اگر بخواهید راهی برای تقویت زبان عربی پیشنهاد کنید چه می فرمائید؟
همانطور که کودکان بدون آنکه قواعد زبان را بدانند، در اثر تکرار و تمرین و ممارست آنرا به راحتی فرامیگیرند، قرآن نیز چنین است و انس روازانه با آن و تلاوت توام با تدبرش به تدریخ شناختی به فرد میدهد که از هیچ کتاب لغت و تفسیر برنمیآید، البته تقویت زبان عربی و شناخت ظرایف آن کمک موثری است، ولی فرهنگ قرآن را با تخصص در زبان عربی نمیتوان فراگرفت، چرا که زبان سیال بوده و بسیاری ازکلمات قرآن بکلی با معنای امروزی آن تفاوت دارد، باید فرهنگ قرآن را بیشتر از خودش آموخت و آنرا با خودش فهمید نه با تفاسیری که حامل نظریات خطاپذیر بشری است. این که گفته شده است «ولقد یسرناالقرآن للذکر» دلالت بر آسانی ذکر پذیری قرآن میکند، خوش به حال کسانی که با سواد قرآنی اندکشان، امثال بنده در ذکر پذیری به گردشان هم نمیرسیم.
در دوران مدرسه در درس عربی ضعیف بودم و هیچ تمایلی هم برای تقویت آن نداشتم، اما به تقلید از مرحوم پدر که هر روز صبح قبل از صبحانه و ترک خانه صفحهای از قرآن را با صدای بلند تلاوت میکردند، قرآنی ترجمه دار و بعدا دارای زیر نویس گرفتم و لنگ لنگان شروع به خواندن کردم و ناخودآگاه مختصری آموختم و بی نیاز از مراجعه به ترجمه شدم و کم کم با آن مانوس گشتم و معایب بیشمارم را بعضا در آینه آن دیدم؛ از قصه های قرآنی شروع کردم که هرمبتدی را به خودش و معارفش که در آنها موج میزند، جذب میکند، و آنگاه سراغ ظرایفش را از کتابهای لغت و تفاسیر بخصوص پرتوی از قرآن و المیزان و نمونه و نوین و.... گرفتم و کار تدبر را به موازات نهج الباغه که دومین منبع بود آغاز کردم و هنوز هم در این راه یک مبتدی و اندر خم یک کوچه هستم، پس نه در شعر و نثر عرب و علوم بلاغت و بدیع تخصص دارم و نه به آنها مسلط هستم، اما گر نخوردم نان گندم ، دیده ام به دست مردم، به دستها و دلهای های پاک نگاه میکنم و می آموزم و از خدا طلب توفیق ایمان وعمل صالح خالص و مغفرت و رحمت میکنم
۸۹) می خواستم بدونم چرا قرآن بايد تفسیر بشه!؟ در واقع چرا سورهای باید اینقدر پیچیده بشه بجای این که خیلی صاف و ساده بیاد حرف
خودش رو بزنه؟ هرکس هم بیاد برای خودش تفسیر کنه، چیزی که من باهاش مشکل دارم، خودِ ماهیت تفسیر است. آخه آیه یک چیز رو بیان می کند، در صورتی که شما یه طور دیگه تفسیر می کنید؟
همانطور که میدانید و شاهد هستید تاکنون ده ها، بلکه صدها شرح و تفسیربرای دیوان حافظ یا مثنوی مولوی و ادیبان دیگر در ایران منتشر شده است، حال آنکه اشعار آنها به زبان فارسی سلیس و روان گفته شده است! آیا غیر از این است که با تغییرات فرهنگی در ظرف همین هفت هشت قرن بسیاری از آثار نظم و نثر آنها برای نسل امروز قابل فهم نیست؟
آیا غیر از این است که ناگزیر به خواندن شرح و تفسیر آثار مفاخر ادبی خودهستیم و برای فهم آن به اهل و استادان ادبی رجوع میکنیم و جلسات حافظ شناسی یا مثنوی خوانی تشکیل میدهیم؟
حال آنکه قرآن به زبان عربی و در فرهنگ و زمانه ای دیگر در ۱۴ قرن قبل نازل شده و متاسفانه اکثریت ما با آنکه صدها کتاب درسی و غیر درسی خوانده ایم، نخواستهایم یا همت نکرده ایم تنها مرجع هدایت آسمانی خود را، فقط یک کتاب را، بشناسیم و حتی یکبار راهنمای عمل خود را با دقت بخوانیم.
قرآن برای فراگرفتن و فهمیدن بسیار آسان است (لقد یسرناالقرآن للذکر)، اما برای کسی که بخواهد. همچنانکه که ورزیده شدن آسان است، اما برای کسی که ورزش کند، همچنانکه ریاضیات واضح است و مریم میرزاخانیها هم میتوانند به اوج آن برسند، اما کسی که همت و هنری به خرج نداده باشد، از ضرب و تقسیم ساده هم عاجز میماند.
شرح و تفسیر آثار ادیبان متفاوت است، چون انسانها متفاوت هستند و زمانه و جوامع درحال تغییر است، قرآن نیز متنی استثنا از این نظر نیست و انتظاری دیگر نمیتوان از آن داشت
۹۰) مراد انبوهی از روایات در مورد ذوبطن بودن قرآن چیست؟
به نظر شما قرآن دارای ساختار چند معنایی است یا تنها همین ظاهر را دارد؟؟
در این باره توضیحی مرقوم فرمائید؟
نه تنها قرآن بلکه هر ظاهری باطنی دارد (واعلم ان لکل ظاهر باطنا علی مثاله...) اما قرآن به تعبیر امام علی(ع): «ان القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق لاتفنی عجائبه ولاتنقضی غرائبه ولاتکشف الظلمات الابه» خطبه ۱۸ - قرآن ظاهرش زیبا و باطنش ژرف است، عجایبش انتها نپذیرد و غرائبش پایان نگیرد و تاریکی جز بدان زائل نگردد.
دروسی از جمله ریاضیات، ادبیات، تاریخ و... که در مدرسه میخوانیم سال به سال برحسب رشد درک و فهممان تازه تر میشود و این سیر الی الابد ادامه دارد، قرآن که کلام خداست جای خود دارد
۹۱) طبق آیات قرآن و داستان خلقت فرشتگان از کجا میدانستن که آدم در آینده فساد میکنه!؟ هنوز دستور سجده داده نشده !هنوز شیطان کفر نورزیده، و نگفته که من برترم چون از آتشم و انسان از گل! سوال دوم: آیا اصلا این فساد کردن اصلا اول رو آدم نوشته شده بود؟ سوال سوم اینه آیا بنظر شما باز هم امکان این هست که فرشتگان باز هم درباره موضوعاتی از خدا سوال و جواب کنن و یا باز هم از خدا کنجکاوی کنند!؟
بر حسب آیه ۳۳ سوره آلعمران «آدم» از میان جهانیان برگزیده شد، او اولین فردی بود که دمیده شدن روح الهی در او تحقق یافت و جهشی (موتاسیون) نسبت به بقیه کرد، ظاهرا داوری فرشتگان در باره انسانهای موجود بود که هنوز استعداد اختیار و انتخاب میان بد و خوب را تجربه نکرده و همچون حیوانات اسیر غرایز خود بودند، این قصه بصورت نمادین و متافور در قرآن بیان و در حد درک و فهم ما نازل شده است وبیان سمبلیک را باید بگونه دیگری نگریست. اگر به اپلیکیشن «قرآن حکیم» بنده درباره این آیه مراجعه کنید شرح مفصلی داده شده است، در بخش «مکتوبات» وبسایت نیز دو مقاله مفصل در باره استعاره و مجاز در «سناریوی هبوط آدم در بهشت» و آزمون آدم در بهشت وجود دارد که امیدوارم پاسخ سوال شما باشد

|