پرســـش و پاســـخ درباره
واژه
هاى قــرآنى
در اين بخش سؤالاتى كه از طرف
شما از طريق ايميل مطرح و پاسخ داده شده است را گردآورى نموده ايم. براى مشاهده
پاسخ بر روى سؤال كليك نماييد. پس از مطالعه پاسخ مجددا بر روى سؤال كليك كرده
تا بحالت اوّل بازگردد.
۱) قسط با عدل چه تفاوتي
دارد؟
قسط عمدتا در مناسبات "كميتي" است ، اما عدل هم در
مناسبات كمتي بكار ميرود وهم" كيفيتي " . كاربرد قسط را بيشتر در توزيع عادلانه
حقوق و امكانات اقتصادي و روابط مادي ميبينيد ، در حاليكه عدل، هم در چنين
زمينه ، و هم در روابط غير مادي اخلاقي و انساني ، كه كميتي است ، كاربرد دارد
. عدل اعم از قسط است، يعني قسط حالتي از عدل در روابط قابل اندازه گيري است.
۲) معناى "بقاى وجه خدا"
در سوره الرحمن چيست؟
وجه هر چيز ناحيه اي از آن است كه رو بطرف ما دارد
، ما ذات خدا را نميشناسيم ، اما اسماء و صفات او همچون : رحمن ، عليم ، غفور
و... روي بطرف ما دارد و قابل شناخت ما هستند و آنچه از اين صفات در زمان حيات
كسب كرده باشيم باقي ميماند. سال تحصيلي تمام ميشود ، مدرسه تعطيل ميگردد ،
كتابها بسته ميشوند ، معلمها ميروند و ...اما آنچه "وجه" مدرسه دارد، يعني
"روي" كردن هاي ما بسوي اهدافي كه مدرسه بخاطر آن تاسيس شده است ، باقى ميماند
. آنچه از حساب و هندسه و تاريخ و ادبيات و ... خوانده باشيم در وجودمان باقي
ميماند . اين است معناي بقاي وجه خدا
۳) فرق "بأساء" با "ضراء"
چيست؟
باساء به مشكلات وارده خارج از نفس آدمي همچون :
فقر، قحطي ، خشكسالي، جنگ و... گفته ميشود ولي ضراء به مشكلات دروني همچون : غم
، اندوه ، جهل ، بيماري و.... در ضمن مذاكره في نفسه نه بد است ، نه خوب .
بستگي دارد به شرايط و تشخيص عقلي .
۴) تفاوت "اسراف" با
"تبذير" در چيست؟
اسراف زياده روي و افراط است ، اما تبذير كه از
"بذر" مي آيد ، همچون تخم پاشيدن روستائيان كه مشتي "بذر" را روي زمين مپپاشند
، ريخت و پاش كردن و بي نظمي و بى هدفى در خرج را ميرساند.
۵) مفهوم "زمان - مكان" و
"شيطان" را در قرآن بفرماييد؟
براي مطالعه عميق تر در موضوع زمان و مكان ، مقاله
" انسان و زمان" مرحوم پدر را كه قبلا بصورت مستقل، و اخيرا در مجموعه آثار
شماره ۱۱ بچاپ رسيده است بشما معرفي ميكنم ( صفحات ۲۲۰ تا ۳۱۰) . اين مقاله
جامع ترين بحث ها را در زمينه مفهوم زمان در قرآن و علم مطرح كرده است . ناشر ؛
شركت سهامي انتشار.
شيطان از ريشه "شطن"صفت و حالتي است براي هر آنچه از مسير و مدار خود خارج شده
باشد و شامل فرشته ، انسان ، اجرام آسماني ، ميكرب و .... ميشود . همينطور "
ابليس" از ريشه "بلس" كه بر نوميدي اطلاق ميگردد . شيطنت زمينه دروني و تحريك
خارجي دارد . كتاب "آدم در قرآن" نوشته مرحوم آيت لله
غروي بحث بسيار تحقيقي و جامعي در اين زمينه كرده است.
۶) كلمه ذنب در آيه ۱۹
سوره محمد چه معنايي دارد؟
ذنب يعني آثار ، دنباله ها و عواقبي كه از گناه در
جهان هستي موجوديت پيدا ميكند . توضيح مفصل تر آنرا ميتوانيد در وب سايت بنده
بخش سخنرانيها ، عنوان پيامبر و امامان ، موضوع : "سيماي سازنده پيامبر" پيدا
كنيد
۷) امت با حزب از نظر
معنايي جه تفاوتي دارد؟
در مفهوم امت هدف مشترك داشتن و هماهنگ و همسو
شدن نهفته است ( انسان يا غير انسان) ، در حاليكه در
مفهوم قرآنى ( نه امروزي) حزب ، جدا شدن و پراكندگي از وحدت توحيدي مورد نظر
است . پس در فرهنگ قرآني ، نه تلقي زبانشناسي امروزي ، مغاير هم هستند.
۸) تفاوت امام با شهيد در
چيست؟
اين چنين گمان ميكنم كه در مفهوم " امامت"، رهبري
يك " امت" مورد نظر باشد وگرنه امام بدون ماموم و پيشنماز بدون نمازگذاركه معنا
ندارد !! همچنانكه صفت معلمي فقط با حضور شاگردان محقق ميشود و هيچ انسان تنها
و منزوي از ساير آدميان در يك جزيره را معلم نميشناسند ! اما شهيد كسي است كه
حضور در صحنه دارد و قابل مشاهده ( يا الگوسازي و مراقبت از ) ديگران است . هر
چند ممكن است شايستگي امامت داشته باشد ، اما در اين واژه روي بعد حضورش تاكيد
ميشود نه رهبري اش . هر دو واژه خويشاوندند ، اما از دو زاويه بر يك حقيقت
اشاره دارند .شهيد تنها يافت ميشود اما امام تنها گمان نميكنم .... اله اعلم
۹) با توجه به معنايي كه
از حزب در قرآن نموديد پس معناي حزب الله چه ميشود؟
به جز تركيب " حزب الله"
، كه زمين تا آسمان با ويژگيهاي مدعيان وطني حزب اله
فاصله دارد ، كلمه " حزب" در قرآن همواره مفهوم مغاير با وحدت توحيدي دارد .
البته زبان شناور است و مفهوم كلمات در بستر تاريخ تغيير ميكند
۱۰) كلمات: انسان، ناس،
انس، بشر، بريّه و آدم چه فرقي با هم دارند؟
شما ميتوانيد تفاوت اين كلمات را در شرح سوره ناس
در جلد چهارم كتاب " نظم قرآن " ملاحظه نمائيد
۱۱) القاء چه معنايي
ميدهد؟
القاء با ملاقات ، لقاء ، تلقي ، تلاقي و... همريشه
است كه در باب " افعال" به هم رساندن دو چيز را ميرساند
۱۲) نظر شما درباره جن
چيست؟
كلمه " جن" دلالت بر حالت و كيفيت ميكند ، نه چيزي
معين . وصفي است كه موصوف هاي متعدد ميتواند پيدا كند . همچنانكه زيبائي و زشتي
وصف هستند وما اشيائي را با اين اوصاف تعريف ميكنيم . ولي چيزي بنام زيبائي يا
زشتي وجود ندارد. به اين ترتيب تمامي موجودات نا شناخته براي ما "جن"، يعني
پوشيده و پنهان از درك و ديد هستند. پس مانعي ندارد به فرض، موجودات احتمالي
كرات ديگر را هم جن بناميم!
۱۳) آيا غيب با جن از نظر
معنايي شباهتي دارد؟
غيب مقابل شهادت است كه غائب بودن از نظر ما را (
در برابر مشهود بودن) ميرساند و جن در برابر انس است كه غريبه بودن را ( در
برابر مانوس و آشنا بودن) تداعي ميكند .بنظر ميرسد غيب بيشتر بر امور ذهني و
مجرد اشاره داشته باشد تا جن ! جن و انس به امور محسوس تر اطلاق ميگردد . واله
عالم
۱۴) به خدا چنگ زدن يعني
چه؟
چنگ زدن را بعضي از مترجمان قرآن معادل اعتصام
گرفته اند. معناي ريشه اي :اعتصام ، عصمت ، معصوم و... از ريشه " عصم" بمعناي
حفظ و نگهداري است. اعتصام به خدا، خود را در حفظ و نگه داري او قرار دادن است
با جدي گرفتن (چنگ زدن به ) احكامش.
۱۵) چگونه ميتوانم با
واژه هاى قرآني آشنائى بيشتري پيدا كنم؟ آيا كتاب المنجد مناسب است؟
كلمات قرآن را بايد از كتاب " قاموس قرآن" پيدا
كنيد . " المنجد" عربي است نه الزاما قرآني . در ضمن كتابهاي : " كلماتي از
قرآن "و" متدولوژي تدبر در قرآن" از اين قلم نيز ميتوانند بشما كمك كنند.
كتابهاي : " انسان و خدا در قرآن" و " مفاهيم اخلاقي و ديني در قرآن" نيز از
آثار " ايزوتسو توشيهيكو"(ژاپني) بسيار مفيد هستند . از شركت انتشار تهيه كنيد.
۱۶) چرا در آيه ۳۲ سوره
مباركه فاطر از عبادنا استفاده شده است مگر نبايد تنها عبد الله بود؟ همچنين چرا
مقتصد بودن در آيه خصلتي منفي است؟
براي آشنائي بيشتر با تفاوت معنائي ضمائر " من " و
"ما" در مورد خدا ، ميتوانيد به مقاله : " من و ما و او " در كلام الهي ، در
وبسايت مراجعه كنيد .
با توجه به اينكه معناي " عبادت" تسليم شدن ، تبعيت ، پذيرفتن ، تمايل نشان
دادن و ... است ، آيه مذكور پذيرفتن و تبعيت از خدا ، رسولان ، فرشتگان ،
كتابها و قوانين الهي را نشان ميدهد . همچون آيه ۱۷۷
سوره بقره .
مقتصد به ميانه رو ميگويند . در آيه مذكور اشاره به شخصي است كه نه ظالم است و
نه پيشتاز . آدم متوسط الحالي است
۱۷) ضريع در آيه ۶ سوره
غاشيه را به آنچه باعث تضرع مي شود معنا نموده اند ولي تا آنجا كه بنده فهميدم شما
در تفسير آيه آن را به گياهي كه نه فربه مي كند... .. معنا نموديد لطفا كمي بيشتر
توضيح دهيد
طعام بي خاصيتي كه نه چاق ميكند نه سير ميسازد !!
همانطور كه در دنيا اعمالشان نه روحشان را فربه ميكرد و نه نيازشان را به خالق
( با انگيزه هاي كاذب) اشباع ميكرد . يعني دنبال كارهاي پوچ و بيفائده بودند.
به تعبير قرآن : ما يغني عنهم من الله شيئا (
تلاشهايشان در مسير باطل ، مطلقا نيازشان به خدا را جايگزين نشد)
۱۸) "اولوا الالباب"
ترجمهی ِ فارسی اش چه میشود
در ترجمه هاي قرآن " صاحبان خرد" ذكر كرده اند ، من
ترجمه " دارندگان وجدان خدائي" را مناسب تر ميدانم
۱۹) برداشت و تفسير شما
از عمل صالح چيست؟
عمل صالح هر كاري است كه فسادي را اصلاح نمايد .
فساد هم متناسب با زمانه و مكان هاي مختلف متفاوت خواهد بود
۲۰) غضب خداوند چه آثارى
دارد؟
پاسخ شما را انتهاي آيه ۸۱ سوره طه داده است .....و
من يحلل عليه غضبي فقد هوي ( ... هر كس مشمول غضب من شود سقوط كرده است). "
هوى"( سقوط) از نظر معنائي مخالف " هدي"( راهنمائي ) است . با استفاده درست از
نعمات خدا انسان بالا ميرود و با طغيان در آن سقوط (هوي) ميكند.
۲۱) آيا فخلق در آيه ۳۸
سوره قيامه به اين مطلب اشاره دارد كه آغاز خلقت انسان بعد از ايجاد علقه است؟
آري ، نطفه پس از استقرار در رحم و چسبيدن به بدنه
آن و معلق شدن ( مرحله علقه) ، آغاز به آفرينش جديد در تركيب با محيط جديد (
فخلق) ميكند تا سرانجام به كمال خود ميرسد ( فسوي) .
توضيح بيشتر را ميتوانيد در مقاله "رستاخيز
و برهانهايش درطبيعت" ( برهان ژنتيك) ملاحظه كنيد
۲۲) در خصوص معنا، مفهوم و منظور خداوند از لغت «كلمه» در قرآن توضيح دهيد؟
معنای اصلی کلمه "تاثیر" است؛ کلماتی که به زبان می آوریم تاثیرمنفی یا مثبتی است که بر دیگران میگذاریم، کلماتی که خدا ابراهیم را با آنها آزمایش کرد، انواع آزمایشاتی بود که باید تاثیر آنها و عکس العملش معلوم میشد، عیسی مسیح نیز کلمه و تاثیری بر بنی اسرائیل بود که جهان را تحت تاثیر خود قرار داد ، تقابل کلمه خدا با کلمه کافران، تاثیر وجودی هریک در جهان میباشد، آدم نیز با آگاهی و شناخت حقایق و توبه، کلماتی (ارزش هائی) تاثیرگزار در وجودش را دریافت کرد.
۲۳) با توجه به تفسیر سوره جن کاملا قابل قبول هست که موجودی به نام جن وجود نداره. لطفا در مورد اون موجوداتی که با حضرت سلیمان بودن توضیح بفرمایید. و اینکه پیشگوها چطور کار میکنن حالا که جن وجود نداره. و ماهیت شیطان چیست؟
بله جن وجود دارد؛ در قرآن آمده است همه شما قبلا در شکم مادرانتان "اجنه" بودید (سوره نجم ۳۲)، اجنه جمع جنین است، یا میگوید: آنگاه که پرده شب همه چیز را برای ابراهیم "جن" کرد (انعام ۷۶)، یعنی تاریکی شب همه چیز را پوشاند. پس جن یک وصف است. مثل زیبائی و زشتی که مصداقهای مختلفی دارد. آدم های ناشناخته و رشد نیافته را در زبان عربی ۱۴ قرن قبل جن میگفتند، اما آن شیطان صفتانی که سلیمان آنها را مهار کرد و به خدمات سازندگی واداشت، وحشیانی مثل اقوام مغول بودند، جن نامیدن آنان به دلیل غریبه بودن آنانست
۲۴) چرا دعاهایم مستجاب نمیشود ممکن است دعا کردن و درخواست کردن با روح پیام قران که توکل صرف بخداست مغایرت داشته باشد. یعنی اصولا دعا یک پدیده دست بشر باشد بهمین جهت بهبودی حاصل نمیشود _لازم بذکر است منظورم دعاهای کلی ست و نه خاص که حالت تعیین شرط وشروط باشد برای تحقق یک خواسته
متاسفانه دعا در فرهنگ دینی ما بد معنا شده است، دعا درخواست عمیق قلبی، نه فقط لفظی، است که اگر از دل برخیزد، لاجرم در عمل تاثیر میگذارد و به تدریج برحسب شرایط و در چارچوب نظامات خدا تحقق می یابد، دعا تلقین به خود و تنظیم خواسته ها و نوعی هدفگیری در زندگی است که با حاجت خواهی متداول تفاوت بسیار دارد، ارزش هر انسان به بلندی دعاها، یعنی خواسته های متعالی او ارتباط پیدا میکند. در آخرین آیه سوره فرقان آمده است که اگر شما دعا نداشتید خدا وزنی برای شما قایل نبود، پس وزن هرکس در ترازوی ارزشی، به ارتفاع آرزوهایش بستگی دارد
۲۵) آقایی در بالای منبری در شهر لس آنجلس اعلام کرد که "قرآن به تنهایی گمراه کننده است" و طبق حدیث ثقلین باید حتما همراه اهل بیت باشد والان هم مراجع تقلید نقش اهل بیت را دارند!! منطقشان هم این بود که در قرآن گفته شده که فقط هدایت هست برای متقین و همچنین در خود قرآن آمده که قرآن میتواند گمراه کننده هم باشد برای بعضی از مردم، بنابراین قرآن به خودی خود هدایت کننده نیست. من تنها آیه ای که در ذهنم بود همان آیه ۱۸۵ سوره بقره بود که قرآن هدی لناس است. ممکن است آیات دیگری که در قرآن است و تاکید میکند که این قرآن هدایت است برای جهانیان ذکر کنید؟
آن آقای منبری هدایت را همچون بقیه مردم راهنمائی میداند، حال آنکه اگر طبق معنای ریشه ای آن راهبری و ایصال بالمقصود بدانیم، هیچ به مقصد رسیدنی جز با گام در راه نهادن و رفتن ممکن نیست، نقش خدا همان دستگیری از بنده و رهبری اوست، به همین دلیل قرآن همه جا قرآن را هدایتگر متقین، مومنین، محسنین، مسلمین ، اولی الالباب و میداند، یعنی در واقع آن اعمال گام در راه هدایت گذاشتن است. در آیه استثنائی ۱۸۵ بقره هم که از ناس سخن میگوید، منظور همان هدایت اولیه است و بلافاصله بینات من الهدی و الفرقان را جدا میکند
۲۶) ۱- فرق ابلیس با شیطان ۲- تفاوت روح با جان چیست؟
ابلیس از ریشه لغوی «بَلَسَ» معنای یأس دارد، چون شیطان از رحمت خدا مأیوس شده ابلیس نام گرفت، اما شیطان از ریشه «شَطَنِ» به کسی یا چیزی گفته میشود که از مدار اطاعت رب و قوانین او خارج شده باشد، در قرآن صفت شیطان به آدمیان هم نسبت داده شده است، همچنین به سنگهای سرگردان و عناصر مضر فضایی.
۲۷) منظور از اینکه خداوند هادی هستن چیه؟ آیا خداوند جز از طریق ادیان هدایتی داشتن؟ اگر انسانها هدایت میشن پس چرا اینهمه تنوع فهم از دستورات دینی هستش و پلورالیسم دینی اتفاق میفته؟ مگر ما تحت هدایت نیستیم؟ پس چرا به سمت واحدی هدایت نمیشیم؟
برای آنکه ما، بر خلاف حیوانات که صد در صد به فرمان غرایز خود عمل میکنند، تنها موجودی در جهان هستیم که به لطف خدا دارای «اختیار» و حق «انتخاب» شدهایم، یعنی در دو راهی عقل و نفس، خیر و شر و خدا و شیطان قرار گرفتهایم و اکثرا به هدایت الهی پشت میکنیم، آخرت را رها میکنیم و به دنیا میچسبیم.
اما تنوع فهم از دین ناشی از تنوع درک و فهم و شعور و شناخت آدمیان در همه زمینهها، از جمله دین، است و این تنوع میتواند از یکطرف موجب تعالی اندیشه دینی و توحید شود، و از طرف دیگر با دخالت منیتها و قدرت طلبیها و ... موجب تفرقه و اختلاف و شرک و طغیان شود.
در ضمن معنای اصلی «هدایت» در زبان عربی، «رهبری» است، نه «رهنمایی» و به قول اهل لغت: «ایصال بالمقصود» است، پس اگر در قرآن گفته شده این کتاب برای متقین هدایت است، یعنی ما با موتور و مَرکب تقوا میتوانیم به مقصد برسیم، تقوا و ایمان و احسان ما را به مقصد سعادت میرسانند، نه فقط دانستن و حفظ کردن کتاب دینی.
۲۸) با توجه به اینکه خداوند متعال در سوره حدید آیه ۲۵ هدف از ارسال انبیا را برپایی قسط توسط مردم بیان فرموده است. آیا این نظر درست است که ما باید تمام آیات قرآن را در راستای همان هدف یعنی تحقق قسط تفسیر کنیم؟ و اگر تفسیری کرده باشیم که برخلاف قسط وعدالت اجتماعی باشد یعنی تحقق قسط را به تاخیر بیندازد و یا مغایر آن باشد تفسیر درستی نکرده ایم؟
مفهوم قسط، اجرای عدالت در امور کمیتی و حقوق مردم است، اما عدالت شامل امور کمیتی و کیفیتی تواما میشود. میدان قسط در اقتصاد و میدان عدل درمناسبات اقتصادی و انسانی است
|