پرســـش و پاســـخ درباره
پيامبر و امامان
در اين بخش سؤالاتى كه از طرف
شما از طريق ايميل مطرح و پاسخ داده شده است را گردآورى نموده ايم. براى مشاهده
پاسخ بر روى سؤال كليك نماييد. پس از مطالعه پاسخ مجددا بر روى سؤال كليك كرده
تا بحالت اوّل بازگردد.
۱) بنظر شما امام زمانى
وجود دارد يا نه؟ يا اينكه وجود امام زمان بعنوان يك ايده براى نجات است؟
بيشتر دينداران عالم به چنين ايده اي برای آینده
باور دارند و اميدوار هستند ، همچون پديده پيامبري كه تداوم داشته است .مسئله
غيبت مختص شيعه و مستند به اقوال و احاديث است . از قرآن تنها خطوط كلي نجات
مستضعفان و متقين استنباط ميشود.
۲) عيسى ابن مريم گفته بود
كه پس از او پيامبرى بنام احمد خواهد آمد. چطور نام حضرت رسول محمد است و نه احمد؟
منظور از " اسم"، لفظ نيست ، بلكه اسم هر چيز در
زبان قرآن ماهيت و صفت آنست . اين كه حضرت عيسي مژده داد نام آنكه پس از من مي
آيد " احمد" است ، احمد يعني ستوده تر. يعني كسي كه از همه بندگان قابل ستايش
تر است. ضمیر او اشاره به صفت پيامبر آينده داشت نه الفباي نام او كه چندان مهم
نيست اما " محمد" يعني ستوده شده ( توسط خدا يا مردم )
۳) منظور از اولوالامر
کیست؟
معناي " اولي الامر" مسئولين امور است ، يعني
كارگذاران حكومت منتخب مردم . البته امامان در زمان خود بهترين گزينه براي اين
انتخاب بودند ، آنها مصداق كاملي براي انتخاب بودند اما معناي كلمه چيز ديگري
است
۴) چرا خداوند در گذشته
اینهمه پیغمبر فرستاده ولی در عصر حاضر با اینهمه تغییر و تحولی که در جامعه پیدا
شده و بسیاری از قوانین گذشته دیگر نمیتواند صدق پیدا کند فرستاده ای نمیاید؟
شما هر دليلي كه براي تمام شدن برنامه آموزشي
دانشگاه پس از مرحله دكترا به ذهنتان ميرسد همانرا تعميم دهيد !! علم و تحقيق
ادامه پيدا ميكند اما به نيروي عقل و آموزشهاي مقدماتي . والدين نيز به فرزندان
بالغ نيازي نيست نصيحت كنند موفق باشيد.
۵) از ميان ۱۲۴ هزار
پيامبر ميدانم كه ۵ تن از آنان را مهمتر از ديگران شمرديد. آنها كدامند و آيا همه
ايشان صاحب كتابند؟
در مورد پیامبران فقط به قرآن مراجعه کنید و
ازکتابهائی مثل ناسخ التواریخ که بر اساس نقلیات غیر موثق و بعضا گمراه کننده
نوشته شده است اجتناب کنید ، خداوند آنچه را لازم بوده در باره پیامبران به ما
گفته است ما نباید کنجکاو جزئیاتی باشیم که به درد دنیا و آخرتمان نمیخورد
. تعداد ۱۲۴۰۰۰ پیامبر مبنای قرآنی ندارد و در بعضی روایات اشاره شده است.
اشاره من به پنج پیامبر مهم مربوط به پنج مقطع مهم تاریخی بشر بوده است نه آنکه
آنها مهمترین بوده اند، نام آنها به ترتیب: نوح ، هود، صالح، لوط و شعیب میباشد
که در کتاب " متدولوژی قرِآن" در صفحات ۲۳۴ تا ۲۵۰ در باره آنها توضیح داده ام
۶) شما در يكى از سخنراني
هايتان گفتید كه اولين مذهب توسط حضرت موسى ابلاغ شده و كليميان اولین دینداران
ميباشند
من نگفتم حضرت موسی اولین پیامبر بوده است بلکه
گفتم اولین پیامبری بوده است که توفیق یافت امتی را تحت رهبری یک کتاب دینی بنا
کند و بنی اسرائیل اولین جامعه دینی تاریخ بوده اند ، قبل از آن مومنین بصورت
فردی یا گروهی در جوامع غیر دینی زندگی میکردند
۷) آیا آیه ۶۴ سوره نسا
دلالت بر شفاعت پیامبر(طلب استغفار پیامبر برای کسانیکه به خود ظلم کرده اند)دارد
یا خیر؟ لطفا توضیح دهید وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ
اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ
اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ ل! ;َهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا
ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند و اگر آنان
وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو ميامدند و از خدا آمرزش مىخواستند و پيامبر
[نيز] براى آنان طلب آمرزش مىكرد قطعا خدا را توبه پذير مهربان مىيافتند
نه تنها استغار رسول برای کسانیکه خود از خدا استغفار
کرده اند،
" در زمان حیات " مبارکشان موثر بوده است ، بلکه استغقار
سایر پیامبران و هر مؤمنی برای مؤمنی دیگر موثر است ( مثل استغفار حضرت
یعقوب برای فرزندان در زمان حیاتش).بحث اصلی بر سراستغفار بعد از
رحلت و قطع ارتباط آنها با دنیاست
۸) در سوره طه ایه
۲۱
میفرماید :((قال خذها و لا تخف سنعیدها سیرتها الاولی)) چرا خداوند به حضرت موسی
میفرمایند:(( نترس))....مگر پیامبر خدا جز از خدا از چیزی یا کسی ترس دارد؟
ترس مقوله ای طبیعی و عکس العملی ناشی از غریزه حب
ذات و دفع شر و خطر و ضرر است، ترسی که مذموم است ترس از بندگان خدا در ایفای
فریضه الهی است. پیمبران از نظر غرائز و عواطف "بشری مثل ما" بودند. نا گفته
نماند در اواخر خطبه چهارم نهج البلاغه سخنی از حضرت علی نقل شده است که فرمود:
موسی برای خودش نترسید بلکه از پیروز شدن جاهلان ومسلط شدن گمراهان(در قضیه
مقابله با ساحران) ترسید. هرچند من حدیث شناس نیستم، اما گمان نمیکنم این سخن
اصالت داشته واز آن بزرگوار رسیده باشد، چون با ظاهر آیه تناقض دارد
۹) در داستان لوط پيامبر
بخاطر عمل زشت لواط به غير از خانواده لوط همه گرفتار عذاب ميشوند و از بين ميروند
در حاليكه جرم همه از طرف مردان بود و ظاهرا گناهي متوجه زن هاي قوم نبود
بنظر میرسد تنها در داستان قوم لوط چنین نیست ؛ شتر
صالح را هم مردی نحر کرد ، فرعون و لشکریانش نیزمرد بودند ، نوح را نیز مردان
انکار و استهزاء میکردند ، همواره زنان نقش پشت جبهه و تربیت کننده فرزندانی را
داشتند که چنان میکردند
۱۰) طبق داستان موسي و
شبان ونيز آيه ۱۵ قصص؛ موسي فردي بود كه زود از كوره در ميرفت و نيزآدمي عجول
بود و عملكردي احساسي داشت (البته اين موضوع را نميدانم كه در موقع دعواي آن
دو نفر آيا علت را جويا شده يا نه؟
اما از آيه مزبور اينچنين برداشت مي شود كه سريعاً طرف پيرو خود را گرفته)؛
اين موضوع فكر مرا به خود مشغول كرد كه حضرت موسي چه خصلتي در خود داشته
است. در ضمن اين موضوع ما را به چه خصلتي وراي اين خصلتها رهنمون مي
سازد كه او را نسبت به ديگر مردمان برتري داده؟(۱۴۴اعراف)
عجول و احساسی بودن امری ذاتی و بشری است ، مهم این
است که شخص با تمرین و تمرکز بتدریج عقل خود را بر احساسات حاکم کند و با هر
خطائی توبه کند و در مسیر رشد و کمال باشد که حضرت موسی براستی و عمیقا چنین
بود. در ضمن قتل قبطی در آیه ۱۵ قصص، بطورغیر عمدی و در دفاع از مؤمن بی گناهی
اتفاق افتاد ، ویژگی حضرت موسی اخلاص در عمل و پاکی درونش بوده است
۱۱) لطفا معانی نام های
زیر را برام ارسال کنید: نوح ابراهیم عیسی محمد علی حسن؟
نوح را " راحت" معنا كرده اند ، همچنين صدا را به گريه
بلند كردن ، ابراهيم پدر امت است ، عيسي نجات دهنده، ،موسي از آب گرفته شده ، محمد
ستوده شده ، علي بلند مرتبه ، حسن نيكو.
۱۲) چرا هيچكدام از
پيامبران به جز حضرت محمد و امامان دچار قتل نشدند و ميان اين همه پيامبر فقط حضرت
محمد بدنبال جنگ رفت؟
شما اگر نگاهي گذرا به تورات بيفكنيد مي بينيد كه
جنگهاي پيامبران بعد از حضرت موسي قابل مقايسه با جنگهاي صدر اسلام نيست !! اگر
حضرت عيسي هم جنگ نكرد ، فرصتي نيافت و جمعيت و جامعه اي در زمان حيات پربركتش
پيدا نكرد كه براي دفاع از آنها در برابر حكومت مقتدر روم شرقي پيكار كند . با
اين حال در همان دوران هم مردم را براي شرايط مساعد بعدي آماده ميساخت و در
انجيل از آنحضرت نقل شده كه فرمود : " من نيامده ام تا صلح را بلكه تا شمشير را
قرار دهم".در گير شدن حضرت عيسي با صرافان و كبوتر فروشاني كه صحن معبد را
تبديل به بازار كسب مادي خود كرده بودند قاطعيت و شدت عمل آنحضرت در موارد
ضروري را نشان ميدهد . در قرآن هم نقل شده است كه وقتي حضرت عيسي كفر را با
تمام وجود احساس كرد ، به حواريين گفت : چه كساني ياوران من در راه خدايند و
حواريين با شجاعت اعلام كردند ما ياران خدائيم شما ميتوانيد براي تفصيل اين بحث
به بخش مكتوبات وبسايت مراجعه كنيد و مقالات " اسلام و خشونت " و " محمد و
آمريكا" و مشابه آنها را بخوانيد.
۱۳) عصاء و يد بيضاء در
داستان موسي اشاره به چه مطالبي دارد؟
معناي ظاهري كلمات همان است كه در همه ترجمه ها هم
نوشته اند ، اما برخي از مفسرين كه مشرب عرفاني داشته اند ، آنها را با عدول از
ظاهر حمل به معاني باطني كرده اند ، عصا به معناي تكيه گاه و يد بيضا به معناي
نور هدايت . واله اعلم
۱۴) امام علي در كدام
قسمت نهج لبلاغه به توصيه پيامبر در مورد اينكه ايشان به
امر خلافت بيش از ديگران سزاوارند به شرط اينكه مردم ايشان را بخواهند؟
اين سخن در " مستدرك نهج البلاغه باب الثاني صفحه
۳۰ " ميباشد .
" يابن ابيطالب لك ولاء امتي فان ولوك في عافيه و اجمعوا عليك بالرضا فقم في
امرهم و ان اختلفوا عليك فدعهم و ما هم فيه فان الله
يجعل لك مخرجا"
۱۵) آيا "تخفي في
نفسك....." در آيه ۳۷ سوره احزاب به علاقه پيامبر نسبت به زينب قبل از متاركه با
زيد اشاره مي كند؟
به فرض هم كه چنين بوده باشد ، احساس قلبي در كنترل
انسان نيست ، مادام كه به چشم و زبان و جوارح نيامده باشد و برعكس ،اگر
براي دوام ازدواجي كه در حال فروپاشي است اقدامی شود ،
خلافي صورت نگرفته است . گناه در عدم كنترل احساس است . از آن گذشته ، زيد و
زينب عملا جدا شده بودند ، مقاله " زن در چشم و دل پيامبر" از دكتر شريعتي
واقعا خواندني است . به اسلام شناسي مراجعه كنيد جوابتان را مييابيد.
۱۶) در توضيح كارهاي خود
حضرت خضر به حضرت موسي در مورد اول ميگويد
من
خواستم......در مورد دوم ميگويد
ما خواستيم....و در مورد سوم
ميگويد
خدا خواست ... ممكنست در
اينباره توضيح فرمائيد خيلي ممنون خواهم شد؟
بنظر بنده سه زمينه در قلمرو دانش انسان قرار دارد:
۱- زمينه اي كه انسان از طريق بكارگيري تفكر و تعقل و با تجزيه تحليل منطقي ،
پيرامون حوادث و اتفاقات جاري ، به نتايجي ميرسد . همچنانكه حضرت خضر با دقت در
تحولات سياسي و اختلافات ميان دو قوم پي برده بود كه بزودي درگيري و جنگ آغاز
خواهد شد و در اينصورت طرفين به تجهيز قوا و مصادره كشتي ها براي انتقال نيرو
خواهند پرداخت . اين زمينه عمل فردي انسان است ، بنابراين گفت : " اردت ان
اعيبها..."
۲- زمينه اي كه تلاش انسان بعنوان مقدمه ، بايد با هدايت و حمايت الهي از طريق
الهام و امداد ملائك همراه گردد تا به نتيجه صحيح برسد . خضر شايد در حركات و
رفتارهاي ناشايسته آن كودك ، به هنگام بازي با همسالانش به اجمال دريافته بود
كه شيطنت و خباثتي بروز ميدهد و بديگران ظلم ميكند ، اما چنين برداشت و تصوري
هرگز براي قتل يك انسان كافي نيست ! در اين مرحله گويا ارشاد الهي از طريق
فرشتگان ، چنان اقدامي را براي آينده والدين كودك و مردم آن ديار به خضر الهام
كرده است . لذا فرمود : " فخشينا ...فاردنا..."
۳- گنج زير ديوار دور از دسترس و ديد انسان آنروز بوده است ، پس بخشي از دانش
ها اصولا در حيطه و قلمرو دانش آدمي نيست و جز خداوند عليم كسي بر آنها وقوف
ندارد . در اينجا فرمود : فاراد ربك .... و ما فعلته عن امري..."
بطور خلاصه دانش سه شاخه دارد ؛ آنچه ما به تنهائي ميفهميم ، آنچه با كمك الهي
مي فهميم ، و آنچه از قلمرو فهم ما دور است ( واله اعلم)
۱۷) و خدا گفت ای موسی آن
چیست بدست راستت و موسی گفت این عصای من است که برآن تکیه میکنم و خدا گفت بینداز
آن را (طه ۱۹ و ۲۰) . و این گونه خداوند از ما میخواهد که بیفکنیم هر آنچه بر آن
تکیه زده ایم همه ی قدرتهایی را که ساخته ایم. و از نو بنا کنیم تکیه گاهی را که
چون اژدهای موسی قدرتمند خواهد بود آنچه که بنا شود بر توکل از خدا و خدا گفت مترس
این بار من با توام ما هر کدام
، کدامین عصا را باید بیاندازیم تا بسازیم عصای واقعی خود را؟. و آن عصا حتی
ملتی را نجات خواهد داد.
جملات زيبا و جالبي است . اين معاني را از آيات مربوط به توكل ميتوان دريافت ،
ولي آيا واقعا آيات ۱۹ و ۲۰ سوره طه در صدد بيان اين مطلب است يا نويسنده به
قرآن تحميل ميكند ؟ بار ديگر بدون پيشداوري به متن آيات مراجعه كنيد و قسمت حذف
شده از ترجمه آيه ۱۸ را كه دقيقا به عصاي عادي اشاره ميكند و دنباله آيات را
بخوانيد آنگاه ببينيد آيا اين آيات
واقعا در صدد القاي آن نكات زيباست
، یا به آن تحمیل میشود ؟
۱۸) مىگويند پيامبر
اسلام پس از هجرت از مكه به مدينه مدتى راهزنى ميكرده و به كاروانهاى تجارتى قريش
شبيخون ميزده است! آيا ممكن است پيامبر راهزنى كند؟
اگر شما بطور اتفاقي به اموال كسي كه همه
خانه و زندگي شما را سرقت يا مصادره كرده باشد
در محلی برخورد كنيد
، آيا ميكوشيد بمقدار آنچه از شما سرقت شده از آن اموال برداريد
، يا آنكه ميگوئيد اينكار دزدي است ؟ ممكن است ناظران اين كار را دزدي
تصور كنند ، اما شما ميتوانيد توضيح دهيد
که او دزد است و شما فقط بخشي از دارائي خود را
به چنگ آورده ايد
( البته در روزگار حاکمیت قانون شما میتوانید شکایت کنید ، ولی
در روزگار حاکمیت قانون جنگل چاره ای نبوده است).
پس از مهاجرت ( و در واقع فرار شبانه پيامبر و مومنين ازمكه براي حفظ
جان)مشركين مكه همه اموال آنان را بدستور ابو سفيانها غارت كرده و آنه
ر در واقع از
كل زندگي خود
محروم کرده بودندد . وقايع تاريخي را نميتوان از وسط
بررسي كرد ، ريشه يابي امري ضروري است
۱۹) در آيه ۱۲۴ سوره بقره
ميگويد ابراهيم را پروردگارش امتحان كرد. در اينجا چرا بر خلاف نظريه شما ضمير "ما"
را بكار نميبرد؟ آيا ميتوان گفت سرشت ابراهيم متفاوت با ساير انسانها بوده است؟
در مورد آيه ۱۲۴ سوره بقره ، عمل " جعل " مربوط به
" منِ ِ " خدا به عنوان قانون گذار است نه " ما" ي او. عمل ابراهيم همان
گذراندن انواع ابتلاهابود ، مثل شاگردي كه انواع درسها را ميخواند ، عمل خدا
همان نمره بيست دادن به شاگردي است كه ممتاز شده است. در اينصورت لازم نيست
سرشت او را سرشتي متفاوت ببينيم . خداميگويد: "ما از قبل به ابراهيم رشدي داده
بوديم" ( لقد آتينا ابراهيم رشده من قبل و كنا به عالمين)
۲۰) در يكي از سخنرانيهاي
جديد خود تعبير زيبايي از اين كلام امام علي داشتيد كه مي گويد اسلام را هچون
پوستين وارونه پوشيده اند متاسفانه قسمتي از تعبير شما را فراموش كردم وجه خارجي
اسلام را همچون خرس دانسته ايد كه با عث وحشت مي گردد... لطفا مابقي را برايم
بنويسيد
اصل كلام حضرت علي در نهج البلاغه چنين است: لبس
الاسلام لبس الفرو مقلوبا ( اسلام پوستين وارونه پوشانده ميشود).
يكطرف پوستين پشم است كه نرم است و گرم ميكند و طرف ديگرش پوست است كه خشن است
و بر آن نقش و نگار ميكنند تا زيبا جلوه كند. پشم و چرم دو عملكرد متفاوت دارند
كه اولي متناسب با درون و دومي براي برون است. واژگونه استفاده كردن از آن
فاجعه بار است؛ بیگانه را ميترساند و خودی را مجروح ميكند. آيا نترسانده و
نكرده است!؟
۲۱) من میخواستم بدونم ک آیا پیامبر واقعا بی سواد بوده؟
آیه ( اقرا باسمک ....) وقتی نازل شد پیامبر نمیتونست بخونه؟
میگن که اون زمان تعداد انگشت شماری سواد داشتن. پس چطور چندین کاتب وحی وجود داشته مثل ابوبکر و...؟
بله در قرآن بارها آمده است که پیامبر امی یعنی درس نخوانده و خط ننوشته بود، این از مسلمات قرآن است، هیچیک از پیامبران به معنای امروزی با سواد نبودند، سواد آموزی عمومی مربوط به روزگار ماست، دانستن الفبای قراردادی زبان فارسی یا انگلیسی و فرانسه و... الزاما کسی را به حقایق الهی آشنا نمیکند، پیامبران الفبای آیات آفریدگار در کتاب خلقت را خواندند و به قول شاعر: نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد.
فرمان"اقرا باسمک ربک..." در سوره علق، فرمان خواندن الفبا و الفاظ و نوشته خاصی نبوده است، بلکه خواندن آثار"ربوبیت" خدا در آفرینش بوده است، معنای خواندن همیشه خواندن الفبا نیست، شما آثار ترس و شادی را در صورت دیگران میخوانید، پیامبر آثار"اسم" به منای صفت "ربوبیت" را در خلقت خواند. در سوره ابتدای نجم آمده است "او آیات بزرگ خدا را دید، نه با چشم ظاهر، بلکه با چشم دلش"
خدا ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نیز نشان داده بود (انعام۷۵).
۲۲) میخواستم نظرتون رو در باب آیه تطهیر و این که از این آیه استنباط میشه که امامان ما شیعیان معصوم از تمام گناهان بودند رو جویا بشم. واقعا این موضوع بعد از شنیدن سخنرانی تحریفات عاشورا و موضوع شیعیان غالی دکتر سروش ذهنم رو بسیاردرگیر کرده. متاسفانه سخنرانی و مطالب دیگران رو هم که دنبال میکنم با ذکر این آیه و پیش فرض عصمت امامان بحثشون رو پیش میبرند. واقعا ممنون میشم نظرتون رو در این باب بیان کنید و این که از لفظ رجس در این آیه چطور استنباط عصمت از تمام گناهان میشه.
مطالب سایت و آرشیو مطالب بسیار جامع و گسترده است و پیدا کردن این موضوع در آرشیو سایت بسیار زمان بر خواهد بود. ممنون میشم اگر قبلا در این باب جناب دکتر سخنرانی یا مقاله ای نوشته باشن، عنوانش رو اعلام کنید
شما اگر خودتان، خودِ خودتان، بدون پیش فرض و حرفهای اهل منبرو محراب و موقعیت ومعیشت و ... به آیه ۳۳ سوره مبارکه احزاب مراجعه کنید و فقط ترجمه بدون توضیح آنرا بخوانید، هرگز ذهنتان به آن چه اهل گزافه وغلو گفته اند میل نمیکند. مخاطب این آیه سراسرانتقادی ( با قبل و بعدش) متوجه برخی همسران پیامبر است که تبرّج، یعنی آرایش و خودنمائی میکردند. آیه قبلی هم میگوید صدای خود را نازک نکنید تا جلب توجه کنید. به آنها توصیه میکند در خانه های خود آرام بگیرید(اینقدر هوس بیرون رفتن نکنید)، نماز بپا دارید، زکات بدهید، از خدا و رسولش اطاعت کنید، از فرصت بی نظیری که در کنار رسول الله و آیات تلاوت شده در اختیار دارید حداکثر استفاده را ببرید و... آخر آیه هم برای اینکه آن مخاطبین ناراحت نشوند میگوید : "قصد خدا از این انتقادات فقط همین است که شما را از این کارهای غیر اخلاق پاک کند. انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا. به این میگویند "آیه تطهیر"، بله تطهیر، اما تطهیر چه کسانی؟!
بالا غیرتا،...حضرت عباسی!! آیا این حرفها به حضرت فاطمه(ص) و آن بخش از اهل بیت(ع) که آل عباشان نامیده اند سازگار است؟!! حیف که اکثر مردم فکر نمیکنند و فقط به "یقولون" دل میسپارند! باید از آنها پرسید شمائی که میگوئید اهل بیت معصوم ذاتی بودند، اصلا چه نیازی به این تذکرات داشتند که خدا خواسته باشد آنها را پاک کند؟ به راستی این تضاد را چگونه حل میکنند؟ عصمت امری اکتسابی و تدریجی و تمرینی و نسبی است. اهل بیت پیامبر خودشان را با تقوای الهی ساخته بودند، نه آنکه پیشساخته و معصوم فابریک بودند. آیا یکصدم استغفاری که آنها میکردند من و شما میکنیم؟
در ضمن، از اینکه دکترای افتخاری به من دادید متشکرم. بدون زحمت مدرک گرفتم، مثل خیلیها که خوب میشناسید!!
۲۳) با توجه به آیات میفرمایند باید دین رو از قران گرفت و از پیامبر .قران پیامبر را نیز معرفی کرده .پس تکلیف احادیث که سیره پیامبر را بیان میکنند چی میشه. چطور به آنها اعتماد کرد و آیا امت اسلام به احادیث نیاز دارد؟
از خود پیامبر مکرم و اهل بیت مطهر ایشان بارها نقل شده که هرآنچه از ما برای شما نقل میکنند بر قرآن عرضه کنید، اگر با آن موافقت داشت بپذیرید وگرنه به دیوارش بزنید، کتابهای حدیث شیعه حدود سه قرن بعد از پیامبر سینه به سینه و نسل به نسل بدون ضبط صوت و تنها متکی به حافظه های خطا پذیر و حضور هزاران جاعل حدیث نقل شده است. در میان آنها روایات بسیار عالی هم وجود دارد اما نیاز به گزینش جدی و پاکسازی اساسی در عرضه به کتاب و عقل دارد.
۲۴) در سوره مریم(س)،از حضرت مریم به عنوان خواهر هارون یاد شده است. در حالیکه هارون برادر حضرت موسی(ع) است ومن در این مورد، تمامی اناجیل را بررسی کرده ام و چیزی دستگیرم نشده است.
هارون برادر حضرت موسی نزد بنی اسرائیل بسیار محبوب
بوده است، حتی بیش از موسی که بدلیل زندگی دوران کودکی و جوانی در کاخ فرعون و
پس از آن دهسال فرار و زندگی در شهر مدین، همواره از قوم بنی اسرائیل دور بوده
است. اصطلاح «خواهر هارون» نهایت قداستی بوده است که بنی اسرائیل برای زنی قایل
میشدند، مثل شیعیان که اصطلاح «دخت پیامبر» را، البته فقط درباره حضرت فاطمه،
بکار میبرند. منظور منتقدان به حضرت مریم این بود از تو که از نسل هارون و در
جایگاه خواهر او هستی هیچ انتظاری نداشتیم بدون شوهر بچه دار شوی!
۲۵) وجود امام زمان از نظر قران چیست و واژه غیبت و قیام از نظر قران چه جایگاهی دارد؟
موضوع امام زمان سالیانی دراز پس از نزول قرآن مطرح شده است و غیبت و قیام و مسائل مربوط به آن اموری تاریخی مربوط به دوران پس از قرآن است، آیات قرآن در باره پیروزی نهائی صالحان یا متقیان کلی است و وارد مصداق نشده است.
۲۶) شما درتفاسیر قرآن کلمه رسول و نبی را اینطور تفسیر کريد که نبی (پیامبر) مبعوث شده از جانب خداوند است و در عین حال رسول است یعنی وحی را به مردم میرساند . الزاما هر رسولی نبی نیست و اشاره به حواریون زمان حضرت عیسی می کنند سئوال من این است که چرا در تشهد میگوئیم اشهد ان الاالله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله آیا این به این معنی هست که محمد(ص) نبی نبوده؟!! رسول بوده؟! در ابتدایی ترین اظهار مسلمانی باید میگفتیم اشهد ان الاالله الا الله و اشهد ان محمد نبی الله
کلمه نبی از ریشه نباء (خبر مهم)، دلالت بر خبر و پیام بزرگی که رسولان آوردند میکند، اما رسول بر رسالت و ماموریت حکایت میکند، حضرت موسی نبی بود، خداوند رسالت رفتن پیش فرعون و درخواست نجات بنی اسرائیل را به او فرمان داد، پیامبر اسلام نیز هم اخبار بلند آسمان برای ما آورد و هم انواع ماموریتهای الهی را اجرا کرد
۲۷) در تفسیر آیه ۱۲۴ بقره ، گفتهايد که ابراهیم(ع) مأمور به تبلیغ هیچ قومی نبودهاند در حاليكه در آیه ۴ سوره ممتحنه ، آمده است : و الذین معه کسانی که همراه او بودند! منظور از امامت ابراهیم(ع) در آیه ۱۲۴ بقره چیست ؟ و آیا مقام معنوی امام علی(ع) از حضرت موسی و عیسی بالاتره است؟ آیا منظور پیروان ابراهیم(ع) نیست!؟آیا منظور پیروان ابراهیم نیست ؟؟
جمله "والذین معه" چه ارتباطی با ماموریت برای یک قوم دارد؟ هر انسان شریف و بزرگواری پیروان و همراهانی دارد، «امامت» نیز در آیه مورد نظر الگو و نمونه بودن است، ابراهیم الگوی انسان کامل برای معاصرین خود وهمه انسانها تا ابد و پیامبری فرا زمانی فرا مکانی بود،
مسلما انبیاء و اولیاء در یک سطح نبودند، اما تفاوت مقام آنها را خداوند علیم و حکیم میداند، همچنانه تفاوت معلمان یک مدرسه را مدیر مدرسه میداند نه شاگردان مبتدی، به تصریح قرآن هیچ مسلمانی حق ندارد کوچکترین تفاوتی میان پیامبران او قائل شود ( لا نفرق بین احد منهم)..
۲۸) یکی از مسایلی که موجب شبهه تاریخی برای برخی از افراد شده است، مسأله تخریب بتهای مکه (به گواه تاریخ ۳۶۰ بت) پس از فتح مکه است.
به نیکی می دانیم که پیامبر اکرم ص روز فتح مکه را روز مرحمه و عفو عمومی اعلام کرد. آیا تخریب بتها مانند تحریم شراب پس از ۲۳ سال بعثت، با آگاهی مسلمانان بوده است؟ به ویژه پیامبر اسلام ص و حضرت علی ع نیز در این امر نقش داشته اند.
کعبه کانون توحید و بنایی بوده است که توسط آدم در آغاز بنیاد گذاشته شده و بعدها ابراهیم به کمک فرزندش اسمعیل آنرا، که در اثر فرسودگی روزگار وسیل خراب شده بود، بازسازی کردند، پس اشغال بنائی که وقف خداپرستی خالص بوده با ۳۶۰ بت، تجاوزی به حقوق و نیت بانیان اولیه به شمار میرود و وارثان معنوی ابراهیم حق داشتند آن محل را پاکسازی و بتهای بیجان را در شهری که به دعای ابراهیم و در سایه امنیت الهی تاسیس شده خراب کنند
اما تحریم کامل شراب و قمار و قرعه و... در سال ۲۳ هجرت هیچگونه مجازات و کیفر دنیایی در پی نداشته، بلکه در سوره مائده آیه ۹۲ فرموده است اگر هم خواستید به اینکارها ادامه دهید، بدانید تنها وظیفه رسول ما ابلاغ آشکار موضوع میباشد ( او مامور اجرا نیست)
۲۹) از صحبت شما اينطور برداشت نمودم كه پيامبران با كسب توانايىها و ويژگىهاى منحصر بفردى، گيرنده ى پيامهاى الهى شدهاند. سوال اينست كه آيا قبل از كسب اين ويژگىها، منتخب و برگزيدهى خداوند بودهاند و اراده الهى برآن بوده كه در اين مسير قرار گرفته، آبديده شوند تا شايستگى رسالت را بيابند، يا اينكه با سعى خود، به آن جايگاه و نقطهاى رسيدهاند كه بعداً بنا بر قابليت، برگزيده شدهاند؟.
تلاش انسان در جهت کسب شایستگی رسالت هم توفیق الهی و خواست (مشیت) او محسوب میشود و زمان قائل شدن ( قبلی یا بعدی) برای خداوندی که خالق زمان و بیرون از محدوده زمان و مکان است جای تامل دارد. فکر میکنم با توجه به اینکه در موضوع وحی و هدایت، خداوند همواره بجای ضمیر متکلم وحده، ضمیر متکلم مع الغیر( نا) را در قرآن به کار برده، ممکن است اشاره به دست اندرکاری نظام الهی، شامل (فاعلیت) روح و فرشتگان و از جمله (قابلیت) خود شخص در وحی و هدایت باشد (والله اعلم)
توضیح: در قرآن ۹ بار "هدینا" در مورد خدا آمده و هرگز "هدیت" نیامده است، ۳۳ بار "ااوحینا، نوحی،نوحیه، نوحیها" آمده و استثنائا یکبار "اوحیت" در مورد حواریون آمده که نشان میدهد دخالت مستقیم وحی بر قابلیت و ظرفیت آنها غلبه داشته است
این نکته را نیز از مرحوم مهندس مهدی بازرگان نقل میکنم که : ابراهیم "خود ساخته" بود ( سیر از ستاره پرستی تا توحید)، موسی "خداساخته" بود ( واصطنعتک لنفسی) و عیسی "خدا خواسته" ( اشاره به داستان همسر عمران و مریم و سخن گفتن در گهواره و... )
در ضمن پیامبر مکرم ما نیز به دعای ابراهیم ( ربنا وابعث فیهم... ) مبعوث شد و از ذریه پاک و پیرو مله ابراهیم او بود. پس خود ساختگی،خدا ساختگی، خداخواستگی و پیامبرخواستگی (نیاز آیندگان) دربعثت او نقش داشته است
۳۰) درمورد آیه سی وپنج سوره مبارکه مائده هدف از وسیله در این آیه چی هست؟ همون توسل هست و یا خیر؟
اگر به خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه مراجعه کنید، امام علی میفرمایند: بهترین چیزی که اهل توسل به آن متوسل میشوند، ده مورد است: ایمان به خدا و رسول، جهاد در راه او، اخلاص، نماز، زکات، روزه، حج، صله رحم، صدقه آشکار و پنهان و کار نیکو انجام دادن.
شاید تعجب کنید که چرا توسل به اشخاص را مطرح نکرده اند؟!
۳۱) نظر شما در مورد محرم و عزاداری چیه، موردتایید ایشون هست یا نه؟
پیام ضد استبداد یزیدی امام حسین و یاران شهیدش را امکان نداشت شیعیان اهل بیت در روزگاران دیکتاتوری و سرکوب خشن بنی مروان، بنی امیه و بنی عباس بازگو کنند، آنها چاره ای نداشتند که به بهانه عزاداری دور هم جمع شوند تا انسجام خود را حفظ کنند و پیام ظلم ستیزی امام حسین را زنده نگه دارند، عزاداری استفاده از حربه مظلومیت در روزگاران حاکمیت ستم است، همچنان که مسیحیان در دوران امپراطوری روم قرنها چنین میکردند و یهودیان همچنان از حربه "هولوکاست"بخاطر آنچه در آلمان نازی اتفاق افتاد استفاده میکنند، متاسفانه هنوز هم امام حسین مظلوم است و نمیتوان پیام راستینش را آشکارا بیان کرد.
به راستی، اگر این است راه بزرگداشت، چرا برای پیامبرمکرم که سرسلسه شریعت اسلام است، عزاداری نمیکنند؟
۳۲) در مورد غذايي كه نذر مي شود براي امامان آيا خوردن اين غذا با توجه به شفيع قرار دادن اين اشخاص حلال است؟
در جامعه بعضي از افراد مي گويند غذايي كه مثلا در روز عاشور براي امام حسين داده مي شود مانند هدايايي است كه براي بتان داده مي شد سوال را از اين جهت مطرح كردم كه براي خود و ديگران رفع شبه شود
درست یا غلط بودن هرکاری تابع نیت انجام دهنده آن و تاثیر منفی یا مثبتی است که بر دیگران میگذارد. باید پرسید آیا حضرت علی و بقیه اهل بیت مطهر، متوسل به پیامبر میشدند و با نذر غذا آنحضرت را شفیع برآورده شدن حاجات مادی خود قرار میدادند، یا این کار را برای تقرب به خدا انجام میدادند؟
البته "پلوی" روز عاشورا برای عزاداران خسته و گرسنه نعمتی است، اما ایکاش به "پیام"آن شهیدان جاوید هم همینقدر اهمیت میدادیم، "سینه زدن" البته به عزاداران حالی میدهد، اما ایکاش دست رد زدن به "سینه ستمگران" هم همان حال را به آنان میداد، "زنجیر زدن" در عزاداری البته نوعی ابراز همدردی است، اما ایکاش غل و "زنجیرهای وابستگی" به خرافات ضد قرآنی را از دست و پای خود باز میکردیم.
۳۳) چرا در ترجمه قران گاها می فرمایید امام علی گفتند یا هر امامی زیرا در قران گفته بعد پیامبران بر انسانها حجت نیست دین اسلام است دین فرقه ندارد از مشرکان نباشید ایا الله دلیل آشکار آورده پس چرا بدترین مخلوق الله شویم و جاودانه در جهنم باشیم و هرانچه الله نگفته را به الله نسبت دهیم؟
از پیامبر گرامی ما نقل شده است که هرآنچه از من بر شما روایت کردند به قرآن عرضه کنید، آنچه مطابقت داشت بپذیرید وگرنه به دیوارش بکوبید!! کتاب راهنما قرار دادن قرآن هرگز به این معنا نیست که چشم و گوش خود را از نوشته ها و نظریات دیگران بپوشانیم و از دریای معرفت بشری خود را محروم سازیم، اتفاقا قضیه کاملا برعکس است، به هر اندازه که دید و دریافت خود را وسیع سازیم، به همان اندازه درک و فهم و برداشتمان از قرآن افزون خواهد شد. چگونه یک مسلمان میتواند خود را در زندان تنگ برداشتهای فردی و تجربه شخصی خود محبوس سازد و به تصور "کفانا کتاب الله" از معلومات و معلمین دیگر محروم شود؟ آیا این جفایی بزرگ نیست که از تجربیات پیامبر ابلاغ کننده وحی و کسی که از نه سالگی در دامان دانش پیامبر بزرگ شده و شخصیتش با آیات قرآن شکل گرفته استفاده نکنیم؟ این معارف در کتاب شریف نهج البلاغه جمع آوری شده است که بهترین شارحان آن اتفاقا از اهل تسنن بودند. ملاک پذیرش هر متنی البته عرضه به قرآن است، ولی خطر دیگری که یک مسلمان موحد را تهدید میکند، افتادن از دیگر سوی بام و درغلطیدن در نگاه تک ساحتی وغلوی دیگراست، بنده به توفیق الهی کوشیده ام برای فهم بهتر قرآن نه تنها از اهل بیت پیامبر، که عالم ترین مردم به این کتاب بودند، بهره بگیرم، بلکه از نظریات غیر مسلمانان همچون "توشیهیکو ایزوتسو" قرآن شناس ژاپنی استفاده کنم و خدا را شاکرم که درک و دیدم را با معلمینی که در مسیرم قرار داده، در حد درک و فهم و ظرفیت محدود خود گسترش دهم.
۳۴) آيا در قرآن بصراحت از فوت و اينكه عيسى مسيح مثل ساير انسانها از دنيا رفته، ياد شده است؟
بارى از زبان ذاكر نائيك دانشمند مسلمان هندى شنيدم كه مى گفت: حضرت عيسى نمرده و دو باره بعنوان فردى عادى و از جمله امت رسول الله مىآيد.
جناب عارف منصوری، با سلام و تحیت، بلی در قرآن ۲
بار واژه فوت و ۲ بار واژه موت در سوره های آل عمران ۵۵، مائده ۱۱۷، مریم ۳۳ و
نساء ۱۵۹ در باره عیسی بن مریم (ع) آمده است
۳۵) ازدواج های متعدد پيامبر اسلام که البته گفته میشود (یا شاید توجیه میشود) که هریک با هدف خاصی و با توجه به مقتضیات آن زمان صورت گرفته و آن زنان میانسال و بیوه بودهاند وحتی ازدواج های ایشان با کنیزان (بعد از آزاد کردنشان) با هدف نشان دادن این موضوع بوده است که کنیز هم به عنوان یک زن حق ازدواج دارد و...
حتی اگر دلایل و توجیحات ازدواجهای شخص پیامبر را بپذیریم، موضوع مجوز داشتن چهار
همسر در اسلام را چگونه میتوان تفسیر نمود هرچند که در ادامه آن آیه شریفه این مجوز
را منوط به برقراری عدالت میان همه زنان نموده است... اما چرا باید چنین آیهای
نازل شود که بعد برای اجرا شدنش شرط (البته که شرط محال) گذاشته شود؟
اگر درآیه سوم سوره نساء دقت کنید خواهید دید این توصیه در باره ازدواج با زنان یتیمی است که بعضا شوهرانشان را در جنگ از دست داده بودند و در آن دوران هیچ سازمان اجتماعی برای حمایت از آنان و فرزندان خردسالشان وجود نداشت، در ابتدای آیه میگوید اگر بیم داشتید که نمیتوانید در باره آنها قسط را رعایت کنید با آنها ازدواج کنید، یعنی هدف برقراری قسط، به معنای تامین زندگی آنها، بدون ازدواج بوده است، اما چون نگهداری یک زن نامحرم در خانه و تامین مخارج خانواده او کاری مشکل بوده است و کمتر کسی رغبت به اینکار داشته، اجازه میدهد با آنان ازدواج کنند. پس هدف نگهداری خانودههای آسیب دیده در جنگ بوده است نه تامین هوس مردان. اولویت هم تامین هزینه بدون ازدواج بوده است، فراموش نکنید که در جنگی مثل احد حدود یک چهارم مسلمان کشته شدند و سرپرستی یتیمان در آن روزگار مهمترین مسئله محسوب میشده است. این راه حل البته موقت و مقطعی مربوط به زمان و مکان خاص میباشد. متاسفانه امروز از زاویه سکس به این مسئله نگاه میکنند ولی در آن روزگار تامین امنیت و معیشت مطرح بوده است
۳۶) در ماجرای کشتار بنی قریظه، آیا صرف خیانت عدهای به مفاد یک قرارداد و نافرمانی و سرکشی آنها، آيا میتوان كل قبيله را سر برید؟
باید موضوع را در زمان و مکان (کانتکست) خودش و در روزگاری که سازمان ملل و شورای امنیت برای تضمین صلح وجود نداشت، بررسی کرد، وقتی قبیلهای همسایه خیانتی بزرگ میکند و موجبات آن دشمنی و توطئه همچنان باقی است،نحوه مواجه با مسئله تفاوت میکند. در ضمن حکم این مجازات هم، به درخواست خود یهودیان، توسط یکی از بزرگان یهودی مسلمان شده صادر گردید
۳۷) شنیدم امامان نمیتوانند شفیع باشند و غالبا معجزه خواستن از آنان عقلانی نیست و به آیه ی ۱۰۶ سوره ی انعام استناد کرديد.... میخواستم بپرسم که پس بعضی معجزات در حرم این بزرگواران اتفاق میافتد که در تحقیق و پرسجویی که بنده انجام دادهام متوجه شدم که عمدتا حقیقت دارند در این باره اگر میشود توضیحی بدهید که چگونه این معجزات اتفاق میافتد؟
انبیاء و اولیاء خدا، به خصوص پیامبر مکرم ما و اهل بیت مطهر او، طبیبان اخلاق و ایمان مردم بودند، نه طبیبان جسم آنان، آنهم طبیبانی با مطبی سیار! به تعبیر امیرالمومنین(ع): طبیب دوار بطبه. آنها اگر خود مریض میشدند، به جای توسل به مقدسین پیش پزشک میرفتند، مگر برای حضرت علی پس از ضربت خوردن پزشکی یهودی نیاوردند؟ چرا متوسل بر مزار پیامبر نشدند؟
بیش از شیعیان، مبلغین و متولیان دین مسیح برای کشاندن مردم به کلیسا، به استناد این که عیسیٍ در زمان حیاتش شفا میداد، به این ادعاها باور دارند، اما خداوند در قرآن در آیه ۱۰۹ و آیات ۱۱۴ تا ۱۱۷ سوره آل عمران تاکید میکند، حتی عیسی، که به اذن خدا در زمان حیاتش بیمار را شفا میداد، روز قیامت اعتراف میکند که پس ازفوت خود هیچ خبری از آنچه امتش پس از او انجام دادند نداشته است.
از آن گذشته، مگر قرار است هرکسی بیمار میشود بمیرد که اگر از میان میلیونها زائری که سالیانه به اماکن مقدسه میروند، یکی دو نفری ادعای شفا کردند، معجزهای شده باشد؟ کشیشهای مسیحی ادعاهای به مراتب بیشتری دارند، مسلما کسی که با باورعمیقا قلبی بر اینکه حتما شفا میگیرد، چنین توسلی، حتی موهوم، بکند، به مدد همین روحیه که در جسم او اثر میگذارد، به لطف نظاماتی که خدا در وجود انسان قرار داده، احتمال دارد بر بیماری خود غلبه کند. این اتفاق را که نقش ربوبیت است، به کسانی که در زمان حیات مبارکشان هرگز اهل این ادعاها نبودند نسبت دادن هیچ مبنای قرآنی ندارد.
۳۸) اگر امکان دارد در ارتباط با عصمت و مصون بودن پیامبران و امامان توضیح دهید. آیا واقعا آنها از نظر تکوینی لغزش و گناهی مرتکب نمیشدند!؟
با سلام و تحیت، در ترجمه کلمات از هر زبانی به زبان دیگر، در بسیاری از موارد معنای کلمه تحریف میشود یا تغییر میکند. اصطلاح «طفل معصوم» در زبان فارسی نمونه ای از این تحریفات است که طفل بیگناه تلقی میشود! حال آنکه معصوم بیگناه نیست، بلکه پناه برده به حفظ و نگهداری خداست، آنطور که در باره یوسف در قرآن آمده است؛ زنان درباری خواستند نفس او را جذب کنند ولی او از خدا طلب حفاظت = عصمت کرد
«وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَم» نه آنکه قبلا معصوم بود، در آیه ۳۳ سوره یوسف نیز آمده است وقتی توطئه زنان برای تسلیم او بالا گرفت، دعا کرد که پروردگارا، اگر مکر آنان را از من برنگردانی، به شدت به آنها میل میکنم و دراینصورت از جاهلین خواهم شد، همین نشان میدهد که پیامبران معصوم به معنای مصون ذاتی از گناه نبودند، بلکه به نیروی تقوی خود را حفظ میکردند، پس معصومیت هم اکتسابی است و هم نسبی ( در برابر خدای مطلق). انبیاء و اولیاء با خودسازی در پرتو عنایت خدا مرتکب گناهان عادی سایر مردم نمیشدند ولی به مصداق
«حسنات الابرار سیئات المقربین»، بدلیل مقام قربشان مورد تذکر و تنبه بیشتری بودند و حسنات بالاتری از آنان طلب میشد.
|