سفر
قهرمان
قهرمان محبوب ما امروز سفر كرد؛ سفري ابدي،
منظورم «صفر قهرماني» سابقهدارترين زندانيِ زمان پهلوي نيست كه به جرم
فعاليت در فرقه دموكرات آذربايجان ۲۲ سال در زندان به سر برد و با انقلاب
از اسارت بند و در سال ۱۳۸۱ با عنوان ركورد دار زنداني سياسي ايران، از
اسارت تن آزاد شد، منظورم ركوردشكن ديگري است، اما در دوران جمهوري جهل و
جور نخستين و قديميترين زنداني سياسي ايران پس از انقلاب، معاون نخست وزير
و نمايندة او در مذاكرات با اتحاد جماهير شوروي و آمريكا، سخنگوي دولت
موقت، سفير بعدي ايران در كشورهاي اسكانديناوي و زنداني سياسی از سال ۱۳۵۸
به بعد، كه اگر دوران مرخصيهايش از زندان را هم بهحساب آوريم، ركورد ۲۷
ساله ماندلا را شكسته بود!
«عباس اميرانتظام» كه به دليل موقعيتهاي سياسي سطح بالايش درمجامع حقوق
بشري بينالمللي معروف و مورد توجه بازرسان سازمان ملل، انجمن جهاني حقوق
بشر، سازمان عفو بينالمللي، كه براي بازديد از زندانها به ايران سفر
ميکردند، قرار داشت، دردسري بزرگ براي مقامات امنيتي شده بود و از حدود ۱۵
سالي كه از زندانش گذشته بود اصرار داشتند او را آزاد كنند، اما او كه از
يوسف يادگرفته بود بيرون آمدن از زندان بدون اعاده حيثيت صورت خوشي ندارد،
تشكيل دادگاه تجديد نظر و برائت از انگ جاسوسي را شرط آزادي خود كرده و
گفته بود اگر او را از زندان اخراج كنند، از فرداي همانروز در ميادين شهر
با افشاي جناياتي كه لاجوردي در حق اعداميها، و پاسداران در سلولها با
دختران و پسران اسير كردهاند، مجبورشان خواهد كرد بار ديگر او را به
زندان برگردانند، كما آن كه دو بار چنان كردند و چنين ديدند.
در ايام بيماري مهندس بازرگان، او را از زندان به عيادت ايشان بردند و به
اين بهانه از روز قبل خواهش كرده بودند نصيحتش كنند تا دست از لجبازي
بردارد و به خانه برگردد. پس از درگذشت پدر نيز براي تسليت به همراه دو
پاسدار به منزل بنده آمد، آنها رفتند و ما را تنها گذاشتند، قرار بود
نيمساعته برگردند، مدتها گذشت و خبري نشد، گفتم شما را قال گذاشتند! با
اطمينان كامل گفت جرات ندارند، با هم شرط كردهايم! حدسش درست بود،
بالاخره آمدند! چقدرهم با آنها رفيق شده بود! آدميّت همه جا پيدا ميشود.
اميرانتظام ليسانس خود را در سازه ساختمان از دانشكده فني دانشگاه تهران،
گواهينامه بتن را از پاريس و فوق ليسانسش را از دانشگاه معروف بركلي
كاليفرنيا گرفته بود، چنين استعداد و ظرفيتي را در آغاز دستگيري، سه سال و
نيم در سلولي حبس كرده بودند كه مدتها به دليل تراكم زندانيان سالهای ۶۰ و
۶۱، در آن فضاي تنگ تك نفره، با يك تخت دوطبقـه، ۱۳ نفر را در كنار هم مثل
خيارشور چيده بودند! پنج نفر در هرطبقه، كه به نوبت بايد تكيه مي دادند و
مي خوابيدند، دو نفر در باريكه مقابل تخت و يكنفر هم در طاقچه! و همين
نشستنهاي بسيار طولاني بود كه رانهايش را همچون چرم ضخيم و دردناك كرده
بود و انواع آسيبها و بيماريهاي ديگر كه تا پايان عمرهمراهياش كردند.
چه زيبا امام علي(ع) در وصف پارسايان گفته است:
«روزگارِكوتاه دنيا را با
صبر و مقاومت طي كردند، در عوض آسايشي ابدي يافتند، عجب تجارت پرسودي
پروردگارشان ميسرشان ساخت! دنيا به آنان روي آورد، آنها آنرا پس زدند، به
اسارتشان گرفت، جانشان را فدا كردند تا آزاد باشند».
خوش به سعادتش كه انسانيت و شرف را پاسداري كرد و افتخاري براي آزادگان
ايران شد، اميرانتظام ميراثي براي جوانان در وطندوستی و فداکاری و صبر و
مقاومت باقي گذاشت. ماندلا اين شانس را داشت كه در زمان حياتش شاهد پيروزي
را درآغوش بكشد و رهايي ملتاش را نظاره كند، در مرگش نيز ملتش و جهانيان
به سوگاش نشستند، اين البته انتظار و آرزوي بشري ماست، ولي چه فرق ميكند،
وقتي هيچ عملي در نظام هستی معدوم نميشود، بذري كه اميرانتظام كاشت، هرچند
نهالش به او وصلت نداد، اما مسلماً نسلها و عصرهاي بعد در ساية آن خواهند
آرميد و از بر و بارش استفاده خواهند كرد.
به تعبيرهمان پيشوای عدالت علی(ع):
«صبح كه شد، شب روان ستايش
مي شوند» ( فَعِندَالصّباحِ يُحمَدُ قَومُ السُّري).
يادش گرامي و نام و نماد
مقاومتش جاويد باد.
۲۱ تير ماه ۱۳۹۷
۱۲ جولاى ۲۰۱۸
|