غـزه و لبنـان، قضيـهٔ آرى و نـه !!
سرزمين ما به دليل قرار گرفتن در چهارراه
تاريخ، دائما در معرض حمله و هجوم همسايگان و اقوام وحشى بوده و ساكنان آن
سوزِ ستم و زهرِ ظلم و زور را با گوشت و پوست و استخوان خود حس كردهاند.
درست است كه ۲۵۰۰ سال دوام آوردهايم، اما دو سوم اين مدت را تحت سلطهٔ
بيگانگان از تركان غزنوى و سلجوقى و... گرفته تا ايلخانان و تيموريان
وامثالهم بودهايم و در يك سوم باقى مانده، شاهان مستبدِ خودى آنچنان بلائى
سرمان آوردهاند كه روى بيگانگان را سپيد كردهاند. بنابراين اگر در دنيا
به مهمان پذيرى و غريب نوازى و مظلوم پرستى شهره شدهايم، ريشه و زمينه
تاريخىاش همين زندگى در ظلم و فهميدن حال و هواى مظلومان است!
كشورهاى عربي در دفاع از حقوق مردم فلسطين، تعلق و تعصّب نژادى نيز دارند،
ما با اين كه عرب نيستيم، از اولين ملتهائى بوديم كه از آرمان فلسطين دفاع
كرديم؛ قبل از انقلاب، در دورانى كه روابط دو دولت ايران و اسرائيل، به رغم
جنايات صهيونيستها در صبرا و شتيلا و كفرقاسم و ديرياسين و.... بسيار
صميمى بود، مسجد "هدايت"ِ مرحوم طالقانى پايگاه جمع آورى كمكهاى انسان
دوستانه به مظلومان فلسطين شمرده مىشد و هداياى زيادى با وجود موانع دولتى
براى آنها ارسال مىگرديد.
در آن ايام متخصّصان عالى مقامى امثال دكتر مصطفى چمران، كه موقعيت
ممتازعلمى و شغل مهم و پُردرآمد خود در آمريكا را رها كرده و همراه
همسرآمريكائى و فرزندان خود براى كمك به محرومين جنوب لبنان به آن ديار
مهاجرت كرده وسالها در آن سرزمين خدمت و جانبازى نمود، وجود داشتند.
در دورانى كه به دليل جنگ داخلى و درگيرىهاى ميان كتائب و مسيحىهاى
مارونى از يك سو و مسلمانان دوروزى و گروههاى فلسطينى و ساير دستجات مسلح
لبنانى از سوى ديگرنبرد جريان داشت و در آن ناامنىها، طبيبان شهر،
بيمارستانها را ترك كرده بودند، پزشكان متخصص اطفالى مثل خانم و آقاى دكتر
ضرابى (جليل) با ترك آمريكا و سكونت در آن ديار، مدتهاى مديد كودكان محروم
لبنانى را به رايگان درمان مىكردند.
پزشكان ديگرى از داخل كشورنيز، امثال دكتر
ذبيح الله يونسى (كه چند سال قبل
درخروج ازجلسهاى سياسى مظلومانه مورد تصادف با موتور قرار گرفت و جان
باخت!!) بخش مهمى از درآمد خود را مخفيانه به لبنان مىفرستادند. و مگر
امام موسى صدركه محرومان جنوب لبنان را رهبرى كرد وسامان داد يك ايرانى
نبود!؟
تنها دكتر شريعتي نبود كه دوش به دوش رزمندگان الجزائرى درمبارزه با فرانسه
اشغالگر مىجنگيد و در پاريس مجروح و دستگير شد، ايرانى اصيل از هر مظلومى
در هركجاى جهان باشد، اگر بتواند دفاع مىكند.
اينك چه شده است كه بخشى از مبارزان ملت مظلوم ما كه هميشه ياورمحرومان
مظلوم بودهاند، شعار: نه غزه، نه لبنان..." سر مىدهند؟.... مسلماً اين
شعار از ناحيه ملتى كه خود چشم انتظارِ امداد جهانيان به نهضت سبز دارد،
بىدليل و از سرِ خودخواهى ملى و بىتفاوتى نيست.
شما ممكن است براى حمايت ازمحرومان، حتى از همه دارائى خود صرفنظر كنيد و
جانتان را نيز براى نجات آنها به خطر بيندازيد، اما اجازه نمىدهيد كسى جيب
شما را براى كمك به همان مردم بزند! ومديرتان بخش ناچيزى از حقوق اول
ماهتان را بدون اجازه وكسب موافقت شما به مصرف خير برساند! شما اين كار را
توهين به خود و دزدى تلقى مىكنيد و در برابر آن مىايستيد.
گويا در نظام ولايت مطلقه فقيه كه بر جان و مال و ناموس مردم ولايت شرعى
دارد! نيازى ديده نمىشود از ملت براى بذل و بخشش از بيتالمال نظرخواهى
شود، ولىفقيه كه خود را وكيل و وصى مردم و صاحب اختيار آنها مىداند زحمت
اين كار را خود متقبل مىشود!
البته اگر ملت ما نمايندگان خود برگزيدهاى، به جاى دستچين شدگان شوراى
نگهبان داشت، با توجه به منافع ملى، همچون آمريكا كه همه ساله رسماً و
علناً بودجه معينى را براى كمك به اسرائيل به تصويب مىرساند، مىتوانست به
صلاحديد ملت و نمايندگانش به طور شفاف و علنى، به غزه و لبنان و هركجاى
ديگر كمك كند، نه آن كه شاهد نقل و انتقال ميليونها دلار بىزبان به مناطق
عربى خاورميانه وكشورهائى در آفريقا يا آمريكاى مركزى باشد كه نام بيشترشان
راهم، كه قراراست سياهى لشكر رأى آنها درسازمان ملل، دولت ما را در اهداف
ويژهاش يارى رساند! نشنيده باشد!
ولى فقيه و متوليان بر قدرت تكيه كرده ما خاصّه خرجى و دست و دل بازى از
كيسه ملت را جزئى از ولايت خود مىدانند و فكر مىكنند همين كه نيّت و قصد
انشاءالله خير! دارند كافى است. اما آن امامى كه يكسره ولايت خود را به
ولايت او مىچسبانند، هنگام قبول ولايت، به مردمى كه با ايشان بيعت
مىكردند فرمود:
"آگاه باشيد كه مرا هيچ اختيارى جز با موافقت شما
نيست؛ آگاه باشيد كه كليدهاى اموال شما دراختيار من است، اما بدون اجازه و
موافقت شما نمىتوانم آن را مصرف كنم. آيا به اين كيفيت راضى هستيد؟
"الا و انه ليس لى امر دونكم. الا ان مفاتيح مالكم معى الا و انه ليس لى ان آخذ
دونكم، رضيتم؟"
در مدرسه كه بوديم، معلم دينى ما داستانى را نقل
مىكرد. مىگفت آدم سادهاى با سرقت از مغازههاى مواد غذائى، آنها را ميان گرسنگان
تقسيم مىكرد و به خاطرهمين محروم نوازىهايش ميان مستضعفان محبوبيت پيداكرده و به
عنوان نيكوكار بزرگ معروف شده بود.
امامى كه از راز او آگاه شده بود، او را از اين كار برحذر داشت و شرط قبولى
كارخيررا انجام آن از مسيردرست شمرد. اما او كه نمىخواست موقعيت مردمىاش را از
دست بدهد، پاسخ داد: آيا نميدانى كه خدا براى هركار بد يك جزا قرار داده و براى
هركار خير ده برابر جزا مىدهد!؟ من براى هرعمل خود نُه ثواب كسب مىكنم!!
گويا متوليان ما فراموش كردهاند، خرج كردن از جيب ملت بدون رضايت اكثريت آنان، نه
در بلند مدت به نفعشان است و نه عاقبت خوشى دارد. چرا كه گفته شده: "خدا فقط از
پرواپيشگان مىپذيرد".
مى گويند مكان غصبى نماز ندارد. مردم غزه و لبنان نيزاگر بدانند اين كمكها را بدون
اطلاع و رضايت اكثريت صاحبان مال دريافت مىدارند، چه بسا برخى از آنان از دريافتش
امتناع كنند!
اى بسا اگرمردم ما از اين حاتمبخشىها دلچركين نبودند، به اختيار و انتخاب خودشان
پيشاپيش كاروانهاى دريائى كه به غزه رفتند، دريادلى خودشان را بيش و پيش از همه در
حمايت از مردم مظلوم غزه براى جهانيان به نمايش مىگذاشتند.
يازدهم تيرماه ۱۳۸۹
برابر با ۲جولاى ۲۰۱۰
|