تسبیح جمادات و جانداران!
گر تو را از غیب چشمی بازشـد
با تـو ذرات جهــان همــراز شـد
نطق آب و نطق خاک و نطق گِل
هست محسوس حـواس اهــل دل
جملــه ذرات عـــالم در نهـــــــان
با تو میگویند روزان و شــبـان
ما سمیعیم و بصیریم و هوشـیـم
با شمـا نامحرمان ما خاموشیــم
چون شما سوی جمادی میروید
محرم جانِ جمادات چون شـــوید
از جمــادی عـالمِ جانها رویـد
غلغـل اجــزای عـالم بشـــنویـد
فـاش تســبیـح جـــمادات آیـدت
وسوســـه تأویـلها بـزدایــدت ( مثنوی مولوی دفتر اول و سوم)
«تسبیح جمادات» چگونه است که به وعده مولوی در مثنوی معنوی، اگر چشم غیب بین آدمی
باز و اهل راز شود، برای او فاش میشود؟ تسبیحی که حواس اهل دل را به سوی جان
جمادات میکشد چگونه تسبیحی است؟
هفت سوره قرآن با کلمه «تسبیح » آغاز شده و از تسبیح دائمی «هرآنچه در آسمانها
(کهکشانها) و زمین» است برای خداوند صاحب عزت و حکمت یاد کرده است،(۱) و نیز هشت
سوره، بهعنوان جمعبندی و نتیجهگیری، با تسبیح پروردگار ختم شده است!(۲) در قرآن
به تسبیح: فرشتگان، ماه و خورشید، طبقات هفتگانه جوّ، کوهها، پرندگان اشاره شده
است. مخاطبین قرآن همه اهل دل نبوده و نیستند؛ تکلیف بقیه مردم که این آیات و
اشارات را میخوانند چیست؟
اصولا نه تنها آسمانها و زمین و جانداران در آنها برای خدا تسبیح میکنند، بلکه
چیزی در جهان وجود ندارد، مگرآنکه به ستایش او تسبیح کند، هرچند ما تسبیح آنان را
درک نمیکنیم و خدا ( براین بی توجهی) حلیمی آمرزنده است:
اسراء ۴۴ - «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ
فِیهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِنْ لا
تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِیمًا غَفُورًا»
لغت شناسان و مترجمین، تسبیح را «پاک و منزه شمردن پروردگار از هر عیب و نقص»
شمردهاند، اما منزه شمردن امری ذهنی و زبانی است، حال آنکه تسبیح یک فعل و عمل
است،(۳) وگرنه چگونه به بیان قرآن، ستارگان که جماد و فاقد این ابزارند، و رعد نیز
که از برخورد ابرها پدید میآید، خدا را تسبیح میکنند؟ به نظر میرسد لازم باشد
ابتدا نگاهی به معنا و مفهوم «کلمه کلیدی تسبیح» در قرآن و کاربرد آن در آیات مختلف
بکنیم.
«تسبیح» از «سِباحه»، به معنای شناوری و حرکت منظم در مسیر و مداری معین است، و
استخر را که شناگر در طول آن رفت و برگشت میکند «مَسْبَحْ» مینامند. این كلمه
درمفهوم مجاز و استعاره، به حركت و شناوری ماه و خورشید و ستارگان در مداری معین
گفته میشود. «...وَكُلٌّ فِی فَلَكٍ یسْبَحُونَ» (انبیاء ۳۳ و یس ۴۰). تلاش روزانه
انسان برای کار و کسب نیز نوعی تسبیح شمرده است: مزمل ۷ - «إنَّ لَكَ فِی
النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلاً».
چنین مینماید که بروز استعدادهای خدا داد هرموجودی در جهان هستی، همان تسبیح او و
كار مثبتی است كه با نبودش عیب و نقصی در هستی پدید میآید. مثل ساعتی كه عیب و نقص
هر چرخ دندهای آن را از دقّت میاندازد.
وقتی قرآن تأکید میکند هر آنچه در آسمانها و زمین است خدا را تسبیح میکنند، به
جنبشی در ذرّات عالم به سوی هدفی متعالی و کمال آفرین اشاره میکند. همچون
کارخانهای عظیم با هزاران مهندس و تکنیسین و کارمند و کارگر با مهارتهای گوناگون
كه هر یک نقشی تولیدی در رفع نقص و نارسایی از امور متنوع و پیچیده کارخانه دارند.
تسبیح رعد!
گزارشگر« صدا و سیمای» آسمان
اگرقرآن به « تسبیح رعد» و برق اشاره میکند،(۴)
از «آیهای» در طبیعت خبر میدهد که آثار پر برکت فراوانی در زمین و آسمان را
موجب میگردد. این پدیده در اثر برخورد دو جبهه هوای گرم و سرد با انرژی متفاوت
مثبت و منفی در ابرها، الکتریستهای ساکن تولید میکند که در برخورد با زمین یا
ابری دیگر، منجر به تخلیه الکتریکی میگردد. از جمله:
۱- افزایش باران و تشکیل قطرات درشت باران - الکتریسته تخلیه شده که اگر
به زمین اصابت کند، بیش از ۴ برابر حرارت سطح خورشید حرارت دارد (۲۸ هزاردرجه)،
هوای اطراف خود را میسوزاند و با کاسته شدن از فشار هوا تلاطم شدیدی پدید
میآورد که منجر به برخورد شدید ذرات آب با هم و تولید قطرات باران بیشتر و
درشتتری میگردد.
۲- تقویت و باروَری خاک زمین - بخشی از «نیتروژن» (ازت N2) مورد نیاز
خاک، که نقشی اساسی در حیات زمینی دارد، با تخلیه الکتریکی موجب تجزیه N2 به دو
اتم N و ترکیب بخشی از ملکولهای تجزیه شدهِ اکسیژن و نیتروژن (ازت) و تشکیل
اکسیدهای نیتروژن میشود که همراه ذرات باران، به عنوان کود طبیعی، وارد خاک و
از به وسیله باکتریها، تبدیل به نیترات و جذب گیاهان و دستگاه گوارش دامها
میشود.
۳- آفت زدایی از خاک و گیاهان - ترکیب قطرات باران با اکسیژن فراوانِ
ناشی از حرارت فوق العاده آذرخش (برق)، آن را به «آب اکسیژنه» تبدیل میکند که
ماده ضدعفونی مفیدی است. همچنین حالت اسید کربنی گرفتن قطرات، به تولید مواد
آلی در خاک مدد میرساند. به طور کلی ازن تولید شده در جوّ، که از طریق باران
جذب زمین میشود، نقش آفت زدایی بسیار مهمی دارد.
۴- حفاظت از حیات زمینی در برابر اشعههای مضرّ کیهانی - پدیده رعد و
برق به تشکیل «ازن» نیز کمک میکند، این عنصر که با تابش خورشید بر ملکولهای
اکسیژن O2)) در جوّ، و تجزیه آن به دو اتم مجزا (O)، تشکیل اُزُن (O3) میدهد،
حیات زمینی را در برابر پرتوهای پرانرژی و زیانبار خورشیدی حفظ میکند.
این است بخشی ازمنافع آذرخش آسمان که نورش بصیرتبخش و صدایش بیان کننده تسبیح
این پدیده میباشد.
این اکتشافات تماماً محصول دهههای اخیر است. پیش از آن تا اوایل قرن هفدهم
میلادی، اروپاییها درهواشناسی پیرو نظریات «ارسطو» بودند که فکر میکرد اتمسفر
متشکل از دو نوع هوای مرطوب و خشک است و رعد صدای برخورد هوای خشک با ابرهای
مجاور و درخشش برق ناشی از شعله ورشدن هوای خشک است! بیان این موضوع در ۱۴ قرن
پیش نشان میدهد گوینده این سخنان جز آفریننده زمین آسمان، نمیتواند یک انسان،
هرچند نابغه، باشد!
تسبیح جانداران و پرندگان بال گشاده در پرواز
نور ۴۱ - «أَلَمْ تَرَأَنَّ اللهَ یسَبِّحُ لَهُ مَنْ
فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیرُصَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ
وَتَسْبِیحَهُ وَاللهُ عَلِیمٌ بِمَا یفْعَلُونَ»
آیا نمیبینی همه کسانی که درآسمانها و زمیناند، مسلما تنها برای خدا تسبیح
میکنند و همگی صلات و تسبیح خود را میدانند؟ و خدا به آنچه میکنند کاملا آگاه
است.
پیشتردرنوشتهای اشاره به علم و آگاهی پرندگان مهاجر بال گشاده درپهنه آسمان به
صلات و تسبیح خویش کرده بودیم، در اینجا نیز بیمناسبت نیست ذکر مجددی به نقش آنها
در تعادل اکوسیستم بکنیم؛ گرده افشانی زنبورعسل و گونهای از حشرات در چرخه تولید
مثل گیاهانِ دانه دار که بدون آن آسیب غیرقابل جبرانی به طبیعت وارد خواهد شد برای
همه روشن است.
به صف درآمدن پرندگان با نظمی خاص در آسمان، به هنگام هجرتهای فصلی، یا پروازهای
روزانه در صبح و شام، با هدایت غریزی به سوی هدف و مقصدی خاص است. این هدف همان
«صلات» میباشد که معنای لغوی آن «رویکرد» دل به خداست. تسبیح نیز، نقش مثبت و
اصلاحگرانهای است که هر موجودی در تقدیر الهی، طبق برنامه از پیش تعیین شدهای آن
را ایفا میکند. در واقع پرندگان به نحوه نماز خود، که روی آوردن به هدایت الهی، و
به تسبیح خود، که ایفای نقش تعیین شده برای هر کدام میباشد به خوبی آگاهند.
پرندگان مقیم یا مهاجر، با تغذیه ازحشرات، از جمله ملخ، نقش مهمی در زنجیره
اکولوژیکی و تنظیم حیات طبیعی ایفا میکنند و از مهمترین کنترل کننده آفات نباتات و
جلوگیری از آلودگی محیط زیست به شمار میروند، حتی پرندگان شکاری با صید موشها و
برخی خزندگان و جوندگان، از انفجار جمعیتی و آسیب به دیگر گونههای زیستی جلوگیری
میکنند.
تسبیح پیامبران
تسبیح و ذکر در مصاف فرعون!
آنگاه که خداوند موسی(ع) را فرمان
میدهد نزد فرعون رود که سخت طغیان کرده، موسی از خداوند میخواهد برادرش هارون
را شریک و یاور او دراین رسالت کند تا دونفری «او را تسبیحی بسیار و ذکری بسیار
کنند»!
طه ۲۹ تا ۳۳ - «وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی هَارُونَ أَخِی اشْدُدْ
بِهِ أَزْرِی وَأَشْرِكْهُ فِی أَمْرِی كَی نُسَبِّحَكَ كَثِیرًا
وَنَذْكُرَكَ كَثِیرًا»
«تسبیح و ذکر» در تلقی عمومی، وِردی است فردی و در تنهایی. این چه تسبیح و ذکری
است که نیاز به پشتیبانی و یاری دیگری داشته باشد؟ تسبیح، در معنای کلی آن،
تنزیه و تقدیس خدا، و درمعنای اجتماعی و بشری، منزه و بیعیب ساختن جامعه و
پاکسازی آن از لوث مفاسد (از جمله آثار استبداد و ستمگری فرعونیان) است، و
«ذکر» در اینجا، مطرح ساختن یاد و نام خدا (ربّ اعلی) درجامعهای است که همیشه
و همه جا نام فرعون و اربابهای قدرت، سرِ زبانهاست و یادآوری ستمهای آنان
دلها را میلرزاند.
تسبیح کوهها با داود(ع)!؟
در دو آیه قرآن از رام شدن کوهها درمعیت تسبیح داود(ع)
یاد شده است:
انبیاء ۷۹ - «... وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یسَبِّحْنَ
وَالطَّیرَ وَكُنَّا فَاعِلِینَ»
ص ۱۸ - «إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یسَبِّحْنَ بِالْعَشِی
وَالْإِشْرَاقِ»
مسخّر شدن شبانه روزی کوهها برای داود، عَرضه استعدادهای درونی خود از انواع معادن
برای استخراج و استفاده از فلزاتی مثل آهن برای صنایع دفاعی بوده است. از جمله ذوب
آهن «أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ» را راهکاری برای ساخت زرههای گشاد و فراگیر شمرده
و بر دقت نظر و رعایت اندازه حلقههای زره تأکید کرده است.
در سورههای دیگر قرآن بهرهبرداری از معادن برای چنین مقاصدی را توضیح داده است از
جمله:
سبا ۱۰ و ۱۱ - «وَلَقَدْآتَینَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا یا جِبَالُ أَوِّبِی
مَعَهُ وَالطَّیرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَأَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ
فِی السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّیبِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
تسبیح نکردن باغداران بخیل
آیات ۱۷ تا ۳۳ سوره قلم ماجرای باغداران بخیلی را
نقل میکند که در فصل چیدن میوه، از ترس آن که مبادا سر و کله مستمندی هنگام
برداشت محصول پیدا شده و تقاضای میوهای کند، همسوگند میشوند که سحرگاه پیش
از بیداری مردم سراغ باغات خویش رفته و کارخویش تمام کنند! اما غافل از آنکه
شب هنگام که درخواب بودند، طوفانی سهمگین همه درختان را درهم شکسته و محصولات
را نابود ساخته است، آنگاه معتدلترین آنان با مشاهده پریشانی وغم و اندوه
یارانش از تباه شدن تلاشها و محرومیت از درآمد سالیانه، گفت:
آیا به شما نگفته بودم چرا تسبیح نمیکنید؟ آنگاه اعتراف کردند که: منزه
(سبحان) است پروردگارمان، ما ظلم میکردیم!
قلم ۲۸ و ۲۹ - «قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلا
تُسَبِّحُونَ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِینَ»
روشن است منظورشان از «تسبیح نکردن»، امتناع از انفاق به نیازمندان، و از «ظالم
بودن»، نپرداختن سهم مستمندان از محصول آب و هوا و خاک و خورشیدی که متعلق به
خدا و خلق است میباشد.
یونس از مُسبّحین بود
مشابه تجربه «باغداران بخیل»، یونس پیامبر نیز آنگاه
که برای سبک شدن کشتیِ طوفان زده به دریا افکنده شد و ماهی عظیمی او را بلعید، عینا
همین سخن را تکرار کرد: انبیاء ۸۷ - «...سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ
الظَّالِمِینَ»
اگر «ظلم» باغداران بخیل امتناع از اطعام مساکین بود، ظلم یونس عصبانی شدن از ایمان
نیاوردن مردم و ترک آنان به حالت قهر و غضب بود! که در ابتدای آیه فوق و آیات صافات
۱۴۰ و قلم ۴۸ به آن اشاره شده است، اما چون پیش از آن از «مسبحین» بود، نجات یافت و
با عبرت گیری، خود از موفقترین رسولان و مردمانش مثالی تاریخی شدند (یونس ۹۸).
تسبیح پیروان انبیاء
تسبیح در رکوع و سجود
هر مسلمانِ نمازخوانی هرروز ۱۷ بار ذکر«سبحان ربیالعظیم و بحمده» را در رکوع،
و ۳۴ بار ذکر «سبحان ربیالاعلی» را در سجود تکرار میکند! به راستی هنگام
تکرار این جملات چه تصوری در ذهن خود داریم و چه نکتهای را میخواهیم به خود
یا به خدا اعلام کنیم؟
میگویند تسبیح همان تقدیس یعنی منزه و بی عیب و نقص شمردن خداست، این را که
میدانیم وگرنه به نماز نمیایستادیم، پس از چه چیزی باید او را منزه و مبرا
بشماریم؟ آیا آن چیز ربطی به ما پیدا میکند، یا فقط مربوط به ذات وصفات خداست؟
چه فرقی میان دو ذکر رکوع و سجود است، آیا جا به جا ذکر کردن آن اشکالی دارد؟
اصلا تفاوت دو صفت عظیم و اعلی چیست؟ کلمه آخر ذکر رکوع و سجود، یعنی «و بحمده»
یعنی چه و چه ارتباطی با بقیه جمله دارد؟ ملاحظه مینمایید، چقدر فرق است میان
فهمیدن هرکار، به خصوص نحوه سخن گفتن با آفریدگار، با تکرارکردن از روی عادت.
این سئوالات را شاید بتوان در قالب مثالی پاسخ داد! فرض کنید شما در یک کمپانی
بزرگ کار میکنید، اگردوستتان بپرسد نظرتان درباره مدیرعامل چیست، پاسخ شما چند
حالت میتواند داشته باشد:
۱ - هیچ راضی نیستم، فقط به خاطراحتیاج مجبور به کار شدهام و تا جایی که
بتوانم از زیر کار درمیروم و کار شخصی میکنم.
۲ - مشابه پاسخ فوق با این تفاوت که: کار میکنم تا اخراج نشوم.
۳ - مدیر خود را کاملا بی عیب و نقص و منزه از انتقاد میدانم ( سبحان ربی).
۴ - عینا مشابه پاسخ فوق با تاکید بر«عظمت» فوق العاده زیر مجموعه آن مدیر
(سبحان ربی العظیم).
۵ - عینا مشابه پاسخ فوق، با تفاوت تاکید بر «عالی» بودن عملکرد مدیر (سبحان
ربی الاعلی).
۶ - مشابه دو پاسخ فوق، با تاکید بر حمد و سپاس گزاری خود نسبت به چنان مدیری
(سبحان ربی الاعلی و بحمده).
گفته میشود با نزول آیات سوره واقعه، به خصوص آیات ۷۴ تا ۸۲ و آیه انتهای سوره
واقعه که از عظمت «مواقع» ستارگان یاد میکند، پیامبرمکرم به مسلمانان فرمود آن
را در ذکر رکوع خود قرار دهند، و با نزول آیات ابتدای سوره «اعلی» فرمود آنرا
در سجود نماز ذکر کنند. عالی بودن آفرینش خدا از عظیم بودنش مهمتر است: با رکوع
و چشم بستن از نیمه جهان، عظمت ملک خدا را به یاد میآوریم و در سجود و چشم
بستن از همه جهان، عالی بودن ملک رب ذوالجلال والاکرام را!
تسبیحات اربعه
مسلمانان اهل تسنن در نمازهای سه یا چهار رکعتی فقط سوره حمد را میخوانند و
شیعیان ذکری را که به «تسبیحات اربعه» معروف است سه بار تکرار میکنند. این ذکر
شامل چهار بخش است: ۱- تسبیح خدا (سبحانالله)، ۲- تحمید خدا (والحمدلله)، ۳-
توحید (ولا اله الا الله) و ۴- تکبیر (والله اکبر).
آدمیان از گذشته تاریخ تاکنون، به دلیل جهل و بیخبری و پیروی از ظنّ و گمان و
تصورات واهی، دیدگاههای شرک آمیزی درباره خدا مطرح کردهاند که برای اصلاح آن
باید چهارگام برداشته شود:
۱ - منزه شمردن خداوندی که اول و آخر است و هیچ چیز مانند او نیست، ازهر خیال و
تصوری که پنداشتهایم (سبحان الله).
۲ - درک این حقیقت که حمد و ستایش ویژه خداست و هرآنچه در جهان ستودنی است
آفریده و هنر اوست (والحمدلله).
۳ - باور این حقیقت که مطلقا هیچ معبودی در جهان به غیر از آن یکتا نیست (
ولااله الاّ الله).
۴ - تأکید بر این که خدا از هرچه به تصور و تخیل و توهم ما آید، بزرگتر است
(والله اکبر).
سوره هفدهم قرآن (اسراء) با چهار مرحله فوق؛ ۱- «سبحان الذی...» آغاز و با ۲ -
قل «الحمدلله الذی» ۳ - «لم یتخذ ولدا ولم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له
ولی من الذل»، و ۴ - «و کبره تکبیرا» ختم میگردد. متن این سوره تفصیل همان
چهارگام است!
۱ - اسراء، حدید، صف، جمعه، تغابن، اعلی.
۲ - حاقه، واقعه، طور، نصر، حشر، زمر، یاسین و اعراف
۳ - بدیهی است وقتی میگوییم: «سبحان الله»، کلمه سبحان مصدر
است و منظورمان منزه و مبرا شمردن خدا ازپندار، گفتار یا کرداری است که صورت
گرفته، مثل: سبحان الله عما یشرکون/عما یصفون/عما یقولون/....
مثل آنکه درکشوری قانونمدار و منظم و پاک، انجام یک تخلف و تقلب را با ذکر
چنین کلمهای، دور از شئون آن جامعه بشماریم و محکوم کنیم. اما تسبیح در باب
تفعیل انجام یک فعل در راستای منزه شمردن خداست.
۴ - سوره رعد آیه ۱۳
|