رمضــان
سبـــز
!؟
دیروز که اخبار افطار دسته جمعی اسیران "اوین" پشت دیوارهای بلند و درهای
بسته زندان را میخواندم، بیاختیار از خود سئوال کردم: "آیا در سفره ضیافت
رمضان، سبزی هم دیده میشود؟"
آیا با بی رنگی ِاخلاص میتوان رنگ سرخ و خونین ستم ورنگ سیاه جهالت و جمود
و جنون را زُدود؟
چونکـه بـی رنگی اسیـررنگ شـد |
|
موسیــی با موسیی درجنگ شـد |
چون به بی رنگی رسی کان داشتی |
|
موسـی و فـرعـون دارنـد آشتــی |
گـر تـرا آیـد بـر این نکتـه ســؤال |
|
رنگ کَی خالی بود از قیل و قال |
این عجب کاین رنگ از بی رنگ خاست |
|
رنگ با بی رنگ چون در جنگ خاست |
اگر از فواید فردی این فریضه فراتر رویم و آن را
فرصت ِ فکرکردنی برای فردای دنیا و آخرت خود بشماریم، ماه سبزی که از بی رنگی
اخلاص سر میزند خواهیم داشت و سفره مان را نیز سبزی خواهد گرفت.
از کودکی معلمان دینی، در اوصاف روزه رمضان، به ما گفته بودند که با تجربه کردن
تشنگی و گرسنگی، درد محرومان و مستمندان را درک میکنید و به یاد آنها
میافتید. از خود میپرسم آیا به راستی ریشه آسیبهای اجتماعی و علتالعلل
مشکلات و مصیبتهای امروز ما گرسنگی و گرانی است، یا این ها معلولِ عوامل دیگر
است؟
هرچند فقر کمرشکن طبقات محروم و نیازشان به قوت لایموت انکارناشدنی است، اما
تشنگی و گرسنگى مردم به آزادی و نیازشان به انصاف و مروّت مسئولان حکومتی
اساسیتراست.
آیا کمبود مواد"غذائی" در جامعه ما آسیب رسانتر است، یا کمبود عدالت در دستگاه
"قضائی"، و کمبود رحم و عطوفت و انسانیت در دستگاههای سرکوب "غزا"ئی!؟
عکس و تفصیلاتی که از افطاردسته جمعی خانواده اسیران ديدم، ذهن مرا به
مقایسهای دیگر کشاند؛ خطیبان روضه خوان در مجالس ختم و ترحیم عادت دارند برای
آرامش خانواده های عزادار، گریزی هم به صحرای کربلا بزنند و با مقایسهای میان
عزیز از دست رفته که با آداب و احتراماتی به خاک سپرده شده، با شهیدان به خون
خفته و سر بریده در صحرای کربلا که کفن و دفنی هم نداشتند، سکینهای به صاحبان
عزابدهند.
من نیز افطار خانواده اسیران در بند را که حداقل با صفا و صمیمیت و گرمی گرد
سفرهای مشترک نشسته بودند، با سفره سرد ِ سلولهای انفرادی عزیزانشان، که
افتخار ملتاند، مقایسه کردم. همانها که در شرایط بسیار بحرانی جسمی و روحی
قرار دارند و در "زیر زمینی خدا" زیر شکنجه ظالمان فرياد "یا غیاث المستغیثین"
(ای فریاد رس فریادهای نجات) سر میدهند. از خدای خود شرم کردم و ازبیتفاوتی
یا کم تفاوتی خود خجل شدم!
این خانواده ها حداقل امیدی به دیدار دور یا نزدیک عزیزانشان دارند، آنها که
سراغ فرزندانشان را سراسیمه در سردخانههای صنعتی میگیرند یا سر خاک آنها
میروند و آنهائى كه سنگ قبرشان را هم نمییابند چه رمضانی باید از
سربگذرانند!؟
ما به راستی در این ماه رحمت، چه مهربانی و محبتی در حق این عزیزان و
خانوادههایشان کرده ایم، و برای نجات ملت ازچنین مصیبت و محنتی، چه قدمی و
قلمی زدهایم، چه مایهای گذاشتهایم و چه مالی خرج کردهایم؟
ماه رمضان، ماه تزکیه نفس از طریق تسویه حسابهای مالی و صاف کردن
بستانکاریهای خود در راه خداست. مردم ما به طور سنتی و به عادت تاریخی، این
"وجوهات" را دو دستی تقدیم کسانی می کنند که معلوم نیست صلاحیتشان برای تشخیص
ضرورتهای جامعه، بیش از خمس و زکات دهندگان آگاه و تحصیل کرده باشد. آیا تأمین
مخارج طلاب حوزههای علمیه در اولویت قرار دارد، یا تأمین مایحتاج نهادهای
مستقل و مردمی جنبش سبز!؟
ماه رمضان، ماه صِله رَحِم و رسیدن به خویشاوندان و احسان به آنهاست، آیا
نمیتوان مفهوم خویشاوندی را در دنیای امروز گسترده تر دانست و صله رحم را به
تقویت نهادهای مستقل مدنی، تشکیلات سیاسی سالم و تعاونیهای اجتماعی تسری داد؟
خویشاوندیهای خونی در پیوند با خویشاوندیهای ملی با خداپرستی قرابت بیشتری
پیدا می کند. در هرحال ما سرنوشت مشترکی داریم و همگان بر یک سفینه سواریم .
غرق کشتی، غرق همه ملت است.
ماه رمضان، ماه تصفیه بدن از سمومات سال گذشته و تضمین کننده سلامت جسم است.
آیا خطرات سهمگین سموماتی که با تزریق خرافات و خیال پردازیهای جمعی ازخدا بی
خبرِ مصادره کننده مذهب، درفرهنگ جامعه پدید آمده است، بيشتر از خطرات جسمی و
فردی آن نيست؟
شرافت رمضان را به شبهای "قدر" که تقدیر کننده سرنوشتاش شمردهاند میدانند.
آیا میتوان امیدوار بود خداوند به همّت جوانانی که جان خود را در جستجوی
رضایتش نثار میکنند و آزادی و عدالت وحاکمیت ملت بر سرنوشت خویش را طلب
میکنند، رهائی مردم ما را از ظلم و جهل در این ماه رقم زند؟
سحر خیزان ِ رمضان با قرآن سرگرفتن در شبهای قدر، به شکلی سنتی تقدیری بهتر را
آرزو میکنند، آیا میتوان بازگشت واقعی به قرآن را از طریق زیر پانهادن
بدعتهائی که به نام دین در این سی ساله سبب سیه روزی ملت شده تحقق بخشید؟
همزمانی شهادت شمع شاهدان راه حق با شب های قدر، تقدیر امت را با الگو گرفتن از
شخصیت های عالی"قـَدَر" گره زده است، آیا میتوان از تجربه آزادی خواهانه و
عدالت طلبانه على(ع) آن اُسوه انسانیت، کژ راهههای پیموده شده را اصلاح کرد؟
این ماه را "زیباترین روح پرستنده" (به تعبیر زنده یاد شریعتی) در استقبال از
رمضان؛ ماه اسلام (تسلیم نفس خود به خدا)، ماه طهور(پاک شدن از همه پلیدی ها)،
ماه تمحیص (پالایش و تصفیه از همه ناخالصیهای شرک و شخصیت پرستی) ، و بالاخره
ماه قیام (خیزش همگانی) نامیده است. از خدا میخواهیم ما را شایسته نائل شدن به
این آرمانها قرار دهد و عید فطرمان را با پايان دادن به عزای ملى و جشن پیروزی
ملت همراه سازد.
اول شهريور ۱۳۸۸
|