اسلام ( در باب تفعيل) تسليم كردن نفس به نظامات جهان شمولي است كه آفريدگار عالم ( اگر به وجود آن معتقديم) مقرر داشته است . مفهوم تسليم موقعي قابل فهم ميشود كه اراده انتخاب ميان دو راهي نيك و بد ، خير و شر ، شيطان و رحمن و ....مطرح ميشود . يك راه پيروي از تمايلات نفس و هوی و هوس هاي دل است ، راه ديگر تن دادن و تسليم شدن به نظامي فرا زماني فرا مكاني كه اديان آنرا " مشيت خالق" ناميده اند . اين همان سخني است كه پيامبر اسلام فرمود: آل عمران۸۳ ( آيا بجز آئيني خدائي جستجو ميكنند ، درحاليكه هرآنچه در آسمانها و زمين است ، خواه نا خواه تسليم نظامات اويند و بسوي او حركت ميكنند) ؟ در چارچوب چنين جهان بيني و انسان شناسي است كه مسئله اخلاق و ساير واژه هاي ديني قابل فهم ميشود . اخلاق از ريشه "خلق"اشاره دارد به بعد ديگري از خلقت جسمي ، كه همان خلق و آفرينش ارادي روح و روان يعني شخصيت انساني است . اما از آنجائيكه در جهان بيني ديني دنيا انتهاي زندگي نيست و حيات ادامه دارد ، ساخت و ساز اخلاقي تنها به بهبود زندگي مادي و مناسبات اقتصادي خلاصه نميشود ، بلكه با آباد كردن دنيا آباداني آخرت حاصل ميگردد  اما در باره آخرت ، آيات قرآن بيش از آنست كه ذكر كرديد و چدود يكسوم قرآن را در برميگيرد ! با اين توضيح ، كه بدليل سخن گفتن از عالمي كه هنوز نيامده و در چنگ محسوسات علمي قرار نگرفته ،نا گزير به گونه تمثيل و تشبيه و بزبان استعاره و رمزگوئي بيان شده است كه اصطلاحا " متشابهات " ناميده ميشوندز ، بسياري از دلتنگي هائيكه به آن اشاره كرديد محصول محدوديت هاي دل و دماغ ماست كه در زندان زندگي و مناسبات مادي و رقابت هاي تنگ نظرانه اش ما را اسير كرده است . آزاد شدن از اين اسارت ها و تنفس در حال و هواي افق هاي برتر بسياري از درد و رنج هاي امروز ما را تبديل به رضايت و اميدواري ميكند در هر حال مرا با اسلام آقايان كاري نيست و چنان اسلامي را قابل دفاع هم نميدانم . من اسلام ديگري آرزو میکنم كه همه پيامبران و پيروان راستين آنان و همه انسانهاي حق طلب تاريخ پيرو آنند

خير نه اسلام كشور گشائي دارد و نه در زمان حضرت علي چنين فتوحاتي ادامه پيداكرده است و نه هيچكدام از فرزندان آن بزرگوار در اين جنگها مشاركت داشته اند . حساب دفاع از جان و مال و وطن و ايمان و آزادي عقيده چيزي است و كشورگشائي چيزي ديگر . توضیحات مفصل تر را در سایت ببینید

سخن من در باره تخت جمشيد بي ارتباط بودن آن با معماري مرسوم در ايران و وارداتي بودن طرح و سازندگان آن از كشورهاي ديگر بوده است . اين سخن من يا نويسندگان غربي نيست ، محققين ايراني نيز با جزئيات اين مطلب را نشان داده اند . هخامنشيان البته در كشورداري و توسعه قلمرو كشور تلاش كردند و كوروش كبير ( كه به احتمال بسيار زياد همان ذواالقرنين ياد شده در قرآن است) افتخار ما ايرانيان است ، او البته يهوديان را از اسارت حكومت بابل نجات داد ، اما اين قضايا ربطي به اصالت يك بنا ندارد ، من خود مهندس معمارم و از سابقه و سبك ساختمانهاي ايران بي خبر نيستم .حرف من اين بود كه مصدق محصول ملت ايران بود ، اما تخت جمشيد تلاشي دولتي با مدد گرفتن از متخصصين بيگانه

كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران نوشته مرحوم مرتضي مطهري كتاب بسيار خوبي است . كتاب ديگري هم در سالهاي اخير بنام "ستيز و سازش" خواندم كه كاري دانشگاهي و بسيار دقيق بود . اصل كتا ب به زبان انگليسي از نويسنده اي زرتشتي است به نام

Conflict & Coopration - Choksy  Jamsheed Kairshasp - Columbia University Press 1997

ازنظر تاریخی برای نخستین بار ایران برای گوشمالی دادن به امثال " مثنی" که دست درازی به " حیره" ( عراق فعلی، دست نشانده سابق ایران) کرده بود حمله را آغاز کرده بود و جنگ سلاسل ، بادقله و ... در بین النهرین ( نه خاک ایران ) اتفاق افتاد . نظر حضرت علی را در پاسخ به عمر ( خلیفه وقت) درمورد حمله گسترده ایرانیان و عدم پیشدستی در مقابله با آنها ، در خطبه ۱۴۶ نهج البلاغه مطالعه فرمائید

متاسفانه امروز كسي به تعاليم اصلي زرتشت دسترسي ندارد تا بتوان قضاوت سنجيده اي كرد . آنچه در دسترس است ناقص و نارسا و متاثر از تحريفات طائفه "مغان" و سازمانهاي حكومتي متكي بر اين آئين است .بطوريكه از ۳۲۸ بند " گاتاها " كه مقدس ترين بخش اوستا محسوب ميشود قريب ۱۹۰ بند آنها غير قابل درك و فهم است و تحقيقات گسترده مستشرقين و ايران شناسان براي كشف حقايق تعاليم زرتشت به جاي روشني نرسيده است . اما از كليات آئين زرتشت معلوم ميشود پيامبري موحد بوده است و مردمان را به حقيقت دعوت كرده است .مراقب باشید تلاشهاي برخي وابستگان به رژيم گذشته در طرح آئين زرتشت و حمله به اسلام شما را فريب ندهد ، اين تلاشها را قبل از انقلاب هم ميكردند ، آنها اهداف سياسي دارند و دنبال حقيقت نيستند وگرنه چگونه در اين روزگار ميتوان از آئيني پيروي كرد كه ازدواج با مادر و خواهر و دختر را ثواب تلقي ميكند؟ در مورد مناسبات اسلام و ايران و اينكه آيا ايرانيان با زور شمشير مسلمان شدند يا نه ، بهتر است به وبسايت بنده مراجعه كنيد و سخنان در اين زمينه را در قسمت ويدئوها ملاحظه كنيد

با سلام و تحيت ؛  وضعيت فعلي با هيچ دوره اي از صدر اسلام قابل مقايسه نيست ؛ نه دوران پيامبر^(ص) و علي^(ع)، و نه حتي دوران خلفا ، كه صرفنظر از جور به خاندان پيامبر ، به هرحال اساس اسلام به جاي خود بود . جهل و جور و جاه طلبي جمع محدودي كه قدرت را قبضه كرده اند ، حداكثر قابل مقايسه با دوران عثمان ميباشد! چه بايد كرد را از پيامبرمان بشنويم كه فرمود " هرگاه فتنه ها همچون ابرهاي تيره بر شما پوشيده شد ، به قرآن پناه بريد" . قرآن شيوه هاي صبر و سلوك در دوران ديكتاتوري و حفظ ايمان و ايفاي فريضه امر به معروف و نهي ازمنكر و ... را به شما آموزش ميدهد.

نه کشورهای دارای هویت اسلامی الزاما مسلمان هستند و نه کشورهای غیر اسلامی الزاما غیر مسلمانند، کلمه اسلام از نظر قاعده زبان عربی (در باب افعال) تسلیم شدن در برابر حقیقت است، ابراهیم مسلم بود یعنی صد در صد تسلیم خدا بود نه تمایلات نفس خود یا دیگران، تا قرن ۴ که مسلمانان به اسلام نزدیک بودند و اروپا در جهالت قرون وسطی غرق بود، چند سر و گردن از نظر علم و تمدن و توسعه از آنها جلو بودیم، از وقتی غربهیا خود را از سلطه ارباب کلیسا و دکانداران دین آزاد کردند و به آزادی و عقل و اخلاق که همان ارزشهای قرآنی‌اند نزدیک شدند، و ما روز به روز از آن دور شدیم، شرایط معکوس شد. آری برادر، ما از هویت اسلام تاریخی خود که فرسنگها از اسلام قرآنی دور شده انتظار معجزه داریم، اما غرق جهل و خرافات و شرک شخصیت پرستی هستیم و بجای آسمان وحی به عمق چاه جمکران دلبسته ایم!؟

درست است، هر پیامبری در آغاز برای مردمی مبعوث میشده که به زبان او آشنا بودند، اما به تدریج مردمانی دیگر به پیام او و روح سخنش می‌گرویدند، هرچند به زبان او آشنا نبودند، مثل سلمان فارسی و میلیونها نفر مشابه او. حضرت عیسی مسیح نیز اهل ناصریه فلسطین بود و به زبان آرامی صحبت میکرد که با زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی فرق دارد، رنگ پوست و مو و چشمش نیز با مردم مغرب زمین امروز فرق داشت، حضرت موسی نیز به زبان عبری سخن میگفت که امروز اکثر یهودیان از آن بی اطلاعند، زبان مردمان عرب امروز نیز با عربی قرآن بسیار متفاوت است و اصلا زبان امری سیال است، ولی پیام دین جاودانه میباشد، ما امروز در دنیا حدود ۵۰۰۰ زبان داریم که به حدود ۳۵۰۰ گویش آن بیش از یک میلیون نفر صحبت میکنند، آیا آن شخص محترم بر این باور است که باید ۵۰۰۰ پیامبر داشته باشیم؟ زبان زرتشت نیز کاملا با فارسی امروز متفاوت بوده است، از آن گذشته، به گفته متخصصین و مستشرقین اهل فن غربی، از سخنان زرتشت، که پیش از یهودیت در عهد باستان بوده است، شاید بیش از ۵ در صد باقی نمانده باشد و در طول تاریخ آموزه‌های آن پیامبر ایرانی سینه به سینه با فرهنگ های زمانه آمیخته شده است، زرتشتیان عزیز بخش‌های عمده ای از احکام دینی خود را که مربوط به هزاره های پیش بوده عملا کنار گذاشته اند، کافی است آن بانوی هموطن زرتشتی فقط به احکام وحشتناک مربوط به دوران ماهانه زنان در کتابشان نگاه کنند و بعدا داوری نمایند بجای این تعصبات هویت گرایانه تاریخی، بهتر است به اصل و اساس ادیان که در بسیاری از جهات مشترک هستند توجه و به آن عمل کنیم، درد اصلی، انحراف بسیاری از دینداران از اساس دین و پرداختن به قالبهای هوینی و اشکال تشریفاتی خرافاتی است، یا تقلید از متولیان از خدا بی خبر دنیا پرست و پیروی از قدرتهای روزگار. در ضمن عملکرد روحانیون به قدرت تکیه کرده را نمیتوان به حساب دین گذاشت، کما آنکه یکی از دلایل اصلی سقوط ابر قدرت ساسانی و شکست مفتضح آنان از اعراب، عملکرد دستگاه بشدت فاسد مغان و متولیان دین زرتشت بود! آیا آنان واقعا به آموزه های زرتشت عمل می‌کردند؟ یک بام و دو هوا که نباید بود.

اولا اینها توسط اسلام کشته نشدند، بلکه توسط همانهائی که اهل بیت پیامبر را در کربلا قتل عام کردند و به عادت پیش از اسلام به جنگ و توسعه طلبی پرداختند کشته شدند، ثانیا سه حمله نخست از جانب سپاه ساسانیان پس از رحلت پیامبر برای نابودی اسلام در منطقه بین النحرین بود که میخواستند ریشه اسلام را بکنند و با شکستشان پای اعراب را به ایران کشاندند و شاه ایران هم توسط یک دهقان ایرانی کشته شد، ثالثا آمار سکنه شهرهائی که ذکر شده تا همین اواخر هم کمتر از این ارقام ساختگی بوده، آنهم در روزگاری که آمارگیری جمعیت اصلا رسم نبود