پرســـش و پاســـخ درباره
دنيــا آخــرت قيـامت
در اين بخش سؤالاتى كه از طرف
شما از طريق ايميل مطرح و پاسخ داده شده است را گردآورى نموده ايم. براى مشاهده
پاسخ بر روى سؤال كليك نماييد. پس از مطالعه پاسخ مجددا بر روى سؤال كليك كرده
تا بحالت اوّل بازگردد.
۱) خداوند در آیه های
مختلف می گوید من از افکار درونی شما آگاهم. خداوند
در آیه ای عنوان می کند هف من امتحان بندگان مومن از غیر مومن است. آیا با
احاطة کامل خدا بر فکر و اندیشة بندگان نیازی به این آزمون و خطا هست
وژه هاي : امتحان ،
ابتلاء ،
اختبار ، فتنه ، تمحيص و ... كه در قرآن آمده اند و همگي همان امتحان
ترجمه ميشوند ، تنه به منظور آگاهي يافتن نيست ، بلكه
ساخته شدن و رشد كردن است . همانطور كه در مدرسه وجود امتحان براي بكار
واداركردن محصلين و آماده ساختنشان براي كلاس بالاتر رفتن است ، نه صرفا اطلاع
يافتن معلم كه چه كسي نمره بالاتر گرفته است.
۲) اگر انسانی حق کسی را
نخورد
، به دیگران کمک کند ، آن ها را دوست بدارد
، حسادت نداشته باشد ، همیشه نیتش
پاک باشد و با خوش رویی با دیگران رفتار کند ولی نماز نخواند و مشروب هم بخورد آیا
اشکال دارد؟ مثلا من خودم مشروب می خورم ولی گناهی انجام نمی دهم؟
الحمد لله كه شما معتقديد هيچ كار خلافي نميكنيد و
يكسره كار خوب انجام ميدهيد ، اما ميدانيد كه بد و خوب نسبي است و حد و نهايتي
هم ندارد . بستگي به ميزان آگاهي انسان به مسئوليت هايش و خطير بودن نتايج
اعمالش دارد . خداوند در قرآن پيامبرانش را نيز بدليل آگايي بالايشان بارها
توبيخ كرده است ، هر چقدر هدف انسان در افق بالاتري باشد ، بيشتر احساس عقب
بودن و اشكال داشتن ميكند ثانيا به شهادت آيه ۹۰ سوره نحل اصلا نماز براي تقويت
همان اعمالي كه ذكر كرديد واجب شده است . تا كسي عاشق نشود معناي آنرا نميداند
! نماز هم كه گفتگوئي با آفريدگار ميليونها كهكشان و بخشنده همه نعمت هاي ماست،
تا درست فهميده و اجرا نشود خاصيت چنداني ندارد
۳) اين كه امام علي مي
فرمايد
هر كه رابطه اش با خدا اصلاح شود خدا رابطه اش با مردم را درست ميكندو هر كه
آخرتش را اصلاح كند خدا امر دنيايش را اصلاح مي كند را توضيح دهيد
ميگويند چونكه صد آمد نود هم پيش ماست ! اصلاح
رابطه با خدا يعني خدمت به خلق
او كه طبيعتا روابط اجتماعي سالم بوجود مي آورد . اصلاح آخرت هم از مزرعه دنيا
آغاز ميشود و با كارهاي مثبت دنيائي است كه آخرت حاصل ميگردد
۴) اینکه در قران گفته شده
که عمل صالح فقط به شرط ایمان پذیرفته می شود را توضیح بفرمایید؟
ارزش هر عملي تابع نيت آنست وگرنه فعل و انفعال
فيزيكي ارزشي ندارد ، اگر كاري در راستاي ارزشهاي ايماني نباشد و انگيزه اخلاقي
هم نداشته باشد ، بايد فهميد دليل انجام آن چه بوده است ؟ ناخودآگاه ،
رياكارانه ، عادت ... ؟ در اينصورت اگرچه فايده اش به مردم ميرسد ، اما درون او
را متحول نميسازد. اما اگر با فطرت پاكش كار خير ميكند و از تعاليم متوليان دين
، نه تعاليم خدا، متنفر است ، كارش مقبول است.
۵) شما بیان قران را
استعاری میدانید . اما چرا در مورد ایات معاد جسمانی این را استفاده نمی کنید
بنده هر کجا آیات متشابه قرآن ضرورت ایجاب نماید،
برای فهم مطلب از استعاره و تمثیل و تشبیه و ... مدد میگیرم، اما رستاخیز
جسمانی ازمتشابهات نیست، بلکه بارها به وضوح در قرآن بيان شده است.
۶) آدم هائی را میشناسم که
اعتقادی به دین ندارند ، اما کار خوب میکنند . تکلیف این اشخاص در حساب خدا چگونه
است؟
ازنظر قرآني ارزش هر عملي تابع نيت آنست ، قرآن
پذيرش كارهاي نيك ( صالحات) را مشروط به نيت پاك ( و هو مومن) كرده است . رفتار
كسانيكه بدون انگيزه ايماني كار خوب ميكنند ، هر چند از ديد ما مثبت است ، اما
خدا بهتر ميداند قصدشان چيست ؛ يا انگيزه اي ندارند ، كه ناخودآگاه انجام داده
اند و ارزش به خودآگاهي است ، يا نيت رياكاري داشته اند كه كارشان در حساب
خدائي فاقد ارزش است ، و بالاخره ممكن است مخالف دين و اخلاق و معنويت نبوده
باشند ، اما با دستگاههاي ديني و متوليان آن و به عبارتي با آنچه بنام دين عرضه
ميشود مخالف باشند ، در اينصورت كارشان در مسير حق است و اجر و جزا خواهند داشت
۷) مایل بودم در مورد
قیامت چند جلسه ای صحبت کنید
در مورد مسئله قيامت هم در قسمت مكتوبات و هم در قسمت "
ويدئو" هاي وبسايت مطالبي تحت عنوان رستاخيز و برهان هاي آن وجود دارد
۸) چرا خداوند در قرآن در
مورد پاداش و جزاي روز قيامت بيشتر از مثالهاي مادي استفاده نموده است؟
چونكه با كودك سر و كارت فتاد
پس زبان كودكي بايد گشاد به طفلي كه گريه ميكند و بهانه ميگيرد بايد وعده
اسباب بازيهاي مورد علاقه او را داد . وعده كامپيوتر و ارتباط جهاني با اينترنت
براي او نامفهوم است
۹) دين تا چه عرصهاي از
زندگي اجتماعي ميتواند وارد شود. آيا در همه عرصه هاى عمومي وارد ميشود يا
استثناهائى وجود دارد؟
عرصه دين تمامي اموري است كه با هدايت انسان به
مقصد و مقصودي كه براي آن آفريده شده است ارتباط دارد ، اما يك سلسله از امور،
موضوعات زندگي روزمره ما را تشكيل ميدهند كه الزاما ديني نيستند و قرآن در باره
شكل آنها توصيه اي نكرده است ، مثل آشپزي ، خياطي ، كشاورزي و غيره .
مسائلي همچون : حكومت ، سياست ، اقتصاد ، تجارت و امثالهم نيز هر چند ازنظر
انطباق با عدالت ، انصاف ، تقوي و احسان مطرح شده است ، اما شكل آنها با تشخيص
آدميان و انديشه كردن در مصالح مجتمعات انساني انجام ميشود
۱۰) چند جا در قرآن هست
که خدا شما را با ابتلا آزمایش می کند تا معلوم شود شما چه کاره اید و در سوره بقره
هست که َلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن
قَبْلِنَا قبول دارم که شرایط ,موضوع , و مصارف این دو متفاوت است ولی سوال من این
است آیا من باید در دل آروز کنم که خدا مرا آزمایش کند یا صبر کنم آزمایش خودش پیش
بیاید یا اصلا منتظر آزمایش نباشم و همین آزمایش های هر روزه کافی است
ما در هر لحظه در حال امتحان در مناسباتمان با همسر
و فرزد و ساير مردم و حتي خودمان هستيم ، البته برخي امتحانات بزرگ مثل
امتحانات مدرسه در آخر سال هم وجود دارد كه در دو راهيهاي زندگي حادث ميشود و
مثل امتحان آخر سال بايد به سر رسيد خود با آمادگي هاي لازمه برسد و تقاضا
كردني نيست . اين امتحاني است براي رفتن به كلاس بالاتر كمال و رشد . حضرت علي
ميفرمايند هرگز نگوئيد از فتنه به خدا پناه ميبرم ، چرا كه فتنه ناگزير است ،
بلكه بگوئيد از فتنه هاي گمراه كننده ( مضلات الفتن) به خدا پناه ميبرم
۱۱) ژن ها مسئول بروز هر
رفتاری هستند با این حساب برای برخی متقی بودن سخت تر از کسانی است که این ژن را
ندارند و قطعا این یک نابرابری است!. بعضی ها ذاتا صبورترند بعضی ها ترسو بعضی ها
عصبی، قدرت ترمز همه یکسان نیست اما دستور برای همه یکی است و همانطور که شما به
کرات فرموده اید تنها ایمان آوردن مهم نیست بلکه خداوند از بندگانش انتظار دارد که
تقوا پیشه کنند. لطفا بنده را راهنمایی فرمایید
زمينه هاي تقوا بسيار گسترده است ، به گستردگي تمام
خصلتهاي آدمي ، پس اگر در زمينه اي مثل عصبانيت يا خونسردي تفاوتي وجود داشت ،
در زمينه هاي ديگر ممكن است برعكس باشد . ما از صبح تا شب دائما در معرض امتحان
تقوا در بستر زندگي هستيم.
اما در مورد حاكميت "ژن" ، چنين مطلبي در مورد حيوانات البته صادق است ، اما در
مورد انسان به دليل اختيار و اراده مستقل ، اين حاكميت مطلق نيست و در مواردي
به نيروي اراده و انتخاب نقض ميشود . اين قلب آدمي يا شخصيت اوست كه اراده آزاد
دارد و ميتواند بعضا بر ژنهاي خود غلبه كند . در ضمن ادعاي وجود ژن جنايتكار هم
هنوز اثبات علمي نشده و در حد نظريه است.
۱۲) شما بیان کردید
که انسانها بدون توقف میتوانند تا نهایت ظلم به خودشان و بشریت برسند بدون مانعی از
جانب خدا.سوال این است که ایا در این گفته تناقضی با ایات ابتدایی سوره غافر وجود
ندارد که فرمودید کسانی که از حد خودشان تجاوز میکنند توسط خداوند نگه داشته
میشوند؟
عرايض بنده ، ناظر به نقش اختيار و اراده
مستقل انسان در " دنيا "بود ، در حاليكه " اخذ" الهي مربوط به " آخرت " و يا
"عذاب استيصال" است كه در گذشته تاريخ بدليل بازتاب عملكرد سوء شامل اقوام
ميشده است و شايد در اين روزگار هم تحقق يابد . دست قدرت خدا در دنيا از آستين
انسانهاي حق پرست بيرون ميايد و گريبان ظالمان را ميگيرد. اين وظيفه و امتحان و
ابتلاي ماست. آيات ۵ ، ۲۱ و ۲۲ سوره غافر نشان ميدهد كه " اخذ الهي " در آخرت
بوده است
۱۳) تناسخ رو توضیح دهید؟
اموری مانند تناسخ را که مربوط به ماوراء فیزیک است با علم نمیتوان ثابت کرد، از طریق قرآن نیز هیچ نشانه روشنی در تایید این نظریه نمیتوان یافت، بلکه در رد آن آیات روشنی وجود دارد، حدود یکسوم آیات قرآن به مسائل مربوط به آخرت ارتباط دارد، اگر تناسخی وجود داشت حداقل اشاره ای به آن میشد.
۱۴) صحنه تاثیر شفاعت میتواند آخرت باشد؟
به بیان دیگر امکان دارد از افرادی بخواهیم که مقام خود را واسطه قرار دهند تا خدا در قیامت لطفی در حق ما کند(همان التماس دعا)؟
این باور خیلی عمومی است و همه آن را عین توحید میدانند
شفاعت یک اصل طبیعی و تشریعی است که میل ترکیبی و پیوستن به چیزی یا کسی را نشان میدهد، مثل شفع شدن دانه گیاه با آب و خاک و نور و هوا که موجب رشد و شکوفایی آن میشود. شفاعتی که در قرآن آمده است، به کلی با شفاعت عامیانه فرق دارد، شفاعت اولی عملی و در دنیاست، دومی زبانی و در آخرت. موضوع شفاعت در قرآن را باید با دیدگاه معاصرین نزول قرآن که اصلا نه اعتقادی به آخرت نداشتند و نه به شفاعت انسان فهم کرد، آنها فرشتگان را شفیع دنیائی خود برای رفع بلایای طبیعی میدانستند.
۱۵) چه جوابی برای مردمان امروزی میشه داد که بهشت و جهنم را منکر میشوند و اعتقاد دارند که بهشت و جهنم همین جاست؟
اگر رفتار ما در دنیا زندگی فردی و اجتماعی ما را بهشتی یا جهنمی میکند، چرا آنرا در ابعادی وسیع تر و در عالمی عظیم تر انکار کنیم؟ اگر رفتار ما بازتاب دنیایی دارد، چرا در آخرت نداشته باشد؟
۱۶) دلیل بر اینکه اموات نمیتوانند دعا بکنند چیست؟ حال انکه مرگ نابودی نیست انتقال به یک عالم دیگر هست. که انجا خوردن و لذت و...هم وجود دارد.
مطابق آیه ۳۶ سوره اسراء ما تا علم و اطلاعی نسبت به چیزی نداشته باشیم نباید دنبال آن برویم زیرا ابزار سه گانه شناخت ما، یعنی چشم و گوش و عقل ما نزد خدا باید پاسخگو باشد. اگر شما دلیلی علمی یا عقلی بر این که اموات میتوانند برای ما دعا کنند دارید، خیلی خوشحال میشوم از آن با خبر شوم، میدانید که قصهها و خواب و خیالها و روایات بی پایه، اعتباری در عالم دانش و خرد ندارند. اما خوردن و لذت درآخرت البته به نقل از قرآن وجود دارد ولی شما از کجا میدانید پیش از آن در قبر خوردن و آشامیدن و لذت بردن وجود دارد؟
۱۷) خواستم بدانم مگر در قرآن نیامده که در قیامت خورشید و ماه تاریک میشوند پس چرا به روز قیامت اطلاق شده است؟.
منظور از قیامت، قیام و برپائی مردگان است، نه ماه و خورشید.
۱۸) در قرآن خداوند مجازات گناهان را یکبار اعلام کرده و پاداش کارهای نیک را چندین برابر؛ با این اوصاف جهنم روزی پایان میپزیرد. با این اوصاف یعنی تمام جهنمیان روزی وارد بهشت میشوند؟ و اگر چنین باشد آنها حتی اگر به صفر مطلق دوران بلوغ و تکلیفشان برگردند باز هم کار نیکی ندارند که بخواهند تقرّبی به الله پیدا کرده باشند! از طرف دیگر خداوند در بعضی جاها در قرآن صحبت از جاودانه بودن گروهی از گناهکاران در جهنم کرده است (اولیک اصحاب النار هم فیها خالدون)! این دو موضوع واضحاً در تضاد با هم هستند. نظر شما در این مورد چیست؟
اگر قبول یا رد شدن در مدرسه و دانشگاه، بستگی به تلاش خود شخص دارد، هرچند توسط مدرسه و دانشگاه اعلام میشود، پاداش و کیفر الهی نیز به زبان قابل درک و فهم ما چنین بیان شده است، اگرتاسیس مدرسه برای آموزش و پرورش است و هیچ معلمی دوست ندارد کسی را رد کند و موجب عذاب وجدان او شود، خداوند هم هیچ بنده ای را عذاب نمیکند، اگر در قرآن از عذاب نام برده شده است، عذاب محرومیت از رشد و کمال و تامین نیازهای اوست، مگر در دنیا از تشنگی، گرسنگی، نداشتن کار و سرپناه، یا آزادی و عدالت و قانون و... عذاب نمیکشیم؟ برای آخرت مانند کنکور دانشگاه باید آمادگی پیدا کرد وگرنه پشت در دانشگاه ماندن عذاب دارد. آنکه وارد دانشگاه نشده فقط یک عذاب میکشد، اما آنکه وارد شده، ده رشته را میتواند انتخاب کند، عدد ده نیز نمادین است، وگرنه دانش حدی ندارد. فراموش نکنید که تمام آیات مربوط به قیامت به زبان استعاره و تمثیل گفته شده و از آیات متشابهات محسوب میشوند.
۱۹) با توجه به توضیحاتی که شما در مورد جن میدهید و معتقد هستید که یا انرژی هستند با انسانهای ناشناخته این آیه که از زبان جن گفته شده که ما استراق سمع میکردیم و اینکه ما آسمان را بررسی کردیم و اکنون دیگر نمیتوان استراق سمع کرد چه گونه توجیه میکنید و در مورد فرشتگان که معتقدید نیروهای مثبت جهانند آیا این انرژیها میتوانند به خدا بگویند چرا موجودی خلق می کنی که در زمین خون بریزد و فساد برپا کند!
در مورد «جن و انس» بهتر است به وبسایت بنده بخش «مکتوبات»، مقاله مفصل «جن و انس» مراجعه کنید، اجمالا عرض میکنم که جن و انس همچون غیب و شهادت، دو تعریف برای شناخت امور و اشیاء پنهان یا آشنا برای مخاطبین ۱۴ قرن قبل میباشد، آنچه قرآن به زبان قابل فهم ما از امور تکوینی در آسمان گفته، حالت مجاری (متافور) دارد، سخن از امواجی است که قبلا وارد جو زمین میشدند، ولی با پیدایش آسمانهای حفاظتی جو زمین (هفت آسمان) ورود آن طیف از اشعههای خورشیدی یا کیهانی مضر برای حیات غیر ممکن گردید. برای توضیحات بیشتر لازم است به نوشته مربوطه مراجعه کنید.
فرشتگان کارگزاران جهان و دارای شعور هستند و هرکدام نقشی به عهده دارند. استفاده از لفظ «انرژی» تمثیلی و برای فهم نقش آنهاست، سخن گفتن خدا با آنها و آنها باخدا نیز همچون سخن گفتن ما آدمیان با حنجره و زبان و دو لب نیست، این نحوه بیان کردن قرآن،برای فهم ما آدمیان است؛ چونکه با کودک سر و کارت فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد.
۲۰) در بدو آفرینیش ،من نوع انسان وجودی نداشتم تا اینکه خواست ونیازی داشته باشم (چون وجودی نداشتم پس نه نیاز به آفریده شدن ، نه نیاز به تکامل ورشد ونه نیاز به بهشت وجهنم ونه نیاز به شرکت درپازل آفرینش او داشتم).لذا چرا خداوند من نوع انسان را آفرید؟ آیا مگر به نیاز خودش ( تا پازل آفرینش خود را با آفرینش من کامل کند؟ ومرا پل عبور خویش جهت وصول به خواسته خویش گرداند؟)!
خدا کوچکترین نیازی به هیچیک از آنچه آفریده ندارد و چون مطلقا بی نیاز و قدرت مطلق است، اصلا خواستهای مانند ما ندارد تا کاری برای برآوردنش بکند. رحمت خدا این فرصت را به آدمی بخشیده تا بتواند از خاک بر افلاک برآید، همچنان که والدین فرزندان خود را به مدرسه میگذارند تا به نور علم مجهز و آگاه شوند. حال اگر کسی در مدرسه عالم رفوزه شد و نخواست از فرشتگان برتر آید کوتاهی از خودش است.
۲۱) مگر خدا نمیگه در دین اجباری نیست در سوره مومنون ایات مربوط به حضرت نوح وقتی حضرت میگه من پیغمبر خدا هستم اونا استدلالشون اینه که حضرت مجنونه و بشری از خود ما، پس دروغ میگه خب اینم یه استدلاله درست یا غلط قانع نشدن پس چرا عذاب شدن؟ یعنی خدا میگه من دلیل میارم اگر قانع نشدید عذاب میشین ایا این اجبار نیست!؟
دکترها و متخصصان سلامتی و بهداشت مردم را از سیگار، مشروب، پرخوری، بالارفنن قند خون چربی و هزاران نکته دیگر هشدار میدهند، آیا اگر کسی اعتنائی به این هشدارها نکرد هیچ دردسر و عذابی نمی بیند؟ عذاب خدا هم نتیجه عمل خود ما درنظاماتی است که خدا قرار داده است، همچنانکه که اگر کسی سم بخورد عذابش مردن است، این خاصیت راخدا در سم قرار داده است.
۲۲) شما كليه وعدهها وعيدها و انذار و تبشيرهاي قرآن از پاداش و بهشت و عذاب جهنم را آنطور كه قرآن واضح و روشن بيان ميكند قبول نداريد! و ميفرماييد اين ها براي فهم ما اينطور گفته شده وگرنه به اين صورت نيست. دليلتان براي تفسير خودتان چيست؟
در آیه۳۵ سوره رعد «مثال» بهشتی را که به متقین وعده داده شده است به باغ و نهر آب و ... تمثیل کرده است، همچنین اگر به آیه ۱۵ سوره محمد نگاه کنید بهشت را به نهر آب و نهر شیر و نهرعسل و،... که
«تمثیلی» است برای فهم معاصرین که ایدهآلشان آب غیر گندیده ( غیر آسن) و شیر و عسل بوده تشبیه کرده است. اصلا در آیه ۱۷ سوره سجده فرموده است: هیچ نفسی نمیتواند چشم روشنیهای اعمالشان ( در آخرت) را که برای آنها ناشناخته و مخفی است درک کند. پس برای رفع سوءتفاهم مومنین و سوء استفاده مغرضین علیه قرآن باید گفت خود قرآن این ها را به زبان معاصرین و در حد و درک و فهم آنها و نیز ما نازل کرده است و معنای نزول همین پائین آوردن سطح مطلب در حد فهم شنونده است، وگرنه این آتشی را که میفرماید از دلها طلوع میکند (نارالله الموقده اللتی تطلع علی الافئده چگونه میتوان همین آتش دنیایی شمرد؟
چونکه با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد.
۲۳) وقتی هدف از زندگی ما در این دنیا رشد و شکل گیری شخصتمان است، افرادی که در سنین بسیار پایین میمیرند که هنوز فرصتی برای آزمایش و تعیین خوب و بدشان نبوده، چه سرنوشتی دارند؟ من در سنین پایین دو بار از مرگ حتمی نجات پیدا کردم و الان یک سئوال ذهنم رو مشغول کرده که اگر در اون سنین مرده بودم چه سرنوشتی در حساب و کتاب پروردگار داشتم؟
آزمون انسان نزد خدا و زمانی که از او انتظار انجام کار شایسته میرود پس ازبلوغ عقلی است که تشخیص نیک و بد برای او ممکن میگردد، اما پیش از بلوغ عقلی، که دوران غرائز و احساسات است، کم و بیش آدمیان مشابه حیوانان به فرمان ژنهای خود عمل میکنند و دوران اختیار و انتخاب را آغاز نکردهاند خداوند نیز مطابق آیه «لایکلف الله نفسا الا ما اتیها» (خدا به هرکس به میزان آنچه داده تکلیف میکند)،چون کودکان زیر بلوغ به میزان عقل مجهز نشدهاند، هیچ تکلیف و گناهی برآنها نیست و خداوند مهربان آنچه را آفریده است عبث و تباه نمیکند و در پرتو رحمت او خواهند زیست و اگر بندگانی سرنوشت دوزخی پیدا میکنند، خودشان با رفتارشان آن سرنوشت را برای خود رقم زدهاند
|